اسم دختر س
اسم دختر بر اساس الفبا,اسم دخترانه با س,اسم دختر با حرف س,نام های دخترونه با س,اسم دختر شروع با حرف س,اسامی دخترانه ای که با حرف س شروع می شوند.
نام های اصیل دختر ایرانی با ریشه فارسی(س)
س
اسم
تلفظ
ریشه
معنی
ساتیا
satiya
فارسی
از نامهای باستانی
سارگل
sar-gol
فارسی
گل زرد
سارنیا
sarnia
فارسی
خالص ، پاک ، منزه ، بانوی بی ریا ، دختر پاکدامن
سارینا
Sārinā
فارسی
خالص،پاک
سارینه
sarine
فارسی
همانند سار (سار=نام پرنده) ، کوه کوچک
سالی
sali
فارسی
بی غم و سرخوش ، سالمند و دارای عمر طولانی ، نام روستایی ...
ادامه مطلب ...
سيمينه : (در قديم) (= سيمين)، ( سيمين.
اسم سیمینه در لغت نامه دهخدا
سیمینه. [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی، اِ مرکب ) منسوب به سیم. سیمین. ساخته از سیم : ایدون گویند که چون قتیبه بیکند ...
ادامه مطلب ...
سيمينعِذار : (در قديم) (به مجاز)، داراي چهرهي سفيد و زيبا.
اسم سیمین عذار در لغت نامه دهخدا
سیمین عذار.[ ع ِ ] (ص مرکب ) سیمین عارض. سپید گونه :
کزدر میدان او تا گوشه ٔ ایوان او
مرکب سیمین ستام است ...
ادامه مطلب ...
سيمينزر : (سيمين= نقرهاي + زر = طلا)، 1- ساخته شده از نقره و طلا؛ 2- (به مجاز) ارزشمند، گرانبها.
اسم سیمین زر در لغت نامه دهخدا
سیمین. (ص نسبی ) نقره گین. منسوب به سیم و نقره. (ناظم الاطباء). منسوب ...
ادامه مطلب ...
سيمينرخ : (= سيمين عذار)، ( سيمين عذار.
اسم سیمین رخ در لغت نامه دهخدا
سیمین. (ص نسبی ) نقره گین. منسوب به سیم و نقره. (ناظم الاطباء). منسوب به سیم. (آنندراج ). از سیم ساخته. یاسیم در آن بکار برده. ...
ادامه مطلب ...
سيميندخت : (سيمين + دخت = دختر)، 1- دختري كه مانند نقره سفيد و درخشان است؛ 2- (به مجاز) زيبارو.
اسم سیمین دخت در لغت نامه دهخدا
سیمین. (ص نسبی ) نقره گین. منسوب به سیم و نقره. (ناظم الاطباء). منسوب ...
ادامه مطلب ...
سيمينبَر : (در قديم) 1- (به مجاز) سيم اندام، داراي اندامي سفيد؛ 2- (به مجاز) زيبا.
اسم سیمین بر در لغت نامه دهخدا
سیمین بر. [ ب َ ] (ص مرکب ) سیمین تن. سیمین بدن :
چنین داد سهراب پاسخ بدوی
که ...
ادامه مطلب ...
سيمين : (سيم = نقره + ين (پسوند نسبت))، 1- ساخته شده از نقره، نقرهاي رنگ، سفيد و درخشان؛ 2- (به مجاز) زيبا.
اسم سیمین در لغت نامه دهخدا
سیمین. (ص نسبی ) نقره گین. منسوب به سیم و نقره. (ناظم ...
ادامه مطلب ...
سيما : (عربي) 1- چهره، صورت؛ 2- (در قديم) نشان و حالتي در صورت انسان كه مبين حالات دروني باشد.
اسم سیما در لغت نامه دهخدا
سیما. (ع اِ)نشان و علامتی که شناخته شود بدان خیر و شر. (غیاث اللغات ) ...
ادامه مطلب ...
اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا
اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا