معنی اسم نشاط

نشاط :    (عربي) ۱- شادي، خوشي، سرزندگي؛ ۲- (در قديم) ميل، عزم، شوق.

 

 

اسم نشاط در لغت نامه دهخدا

نشاط. [ ن َ ] (ع اِمص ) خوشی. شادمانی. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کاغک. کروژ. (فرهنگ اسدی ). خرمی. سرور. شادی. طرب. خرسندی. (ناظم الاطباء). سرزندگی. دل زندگی. زنده دلی. خوشدلی. هِزّه. رامش. اریحیت. مقابل کسل. (یادداشت مؤلف ) :
رفیقا چند گوئی کو نشاطت
بنگریزد کس از گرم آفروشه.
رودکی.
شادیت باد چندان کاندر جهان فراخا
تو با نشاط و راحت با درد و رنج اعدا.
دقیقی.
تا بمیری به لهو باش و نشاط
تا نگیرد ابر تو گرم خبک.
خسروی.
بدان تا بپوشند گردان سلیح
که بر ما سرآمد نشاط و مزیح.
فردوسی.
چو بشنیدبرزو به دل گفت زه
برآمد کمان نشاطم به زه.
فردوسی.
بفرمود کآرید پیشم سلیح
نشاید که جویم نشاط و مزیح.
فردوسی.
شبی که اول آن شب سماع بود و نشاط
میانه مستی و آخر امید بوس و کنار.
فرخی.
شور جهان به حشمت خواجه فرونشست
در هر دلی نشاط بیفزود وغم بکاست.
فرخی.
فرخی بنده ٔ توبر در تو
از نشاط تو برکشیده نهاز.
فرخی.
شطرنج فریب را تو شاه و ما رخ
مر اسب نشاط رارکابی یا رخ.
عنصری.
نوروز روزگارنشاط است و ایمنی
پوشیده ابر دشت به دیبای بهمنی.
منوچهری.
بلبلکان با نشاط قمریکان با خروش
در دهن لاله مشک در دهن نحل نوش.
منوچهری.
هر نشاطی را بخواه و هر مرادی را بجوی
هر وفائی را بیاب و هر بقائی را ببای.
منوچهری.
و نشاطی بر پای شد که گفتی دراین بقعت غم نماند. (تاریخ بیهقی ص ۲۷۶). چندین روز پیوسته نشاط و رامش بود. (تاریخ بیهقی ص ۳۷۸). به دلی قوی و نشاطی تمام کار پیش باید گرفت. (تاریخ بیهقی ص ۳۸۱).
دل درنشاط بسته و تن داده
گاهی به مهر و گاه به فروردین.
ناصرخسرو.
فکنده پهن بساطی به زیر پای نشاط
به عمر کوته و دور و دراز کرده امل.
ناصرخسرو.
تا زنده همیشه چون سواری
با بانگ و نشاط و شادمانی.
ناصرخسرو.
من این نشاط که دیدم ز خلق در غزنین
بدید خواهم تا روز چند در بغداد.
مسعودسعد.
هست از نشاط آمدن صبح
یا از تأسف شدن شب.
مسعودسعد.
خدایگانا داند خدای یار نشاط
چگونه گشتم تا دیدم آن خجسته خطاب.
مسعودسعد.
تا دولت است و نعمت با بخت تو به هم
از لهو و از نشاط مشو لحظه ای جدا.
مسعودسعد.
تو را نشاط بدان تا کدام شهر زنی
کدام بتکده سازی ز بوم هند خراب.
مسعودسعد.
یکی نشاط جوانان دهد به مردم پیر
یکی هزیمت پیران دهد به مرد جوان.
امیرمعزی (از آنندراج ).
وبرزویه با نشاط تمام روی بدین مهم نهاد. (کلیله و دمنه ). به نشاطی هرچه تمامتر بانگی بلند بکرد. (کلیله و دمنه ). سیمرغ به اهتزاز تمام قدم نشاط در کار گذاشت. (کلیله و دمنه ).
پیری ز راه عقل و جوانی ز روی بخت
وندر نشاط و لهو به کردار کودکی.
سوزنی.
گرچه زنگی لقبم بهر نشاط
عادت زنگ نگیرم پس از این.
خاقانی.
خِرَد به ماتم و تن در نشاط و خوش نبود
که دیو جلوه کند بر تو و پری رسوا.
خاقانی.
آن را مسلم است تماشا به باغ عشق
کو خیمه ٔ نشاط به صحرای غم زند.
