اسم های دخترونه پیشنهادی :

  • شنايا
  • گوهرنگار
  • گلروی
  • تنديس
  • پاکچهر
  • آسانا
  • اسم های پسرونه پیشنهادی :

  • رهان
  • شاهیده
  • بهروز
  • نوذر
  • نهاد
  • هیرمند
  • اسم دختر عربی

    طاهره

    طاهره :    (عربي) 1- (مؤنث طاهر)، زن پاك از پليدي و عيوب. + ( طاهر. 1- ، 2- و3- ؛ 2-(اَعلام) لقب حضرت فاطمه(س). اسم طاهره در لغت نامه دهخدا طاهره. [ هَِ رَ ] (اِخ ) زرین تاج. عنوانی است ...

    ادامه مطلب ...

    ضُحا

    ضُحا : (عربي، ضحي) 1- (در قديم) زماني پس از برآمدن آفتاب، چاشتگاه؛ 2- آفتاب، خورشيد؛ 3- (در اعلام) سوره‌ي نود و سوم قرآن كريم داراي يازده آيه. اسم ضحا در لغت نامه دهخدا ضحا. [ ض ُ ] (اِخ ) نام ...

    ادامه مطلب ...

    صبور

    صبور :    (عربي) 1- آن‌كه در برابر سختي‌ها و رنج‌ها بردبار است، صبر كننده، شكيبا؛ 2- از نام‌هاي خداوند. اسم صبور در لغت نامه دهخدا صبور. [ ص َ ] (ع ص ) صابر و شکیبا و کسی که جلدی نکند ...

    ادامه مطلب ...

    صبریه

    صبریه :    (عربي) (صبر + ايه (پسوند نسبت))، 1- منسوب به صبر؛ 2- (به مجاز) صبور و شكيبا. اسم صبریه در لغت نامه دهخدا صبری. [ ص َ ] (اِخ ) دهی از دهستان همائی بخش ششتمد شهرستان سبزوار 70000گزی جنوب ...

    ادامه مطلب ...

    صبری

    صبری :    (عربي ـ فارسي) (صبر + ي (پسوند نسبت))، 1- منسوب به صبر؛ 2- (به مجاز) صبور و شكيبا. اسم صبری در لغت نامه دهخدا صبری. [ ص َ ] (اِخ ) دهی از دهستان همائی بخش ششتمد شهرستان سبزوار ...

    ادامه مطلب ...

    صبرا

    صبرا :    (عربي ـ فارسی) [صبر = بردباری کردن در برابر سختی‌ها و ناملایمت‌ها، شکیبایی؛ (در تصوف) شکیباییِ سالک در مقابل سختی‌ها و انتظار فرج از جانب خداوند +ا (پسوند نسبت)] 1- منسوب به صبر؛ 2- (به مجاز) صبور ...

    ادامه مطلب ...

    صَباح

    صَباح :    (عربي) 1- (در قديم) بامداد، صبح در مقابلِ مَسا؛ 2- (به مجاز) روز. اسم صباح در لغت نامه دهخدا صباح.[ ص َ ] (ع اِ) بام. بامداد. نقیض مساء : تو تا چو خورشید از چشم من جدا شده ای همی سیاه ...

    ادامه مطلب ...

    صَبا

    صَبا :    (عربي) 1- نسيم ملايم و خنكي كه در برخي نواحي از طرف شمال شرق مي‌وزد در مقابلِ دَبور؛ 2- (شاعرانه) (به مجاز) پيام رسان ميان عاشق و معشوق؛ 3- (در قديم) (در موسيقي ايراني) يكي از شعب بيست ...

    ادامه مطلب ...

    صائمه

    صائمه :    (عربي) (مؤنث صائم) (در قديم) آن‌كه روزه مي‌گيرد، روزه‌گير، روزه‌دار. اسم صائمه در لغت نامه دهخدا صائم. [ ءِ ] (ع ص، اِ) نعت فاعلی از صوم. روزه دار. || هر بازدارنده ای خود را از طعام و کلام و ...

    ادامه مطلب ...

    صائبه

    صائبه :    (عربی، صائبَة) (مؤنث صائب) ) صائب 1- .   اسم صائبه در لغت نامه دهخدا صائب. [ ءِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از صواب. رسا. رساننده. (غیاث اللغات ). || باران ریزان. || نقیض خاطی. و منه المثل : ...

    ادامه مطلب ...

    صاحبه

    صاحبه :    (عربي) (مؤنث صاحب)، ( صاحب 1- ، 3- ، 4- و 5- اسم صاحبه در لغت نامه دهخدا صاحب. [ ح ِ ] (ع ص، اِ) نعت فاعلی مذکر از صُحْبة و صحابة. یار. ج، صَحْب، صُحبة، صُحْبان، صِحاب، ...

    ادامه مطلب ...

    صابرین

    صابرین :    (عربي) (جمع صابر)، ( صابر. 1- ، 2- و 3- اسم صابرین در لغت نامه دهخدا صابرین. [ ب ِ ] (ع ص، اِ) ج ِ صابر. اسم صابرین در فرهنگ فارسی صابرین ( صفت اسم ) جمع صابر در حالت نصبی ...

    ادامه مطلب ...

    صابره

    صابره :    (عربي) (مؤنث صابر)، ( صابر. 1- ، 2- و 3- اسم صابره در لغت نامه دهخدا صابر. [ ب ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از صَبْر. شکیبا. آرام. بردبار. حلیم. ج، صابرون، صابرین : به درد کسان صابری ...

    ادامه مطلب ...

    شاهده

    شاهده :    1- منسوب به شاهد؛ 2- زيبارو؛ 3- (به مجاز) محبوب و معشوق. اسم شاهده در لغت نامه دهخدا شاهد. [ هَِ ] (ع ص، اِ) مشاهده کننده ٔ امری یا چیزی. حاضر. (از منتهی الارب ). نگاه کننده. (از ...

    ادامه مطلب ...

    ساریه

    ساریه :    (عربي) 1- ابري كه در شب آيد؛ 2- (اَعلام) نام يكي از دختران امام موسي كاظم(ع). اسم ساریه در لغت نامه دهخدا ساریة. [ ی َ ] (ع اِ) ابر شب. ج، سَواری. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ابری ...

    ادامه مطلب ...

    اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

    اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

    کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است

    طراح: پاناب / پشتیبانی و سئو gateweb.ir