نَعنا
نَعنا : (از عربي، نعناع) (در گياهي) نعناع، گياهي علفي و كاشتني كه ساقه و برگهاي خوشبوي آن خوراكي و دارويي است و ساقهي چهارگوش و زيرزميني و گاهي گلهاي رنگين دارد. اسم نعنا در لغت نامه دهخدا نعنا. [ ن ...
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
اسم دختر بر اساس نبا,اسم دخترانه با ن,اسم دختر با حرف ن,نام های دخترونه با ن,اسم دختر شروع با حرف ن,اسامی دخترانه ای که با حرف ن شروع می شوند.
نَعنا : (از عربي، نعناع) (در گياهي) نعناع، گياهي علفي و كاشتني كه ساقه و برگهاي خوشبوي آن خوراكي و دارويي است و ساقهي چهارگوش و زيرزميني و گاهي گلهاي رنگين دارد. اسم نعنا در لغت نامه دهخدا نعنا. [ ن ...
ادامه مطلب ...نَظيره : (عربي) (مؤنث نظير)، 1- همتا، همانند؛ 2- (در ادبيات) شعر يا داستاني كه به استقبال از شاعر يا نويسنده ديگري سروده يا نوشته مي شود. اسم نظیره در لغت نامه دهخدا نظیرة. [ ن َ رَ ] (ع ص، ...
ادامه مطلب ...نَظاره : (عربي) (در قديم) بيننده، تماشاگر. اسم نظاره در لغت نامه دهخدا نظارت. [ ن َ رَ ] (ع مص ) نظر کردن و نگریستن به چیزی. (غیاث اللغات ). || مراقبت و در تحت نظر و دیده بانی داشتن ...
ادامه مطلب ...نَصيبه : (عربي) (مؤنث نَصيب)، نصیب. اسم نصیبه در لغت نامه دهخدا نصیبة. [ ن َ ب َ ] (ع اِ) هرچه آن را عَلَم و نشان گردانند. (منتهی الارب )(آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از متن اللغة). || سنگ گرداگرد ...
ادامه مطلب ...نُصرت : (عربي) 1- ياري، كمك؛ 2- (در قديم) پيروزي، فتح. اسم نصرت در لغت نامه دهخدا نصرت.[ ن ُ رَ ] (ع اِمص، اِ) یاری کردن. یاری دادن. (غیاث اللغات ) (از بهار عجم ). دستگیری. حمایت. کمک. یاری. اعانت. ...
ادامه مطلب ...نَشمیل : (کردی) 1- زیبای دلکش و نازک اندام؛ 2- خوشگل. اسم نشمیل در لغت نامه دهخدا نشم. [ ن َ ش َ ] (ع اِ) درختی است که از وی کمان سازند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از ...
ادامه مطلب ...نشاط : (عربي) 1- شادي، خوشي، سرزندگي؛ 2- (در قديم) ميل، عزم، شوق. اسم نشاط در لغت نامه دهخدا نشاط. [ ن َ ] (ع اِمص ) خوشی. شادمانی. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کاغک. کروژ. (فرهنگ اسدی ). ...
ادامه مطلب ...نَسيمه : (عربي ـ فارسي) (نسيم + ه (پسوند نسبت))، 1- باد بسيار ملايم؛ 2- (در قديم) بوي خوش. اسم نسیمه در لغت نامه دهخدا نسیم. [ ن َ ] (ع اِ) باد نرم. (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (از ...
ادامه مطلب ...نَسيما : (عربي ـ فارسي) (نسيم + ا (پسوند نسبت))، منسوب به نسيم، و نسيم. اسم نسیما در لغت نامه دهخدا نسیم. [ ن َ ] (ع اِ) باد نرم. (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (از صراح ) (از منتخب ...
ادامه مطلب ...نَسيم : (عربي) 1- باد ملايم و خنك، باد بسيار آرام؛ 2- (در قديم) بوي خوش؛ 3- (در عرفان) تجلي جمالي الهي و رحمت متواتر و نفس رحماني را گويند. اسم نسیم در لغت نامه دهخدا نسیم. [ ن َ ] ...
ادامه مطلب ...نَسيبه : (عربي) 1- (در قديم) داراي اصل و نسب؛ 2- خويشاوند و نزديك؛ 3- (اَعلام) نام يك زن صحابي شجاع از بني نجّار كه در هنگام ظهور اسلام به پیامبر اسلام(ص) ايمان آورد و در سلك صحابهي وي ...
ادامه مطلب ...نسريندخت : (نسرين+ دخت = دختر) 1- دختر نسرین وش؛ 2- (به مجاز) زيباروي و با طراوت. اسم نسرین دخت در لغت نامه دهخدا نسرین. [ ن َ ] (اِ) نام گلی است معروف و آن سفید و کوچک و صدبرگ ...
ادامه مطلب ...نسرین : 1- (در گياهي) گلهاي زرد يا سفيد خوشهاي معطر كه يكي از گونههاي نرگس است؛ 2- گياه اين گل كه علفي، پايا، زينتي و از خانوادهي نرگس است و برگهاي بلند و مخطط دارد؛ 3- (در قديم) ...
ادامه مطلب ...نَسترن : 1- (در گياهي) گلي شبيه رُز ولي كم پَرتر و كوچكتر از آن به رنگهاي صورتي، سفيد يا زرد؛ 2- گياه اين گل كه درختچهاي افراشته يا پراكنده از خانوادهي گل سرخ است؛ 3- (در قديم) (به ...
ادامه مطلب ...نَستر : (در قديم) (در گياهي) نسترن، ( نسترن. اسم نستر در لغت نامه دهخدا نستر. [ ن َ ت َ ] (اِ) مخفف نسترن است. (برهان قاطع) (غیاث اللغات ). و آن گلی باشد سفید و به غایت خوشبوی.(برهان قاطع). ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است