خاقانی.
این چه نشاط است کز او خوشدلی
غافلی از خود که ز خود غافلی.
نظامی.
نشاطی پیش از این بود آن قدم رفت
غروری کز جوانی بود هم رفت.
نظامی.
پس اکنون کیست محرم در ره فقر
دلی کو را نشاط و غم نباشد.
عطار.
نشاط جوانی ز پیران مجوی
که آب روان بازناید به جوی.
سعدی.
بساط سبزه لگدکوب شد به پای نشاط
ز بس که عارف و عامی به رقص برجستند.
سعدی.
این ورق کز نشاط دارد بهر
یادگار من است اندر دهر.
امیرخسرو.
روزگاری است که سودای بتان دین من است
غم این کار نشاط دل غمگین من است.
حافظ.
زاهد از صید دل عام نشاطی دارد
عنکبوتی ز شکار مگسی می آید.
صائب (از آنندراج ).
نشاط باده ٔ گلرنگ را گر خضر دریابد
زلال زندگی را زیر پای تاک می ریزد.
صائب (از آنندراج ).
گر به مثل ریخته باشد نشاط
دست و دلی کوکه فراهم کنم.
شهوری (از آنندراج ).
نشاط عمر باشد تا به سی سال
چو چل آمد فروریزد پر و بال.
؟
|| لهو. لعب. عشرت. خوشگذرانی : کدخدای ری و آن نواحی به لهو و نشاط وآداب آن مشغول می باشد. (تاریخ بیهقی ص ۳۹۳). امیرمسعود برنشست و قصد شکار کرد و نشاط سه روزه. (تاریخ بیهقی ص ۱۸۳). در میانه چون از خدمت فارغ شدی به لهو و نشاط خویش مشغول بودی. (تاریخ بیهقی ص ۲۴۷). بازرگان در آن نشاط مشغول شد. (کلیله و دمنه ). || میل. شوق. آهنگ. هوا. قصد. عزم : و مثال دادند که بازنگردند که نشاط شراب خواهد بود. (تاریخ بیهقی ص ۳۴۹). بازمگرد و به خیمه ٔ نوبتی درنگ کن که ما نشاط شراب داریم و می خواهیم که تو را پیش خود شراب دهیم تا این نواخت بیابی. (تاریخ بیهقی ).
شیر فلک ازترس برنیاید
روزی که نشاط شکار دارد.
مسعودسعد.
نه این تازیان را مراد چرا
نه این بختیان را نشاط کنام.
مسعودسعد.
نه همی افتدت مراد سفر
نه همی آیدت نشاط غزا.
مسعودسعد.
دمنه گفت ملک… حرکت و نشاط شکار فروگذاشته. (کلیله و دمنه ).
نشاط من همه زی آشیان نه فلک است
اگرچه در قفس پنج حس گرفتارم.
خاقانی.
شهنشه را نشاطی در سر آمد
وز آنجا یک دو هفته خوش سر آمد.
نظامی.
نمی بینم نشاط عیش در کس
نه درمان دلی نه درد دینی.
حافظ.
– آب نشاط ؛ ندی. (یادداشت مؤلف ). آب ذوق : و آب نشاط را که به وقت بازی کردن و سخن گفتن ونگاه کردن کسی که آرزو بود بیرون ترابد ندی گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
– نشاط افتادن ؛ میل کردن. عزیمت کردن. اراده کردن. خواستن : قاضی طاهر با وی ضم کرده شد تا چون نشاط افتد که عهد و عقد بسته آید شرایط آن را به تمامی به جای آرد. (تاریخ بیهقی ص ۲۰۹).
|| (مص ) شادمانی نمودن. (آنندراج ) (از بحر الجواهر)(از منتهی الارب ). شادمانی نمودن از کار و جز آن. (از منتهی الارب ). نَشِطَ؛ طابت نفسه للعمل و غیره. (اقرب الموارد) (المنجد). || شتابی نمودن در کار. (از ناظم الاطباء). سبکی نمودن و شتاب کردن در کار. (از اقرب الموارد) (از المنجد). فهو ناشط و نشیط. (اقرب الموارد). || فربه گردیدن ستور. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
