پَروا
پَروا : 1- هراس، فرصت و زمان پرداختن به كاري؛ 2- (در قديم) فراغت و آسايش؛ 3-(در قديم) (به مجاز) توجه خاطر، توجه. اسم پروا در لغت نامه دهخدا پروا. [ پ َرْ ] (اِ) محابا. باک. رهب. روع. مخافت. فَزَع. ...
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
پَروا : 1- هراس، فرصت و زمان پرداختن به كاري؛ 2- (در قديم) فراغت و آسايش؛ 3-(در قديم) (به مجاز) توجه خاطر، توجه. اسم پروا در لغت نامه دهخدا پروا. [ پ َرْ ] (اِ) محابا. باک. رهب. روع. مخافت. فَزَع. ...
ادامه مطلب ...پَرنيان : 1- (در قديم) پارچهاي ابريشمي داراي نقش و نگار؛ 2-نوعي پارچهي حرير كه براي نوشتن به كار ميبردند؛ 3- پردهي نقاشي. اسم پرنیان در لغت نامه دهخدا پرنیان. [ پ َ ] (اِ) حریر. (مهذب الاسماء) (دهار) (حبیش تفلیسی ...
ادامه مطلب ...پَرنيا : (= پرنيان)، ( پرنيان. اسم پرنیا در لغت نامه دهخدا پرنیان. [ پ َ ] (اِ) حریر. (مهذب الاسماء) (دهار) (حبیش تفلیسی ). حریر چینی که نقشها و چرخها (؟) دارد. (نسخه ای از فرهنگ اسدی ). پرنیان حریر ...
ادامه مطلب ...پُرنوش : (در قديم) (به مجاز) 1- شيرين؛ 2- زيبا؛ 3- دوست داشتني. اسم پرنوش در لغت نامه دهخدا پرنو. [ پ َ ] (اِ) دیبای منقش نازک و لطیف. (شرفنامه ) (برهان ). پرنون. پرنیان. اسم پرنوش در فرهنگ فارسی پرنو دیبای منقش ...
ادامه مطلب ...پرنگ : 1- فروغ و برق شمشیر؛ 2- (در عربی) فِرند؛ 3- پَرَند، رُبد، جوهر، گوهر؛ 4- رونق، جلد، تلألؤ و برق هر چیز؛ 5- نوعی فلز مرکب از مس و روی، برنج؛ 6- (به مجاز) زيبا و پُر ...
ادامه مطلب ...پَرَنسا : (پَرَن = پروین (ستاره)، دیبای منقش و لطیف، پرنیان، پارچه ابریشمی + سا (پسوند شباهت))، 1- شبيه ستاره پروین؛ 2- همانند ابریشم و دیبا؛ 3- (به مجاز) زيبا و لطیف. اسم پرنسا در لغت نامه دهخدا پرنس. [ پْرَ ...
ادامه مطلب ...پَرَنديس : (پَرَن + ديس (پسوند شباهت))، 1- شبيه به پَرَن ش پَرَن؛ 2- (به مجاز) زيبارو. اسم پرندیس در اسامی پسرانه و دخترانه پرندیس نوع: دخترانه ریشه اسم: فارسی معنی: (تلفظ: paran dis) (پَرَن + دیس (پسوند شباهت) )، شبیه به پَرَن پَرَن، ...
ادامه مطلب ...پَرَند : (= پرن، پروين) 1- (در قديم) نوعي پارچهي ابريشميِ ساده و بدون نقش و نگار، حرير ساده؛ 2- (در گياهي) گروهي از گياهان درختچهاي از خانواده علف هفت بند كه در نواحي بياباني و نيمه بياباني ميرويند. ...
ادامه مطلب ...پَرنا : (در قديم) پرنيان، پارچه ابريشمي داراي نقش و نگار. + پرنيان 1- و 2- اسم پرنا در لغت نامه دهخدا پرنا. [ پ َ ] (اِ) دیبای منقش لطیف و نازک را گویند. (برهان ). دیبای منقش در غایت ...
ادامه مطلب ...پُرگل : داراي گلهاي بسيار. اسم پرگل در لغت نامه دهخدا پرگل. [ پْرِ پ ِ گ ِ ] (اِخ ) رودی به پروس. و آن نزدیک کنیکسبرگ به دریای بالتیک ریزد. طول آن 230 هزار گز است. پرگل. [ پ ُ ...
ادامه مطلب ...پرستو : (در پهلوی، parastuk) پرندهاي با جثهاي كمي بزرگتر از گنجشك و سياه و سفيد، چلچله. اسم پرستو در لغت نامه دهخدا پرستو. [ پ َ رَ / پ ِ رِ ] (اِ) طایر خُرد معروف که پشت و دم ...
ادامه مطلب ...پرستش : 1- (اسم مصدر از پرستيدن)، پرستيدن؛ 2- (در قديم) خدمتكاري. اسم پرستش در لغت نامه دهخدا پرستش. [ پ َ رَ ت ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از پرستیدن. عبادت. نیایش. عبودیت. تَعَبﱡد. طاعت. نماز. ستایش : اگر بر ...
ادامه مطلب ...تينا : 1- (در زند و پازند) گل سرخ ؛ 2- (در عربي) طين. اسم تینا در لغت نامه دهخدا تینا. (هزوارش، اِ) به لغت زند و پازند گل را گویند و به عربی طین خوانند. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ...
ادامه مطلب ...تهمينه : [مركب از «تهم» به معني نيرومند و قوي + «ينه»/ ine ـ/ پسوند نسبت)] 1- منسوب به تهم؛ 2- (به مجاز) نیرومند قوی؛ 3- (اَعلام) (در شاهنامه) همسر رستم، دختر شاه سمنگان و مادر سهراب. اسم تهمینه در ...
ادامه مطلب ...تَهاني : (عربي) (در قديم) تهينت گفتن به يكديگر. اسم تهانی در لغت نامه دهخدا تهانی. [ ت َ ] (ع مص ) با هم مبارکباد گفتن و تهنیت کردن. به این معنی مصدر است از باب تفاعل و هم ج ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است