نام های اصیل پسر ایرانی با ریشه فارسی (ر)
ر | |||
اسم | تلفظ | ریشه | معنی |
راتین | ratin | فارسی | رادترین ، نام یکی از سرداران اردشیر دوم پادشاه ساسانی |
راد | rad | فارسی | جوانمرد ، بخشنده، سخاوتمند ، خردمند، دانا |
رادان | radan | فارسی | مرکب از راد به معنی جوانمرد و پسوند نسبت ، انکه منسوب به جوانمردی است ، همچنین یکی از توابع اصفهان |
رادمان | radman | فارسی | از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی |
رادمهر | radmehr | فارسی | مرکب از راد( بخشنده) + مهر( خورشید) ، نام یکی از سرداران داریوش سوم پادشاه هخامنشی |
رادوین | radvin | فارسی | جوانمرد |
رادین | radin | فارسی | بخشنده، جوانمرد |
رامان | raman | فارسی | نام وزیر کیقباد پادشاه کیانی |
رَهام | raham | فارسی | ﺍز ﺷﺨﺼﯿﺘﻬﺎﻯ ﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪ، ﻧﺎﻡ ﭘﺴﺮ ﮔﻮدرز ﭘﻬﻠﻮاﻥ اﯾﺮاﻧﯽ در زﻣﺎﻥ ﮐﯿﮑﺎووﺱ ﭘﺎدﺷﺎﻩ ﮐﯿﺎﻧﯽ |
رامین | ramin | فارسی |
عاشق ویس در منظومه ویس و رامین |
رامبد | rambod | فارسی | نگهبان و پاسدار آرامش |
رامتین | ramtin | فارسی | نام یکی از نوازندگان و موسیقیدانان در زمان ساسانیان که واضع ساز چنگ بوده است |
رامیار | ramiyar | فارسی | رمه یار چوپان، شبان |
رایان | rayan | فارسی | راهنما,اندیشمند – فکر کننده – مرکب از راه(فکر و اندیشه) + پسوند فاعلی |
رایمون | raymon | فارسی | پسر باهوش |
رایین | raiin | فارسی | ام سردار اردشیر دوم پادشاه ساسانی |
رسا | rasa | فارسی | ویژگی صدایی که به وضوح قابل شنیدن است ، موزون و بلند ، آنچه به راحتی قابل درک است ، توانا در رسیدن به هدف یا رسیدن به جایی |
رستار | rastar | فارسی | نجات یافته، رها شده |
رستم | rostam | فارسی | در زبان قدیم ایرانی مرکب از رس( بالش، نمو) + تهم (دلیر، پهلوان) ، نام پهلوان شاهنامه |
روهان | rohan | فارسی | نیک سیرت و پارسا – زاهدان دین زرتشت را گویند-مرکب از روه به معنای سیرت نیک + پسوند نسبت |
روهام | roham | فارسی | نام یکی از پهلوانان ایرانی در شاهنامه فردوسی |
روزبه | ruzbeh | فارسی | بهروز، خوشبخت ، از شخصیتهای شاهنامه، نام موبد بهرام گور پادشاه ساسانی، نام اصلی سلمان فارسی از یاران معروف پیامبر(ص) ، نام اصلی ابن مقفع دانشمند معروف ایرانی قرن دوم |
روماک | romak | فارسی | در گویش مازندران راست و منظم |
ریونیز | riuniz | فارسی | از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی در زمان کیخسرو پادشاه کیانی، و داماد طوس سپهسالار ایران |
رخشان | rakhshan | فارسی | درخشان |
نام های اصیل پسر ایرانی با ریشه فارسی (ر)