نشاط. [ ن ِ ] (ع ص، اِ) ج ِ نشیط. رجوع به نشیط شود.
نشاط. [ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) زین العابدین (میرزا…). آذر نام او را در ردیف شاعران اصفهان ثبت کرده آرد: «طبعش موزون [ بوده ] و خوب می نوشته. صحبتش اتفاق افتاد،مرد خوشحالی بود. در شیراز وفات یافته ». او راست :
هم عنان با غیر و از ما گرم استغنا گذشت
نگذرد پیش خدا این ظلم اگر بر ما گذشت.
رجوع به آتشکده ٔ آذر چ شهیدی ص ۴۲۱ و قاموس الاعلام ج ۶ ص ۴۵۷۷ و فرهنگ سخنوران ص ۶۰۲ شود.
نشاط. [ ن َ/ ن ِ ] (اِخ ) عبدالوهاب (میرزا…) اصفهانی، ملقب به معتمدالدوله و متخلص به نشاط. از فاضلان و شاعران و خوشنویسان قرن سیزدهم و از مقربان دربار فتحعلی شاه قاجار است. به سال ۱۲۴۴ هَ. ق. درگذشت. او راست :
طفلان شهر بی خبرند از جنون ما
یا این جنون هنوز سزاوار سنگ نیست.
مائیم و دلی خراب و آن نیز
یک روز به اختیار ما نیست.
تمام سوخته دودی نداشت بر سر آتش
تو کز جفا بخروشی خموش باش که خامی.
راز رندان خرابات مپرسید از ما
به کسی راز نگویند که گوید به کسی.
طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد
در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد
اختران فلکی را اثری در ما نیست
حذر از گردش چشم سیهی باید کرد
نه همین صف زده مژگان سیه باید داشت
در صف دلشدگان هم نگهی باید کرد
شب که خورشید جهانتاب نهان از نظر است
قطع این مرحله با نور مهی باید کرد
گر مجاور نتوان بود به میخانه نشاط
سجده از دور به هر صبحگهی باید کرد.
و رجوع به مجله ٔ یادگار سال پنجم شماره ٔ اول و دوم ص ۱۴۲ و فارسنامه ٔ ناصری ج ۱ ص ۲۷۵ و پیدایش خط و خطاطان ص ۲۵۲ و سبک شناسی ج ۳ ص ۳۳۲ و مجمع الفصحا ج ۲ ص ۵۰۹ و ریاض العارفین ص ۳۱۲ و طرائق الحقایق ج ۳ ص ۱۲۱ و تاریخ ادبیات براون ج ۴ ص ۲۰۰ و ریحانة الادب ج ۴ ص ۱۹۳ و تاریخ اصفهان ص ۱۴۷ و تاریخ ادبیات اته ص ۲۰۱ و صبح گلشن ص ۵۱۸ شود.
نشاط. [ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) محمد (آقا…) اصفهانی. آذر در آتشکده آرد: «برادر آتقی صهباست. جوانی است مهربان و اکثر اوقات در اصفهان مأمن بود». مؤلف نتایج الافکار وفات وی را در قرن دوازدهم نوشته است :
نیست در کنج قفس حسرت گلزار مرا
الفتی هست به مرغان گرفتار مرا.
آهسته کشم آه ز جور تو مبادا
پیکان تو از سینه ٔ افکار برآید.
به باغی داشت مرغی این ترانه
که دور از گل قفس به ز آشیانه.
(از آتشکده ٔ آذرچ شهیدی ص ۴۲۱) (از نتایج الافکار ص ۷۲۹) (از فرهنگ سخنوران ص ۶۰۱).
نشاط. [ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) محمدتقی بیگ دهلوی. از پارسی گویان قرن یازدهم هندوستان است و به روایت مؤلف صبح گلشن در عهد عالم گیر می زیسته. او راست :
هرگز ثمر نداد نهال بیان ما
باشد چو برگ بید زبان در دهان ما.
چنان گداختی از عکس خویش آینه را
که جوهرش چو خس از خار میتوان چیدن.
(از تذکره ٔ صبح گلشن ص ۵۱۸).
و رجوع به کلمات الشعراء سرخوش ص ۱۱۴ و فرهنگ سخنوران ص ۶۰۲ شود.

