اسم های دخترونه پیشنهادی :

  • الینا
  • آریاناز
  • گرامیدخت
  • مهردخت
  • مِهرنوش
  • ماهچهر
  • اسم های پسرونه پیشنهادی :

  • سبلان
  • بایا
  • شِهام
  • مهنام
  • برزمهر
  • سپنتا
  • اسم دختر عربی

    عاطِفه

    عاطِفه :    (عربي) محبت، مهرباني، مهر، عطوفت. اسم عاطفه در لغت نامه دهخدا عاطفت. [ طِ ف َ ] (ع اِمص ) عاطفة.عاطفه. مهربانی. مهر : پادشاه باید خدمتگذاران را از عاطفت و کرامت خویش چندان محروم نگرداند که بیکبارگی برمند ...

    ادامه مطلب ...

    عاصِفه

    عاصِفه :    (عربي) (مؤنث عاصِف). (  عاصِف. اسم عاصفه در لغت نامه دهخدا عاصف. [ ص ِ ] (ع ص ) مایل و خمیده هر چه باشد. سهم عاصف ؛ تیر کج و مائل از نشانه. || سخت : ریح عاصف ...

    ادامه مطلب ...

    عارفه

    عارفه :    (عربي) 1- زن عارف، ز عارف. 1- ، 2- و 3- ؛  2- (در قديم) مهرباني و نيكي (عارفت). اسم عارفه در لغت نامه دهخدا عارفة. [ رِ ف َ ] (ع ص ) مؤنث عارف : امراءة عارفة؛ ...

    ادامه مطلب ...

    عادله

    عادله :    (عربي) (مؤنث عادل) عادل، دادگر (زن)، + (  عادل. اسم عادله در لغت نامه دهخدا عادلة. [ دِ ل َ ] (ع ص ) مؤنث عادل. رجوع به عادل شود. - حکومت عادلة ؛ حکومتی که اساس آن بر عدالت ...

    ادامه مطلب ...

    عابده

    عابده :    (عربي) (مؤنث عابد) (در قديم) زني كه بسيار عبادت مي‌كند. +   عابد. اسم عابده در لغت نامه دهخدا عابد.[ ب ِ ] (ع ص ) پرستنده ٔ خدا و ملتزم به شرائع دین. (از اقرب الموارد). پرستنده. عبادت کننده ...

    ادامه مطلب ...

    ظریفه

    ظریفه :    (عربي) (مؤنث ظريف)،   ظريف. اسم ظریفه در لغت نامه دهخدا ظریف. [ ظَ ] (ع ص ) سبکروح. (مهذب الاسماء). خوش طبع. || تیزدل. (مهذب الاسماء). زیرک. کیّس. (منتهی الارب ). دانا : دست بر هم زند طبیب ظریف چون خرف ...

    ادامه مطلب ...

    ظریف

    ظريف :    (عربي) 1- داراي اجزا يا ساختار نازك، باريك و همراه با ظرافت و تناسب؛ 2- ويژگي آن كه (به ويژه زن) اندامي كوچك، ريز نقش، و متناسب يا حركات و رفتاري همراه با ظرافت و نرمي دارد؛ ...

    ادامه مطلب ...

    طنین

    طنین :    (عربي) 1- انعكاس صوت، پژواك؛ 2- حالتي از صدا كه داراي تأثير و نفوذ باشد؛ 3- خوش آهنگي. اسم طنین در لغت نامه دهخدا طنین. [ طَ ] (ع اِ) آواز مگس. (منتهی الارب ). بانگ مگس. (منتخب اللغات ...

    ادامه مطلب ...

    طَناز

    طَناز :    (عربي) 1- ويژگي زن يا دختري كه ظاهري زيبا و حركات و رفتاري دلنشين و همراه با ناز و عشوه دارد؛ 2-(به مجاز) بسيار زيبا، دلنشين و فريبنده؛ 3- (در قديم) آن كه به كنايه و از ...

    ادامه مطلب ...

    طَلیعه

    طَليعه :    (عربي) (به مجاز)، طلايه. ( طلايه. اسم طلیعه در لغت نامه دهخدا طلیعة. [ طَ ع َ ] (ع اِ) پاره ای از جیش که برای آوردن خبر دشمن و نگاهداری لشکر گماشته شوند. پیش قراول. مقدمةالجیش. طلایه. (مهذب ...

    ادامه مطلب ...

    طُلوع

    طُلوع :    (عربي) 1- دميدن و برآمدنِ خورشيد و مانند آن؛ 2- (به مجاز) ابتداي روز؛ 3- (به مجاز) آغاز پيدايش چيزي؛ 4-(در نجوم) پيدايي و آشكار شدن ستاره هنگامي كه تحت‌الشعاع خورشيد نباشد، مقابلِ غروب. اسم طلوع در لغت ...

    ادامه مطلب ...

    طَلعت

    طَلعت :    (عربي) (در قديم) چهره، روي. اسم طلعت در لغت نامه دهخدا طلعت. [ طَ ع َ ] (ع اِ) طلعة. دیدار. یقال : حیااﷲ طلعته ؛ ای ابقا رؤیته او وجهه. (منتهی الارب ). روی. (مهذب الاسماء) (منتخب اللغات ...

    ادامه مطلب ...

    طَلا

    طَلا :    (عربي) 1- زر، فلزي زرد رنگ و قيمتي؛ 2- (در گفتگو) (به مجاز) هر شيئي يا هر شخص بسيار ارزشمند؛ 3- (به مجاز) آب طلا. اسم طلا در لغت نامه دهخدا طلا. [ طَ ] (ع اِ) آب دهان ...

    ادامه مطلب ...

    طَریفه

    طَریفه :    (عربي) (مؤنث طریف) (در قدیم) نو، تازه). اسم طریفه در لغت نامه دهخدا طریفة. [ طَ ف َ ] (ع ص ) گیاه نصی که سپید یا انبوه و تمام گوالیده کرده باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نبات ...

    ادامه مطلب ...

    طَراوت

    طَراوت :    (عربي) 1- تر و تازگي؛ 2-(در قديم) (به مجاز) سامان و رونق. اسم طراوت در لغت نامه دهخدا طراوت. [ طَ وَ ] (ع مص ) طراء، طراءَة،طراوة؛ تر و تازه شدن. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِمص ...

    ادامه مطلب ...

    اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

    اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

    کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است

    طراح: پاناب / پشتیبانی و سئو gateweb.ir