خَضرا
خَضرا : (عربي) (مؤنث اخضر) 1- به معني سبز، كبود، نيلگون، و آبي و سبز؛ 2- سبزهزار، چمن زار. اسم خضرا در لغت نامه دهخدا خضرا. [ خ َ ] (اِ) چمن کاری. جایی که چمن در آن کاشته اند : چون کولکی ...
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
خَضرا : (عربي) (مؤنث اخضر) 1- به معني سبز، كبود، نيلگون، و آبي و سبز؛ 2- سبزهزار، چمن زار. اسم خضرا در لغت نامه دهخدا خضرا. [ خ َ ] (اِ) چمن کاری. جایی که چمن در آن کاشته اند : چون کولکی ...
ادامه مطلب ...خزال : (عربی) با ناز راه رونده، کسی که با ناز راه میرود. اسم خزال در لغت نامه دهخدا خزا. [ خ َ ] (ع مص ) در بلاد شهرت افتاده ذلیل و خوار گردیدن. (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) ...
ادامه مطلب ...خديجه : (عربي) 1- مولودِ پيش از اتمام ماههاي بارداري، ولادت قبل از موعِد؛ 2- (اَعلام) 1) نام همسر پيامبر اسلام(ص) و مادر حضرت فاطمه(س)؛ 2) نام دختر علي ابن ابيطالب(ع). اسم خدیجه در لغت نامه دهخدا خدیجة. [ خ َ ج َ ...
ادامه مطلب ...خالِده : (عربي) (مؤنث خالد)، خالد. 1- اسم خالده در لغت نامه دهخدا خالده. [ ل ِ دَ / دِ ] (ع ص ) تأنیث خالِد. ج، خالِدات. خالده. [ ل ِ دَ ] (اِخ ) بنت ابی لهب. وی یکی از زنان عرب ...
ادامه مطلب ...خاطِره : (عربي) يادبود، ياد، ذهن، حافظه، خاطر. اسم خاطره در لغت نامه دهخدا خاطرة. [ طِ رَ ] (ع اِ) رجوع به خاطره شود. خاطره. [ طِ رَ / رِ ] (از ع، اِ) اموری که بر شخص گذشته باشد و آثاری ...
ادامه مطلب ...حَسْنا : (عربي) 1- (= حَسناء)، زيبا، زن زيبا؛ 2- (در اعلام) نام شاعره برمكي. اسم حسنا در لغت نامه دهخدا حسنا. [ ح ُ ] (ع ص ) مؤنث حسن. حسنی : بحق اسماء حسنا و علامتهای بزرگ او.... بیعت فرمانبریست. ...
ادامه مطلب ...حِسانه : (عربي) 1- زن بسيار نيكو؛ 2- (اَعلام) از صحابيات و از دوستان نزديك حضرت خديجه كبري (س) است. اسم حسانه در لغت نامه دهخدا حسانة. [ ح ُس ْ سا ن َ ] (ع اِ) نعت مؤنث است از حسن. حسانة. ...
ادامه مطلب ...حُريه : (عربي) (=حُره)، حُره. اسم حریه در لغت نامه دهخدا حریت. [ ح ُرْ ری ی َ ] (ع مص جعلی، اِمص ) آزادی. (دهار). آزادمردی. حَرار. حُرّی. آزاد شدن. آزادمرد شدن. (دهار). آزادگی : می بینم که کارهای زمانه میل ...
ادامه مطلب ...حریر : (عربي) 1- ابریشم؛ 2- نوعی پارچه ی ابریشمیِ نازک؛ 3- پیله ی ابریشم که در حرارت زیاد، کّرمِ درون آن کشته شده باشد؛ 4- (در قدیم) نوعی پارچه ی ابریشمیِ نازک که از آن برای نوشتن نامه استفاده می ...
ادامه مطلب ...حُرمت : (عربي) 1- احترام؛ 2- (در قديم) اطاعت و فروتني در برابر اوامر الهي، دوري از زشتيها و به جاي آوردن حقوق كه رعايت آنها واجب دانسته شده است. اسم حرمت در لغت نامه دهخدا حرمت. [ ح ُ م َ ] ...
ادامه مطلب ...حَديقه : (عربي) (در قديم) باغ. اسم حدیقه در لغت نامه دهخدا حدیقة. [ ح َ ق َ ] (ع اِ) بستان. (دهار). بوستان. باغ. باغ که گرداگرد او دیوار باشد یا پیرامون او محاط باشد به چوب و خار. (غیاث ). بوستان ...
ادامه مطلب ...حديثه : (عربي) (در قديم) امروزي، جديد، نو. اسم حدیثه در لغت نامه دهخدا حدیثة. [ ح َ ث َ ] (ع ص، اِ) تأنیث حدیث. نو. جدید. تازه. || واحد حدیث. یکی حدیث. (معجم البلدان ). حدیثة. [ ح َ ث َ] (اِخ ...
ادامه مطلب ...حديث : (عربي) 1- سخني كه از پيامبر اسلام(ص) يا بزرگان دين نقل كنند، روايت، سخن، گفته؛ 2- (در قديم) داستان، جديد، تازه، نو؛ 3- (در قديم) (به مجاز) عشق، سودا. اسم حدیث در لغت نامه دهخدا حدیث. [ ح َ ] (ع ...
ادامه مطلب ...حبيبه : (عربي) (مؤنث حبيب)، دوست، يار، معشوقه. اسم حبیبه در لغت نامه دهخدا حبیبة. [ ح َ ب َ ] (ع ص، اِ) تأنیث حبیب. محبوبة. دوست (زن ). حبیبة. [ ح َ ب َ ] (اِخ ) ناحیتی در طوف بطیحة،متصل به ...
ادامه مطلب ...حانيه : (عربي) مهربان، دلسوز. اسم حانیه در لغت نامه دهخدا حانیة. [ ی َ ] (ع ص ) نعت فاعلی مؤنث از حنو. مهربان. || زنی که شوی نکند از مهربانی که با فرزند دارد. (منتهی الارب ). || گوسپند که خم ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است