اسم نشاط در فرهنگ فارسی

نشاط
میرزا عبدالوهاب ملقب بمعتمد الدوله و متخلص به نشاط اصفهانی ( و. ۱۱۷۵ ه.ق. ۱۷۶۱ م .- ف. ۱۲۴۴ ه.ق .۱۸۲۸ م .) شاعر عهد قاجاریه . وی از سال ۱۲۱۸ ه.ق . ببعد در تهران میزیست و در دربار فتحعلیشاه قاجار صاحبدیوانی رسائل را بعهده داشت . نشاط در خط و انشائ و اطلاع از فنون ادب مشهور بود. مجموعه آثارش بنام [ گنجینه ] شامل پنج [ درج ] حاوی منشات و قصاید و غزلیات و قطعات و مثنویهای دلکش چند بار بطبع رسیده . نشاط از جمله بزرگترین شاعران آغاز دوره قاجار است و اثرنهضت بازگشت ادبی در اشعار وی بکمال آشکار است .
شادمانی کردن، سبکی وچالاکی، شادی، خوشی، خوشحالی
۱ – ( مصدر) سبکی وچالاکی یافتن برای اجرای امور.۲ – شادی یافتن .۳ – ( اسم ) سبکی چالاکی .۴ – شادی خرمی : چون ازنشاط نورتوکوران همی بیناشوند تاازخوشی راه تورهوارگرددلنگها. ( دیوان کبیر۱۸:۱ ) یانشاط چیزی کردن .میل شخص بدان کشیده شدن بدان رغبت داشتن : چون بگرمی رسیدتابش مهر برسرماروانه گشت سپهر مرغ باسایه همنشستی کرد اندک اندک نشاط پستی کرد. ( هفت پیکر.چا.ارمغان ۱۵۸ ) یانشاط چیزی ازخاطرکسی برزدن .نشاط آن کردن بدان رغبت یافتن : در آن ولانشاط شکارازخاطربزرگوارصاحب قران کامگارسر برزد. توضیح نشاط که اغلب بکسراول خوانده میشودبفتح است .
محمد تقی بیگ دهلوی از پارس گویان قرن یازدهم هندوستان است و به روایت مولف صبح گلشن در عهد عالم گیر می زیسته .
نشاط آور
مروح . نشاط افزا . نشاط انگیز . که سرور و شادی بخشد که موجب انبساط و سرور است .
نشاط آوردن
موجب سرور و انبساط شدن و اندک خوردن. نشاط آرد و طعام بگوارد و فضلها را از تن دفع کند .
نشاط افزا ی
( صفت ) ۱ – آنچه شادمانی بیفزایدزیاد کننده شادی:حضرت اعلی شاهی …درمازندران …ایام نشاط افزای بهاررابفرخی وفرخندگی گذرانیده … ۲ – ( اسم ) بنگ .
نشاط افزائی
عمل نشاط افزا .
نشاط انگیز
( صفت ) آنچه تولیدشادی کند: شتربان بجای حد ونشاط انگیزوشدوطرب آمیزاین سفته دربارش می نهاد.
نشاط انگیزی
عمل نشاط انگیز . سرور افزائی . نشاط افزائی .
نشاط بخش
نشاط آور . نشاط انگیز . فرح بخش . طرب بخش .
نشاط بخشی
فرح بخشی . نشاط انگیزی .
نشاط بخشیدن
( مصدر ) تولیدنشاط کردن .
نشاط پذیر
طرب پذیر . شادمان . مسرور . مبتهج . محفوظ .
نشاط پرست
نشاط مند . شادمان . خوشحال . یا آنکه به عیش و عشرت می گذراند .
نشاط پرستی
عمل نشاط پرست .
نشاط جو
شادی طلب .
نشاط جوئی
عمل نشاط جو .
نشاط خانه
عشرتکده . طرب کده . جای شادمانی و خوشی . جای لهو و لعب .
نشاط زدگی
[elation] [روان شناسی] احساس شادی و سرخوشی و پیروزی و رضایت کامل از خود
نشاط زده
[elated] [روان شناسی] ویژگی فرد دارای احساس نشاط زدگی
نشاط فزا
نشاط افزا .
نشاط فزائی
نشاط افزائی . عمل نشاط فزا .

اسم نشاط در فرهنگ معین

نشاط
(نِ) [ ع . ] (اِمص .) شادمانی، خوشی، سبکی .
آب نشاط
(بِ نَ) [ فا – ع . ] (اِمر.) منی .

اسم نشاط در فرهنگ فارسی عمید

نشاط
۱. شادی، خوشی، خوشحالی.
۲. [قدیمی] میل، اراده.
۳. [قدیمی] سبکی و چالاکی.
نشاط انگیز
نشاط انگیزنده، آنچه سبب شادی و خوشحالی شود.

اسم نشاط در اسامی پسرانه و دخترانه

نشاط
نوع: پسرانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: ne (a) šāt) (عربی) شادی، خوشی، سرزندگی، (در قدیم) میل، عزم، شوق – شادی، خوشی، سرزندگی

بعدی
قبلی

اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز
  • سلام.ممنون بابت مطلب مفیدتون ، اما باید بگم نشاط از اسمهایی که هم برای دختر هاست هم برای پسر ها. شما نوشتید اسم پسرونه. لطف کنید اصلاحش کنید.