اسم پسر عربی
ناطق : (عربي) 1- سخنران؛ گوينده، سخنگو؛ داراي توانايي سخن گفتن، گويا؛ 2- (در قديم) آشكارا، واضح، بيّن؛ 3-(در قديم) آشكار كننده، بازگو كننده؛ 4- (در اديان) در نزد شيعهي اسماعيلي، پیامبر اسلام(ص).
اسم ناطق در لغت نامه دهخدا
ناطق .
[ ...
ادامه مطلب ...
ناصرالدين : (عربي) 1- ياري كننده دين؛ 2- (اَعلام) 1) ناصرالدین شاه: شاه ایران [1264-1313 قمری] از سلسلهي قاجار، که در 17 سالگی شاه شد. وزیرش امیرکبیر را پس از سه سال عزل کرد و کشت. استقلال افغانستان را به ...
ادامه مطلب ...
ناصر : (عربي) 1- (در قديم) نصرت دهنده، ياري كننده؛ 2- (اَعلام) 1) ناصرخسرو: [394-481 قمری] حکیم، شاعر و نویسندهي ایرانی، متولد قباديان بلخ. پیشوای اسماعیلیان خراسان، مؤلف سفرنامه، که گزارش سفر هفت سالهي او به سرزمینهای اسلامی است، ...
ادامه مطلب ...
ناصح : (عربي) 1- نصيحت كننده، پند دهنده؛ 2- (در قديم) دلسوز، خيرخواه.
اسم ناصح در لغت نامه دهخدا
ناصح .
[ ص ِ ] (ع ص ) نصیحت کننده .
(منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة)(آنندراج ).
پنددهنده .
(ناظم ...
ادامه مطلب ...
نادر : (عربي) 1- آنچه به ندرت يافت شود، كمياب؛ آن كه در نوع خود بي نظير باشد، بيهمتا؛ عجيب، شگفتآور؛ 2-(در حالت قيدي) به ندرت؛ 3- (اَعلام) 1) نادر شاه افشار: شاه ايران [1148-1160 قمری]، بنیانگذار سلسلهي افشار، ...
ادامه مطلب ...
ناجی : (عربي) 1- نجات دهنده، منجي؛ 2- (در قديم) نجات يابنده و 3- (به مجاز) رستگار.
اسم ناجی در لغت نامه دهخدا
ناجی .
(ع ص ) رستگار از عقوبت .
نجات یابنده .
(ناظم الاطباء) (آنندراج ) (غیاث اللغات ).
رهنده و خلاص ...
ادامه مطلب ...
ماهِد : 1- گسترنده، گستراننده؛ 2- نامي از نامهاي باري تعالي.
اسم ماهد در لغت نامه دهخدا
ماهد.
[ هَِ ] (ع ص ) گسترنده .
(آنندراج ).
گستراننده .
(ناظم الاطباء) : والارض فرشناها فنعم الماهدون .
(قرآن 48/51).
ماهد.
[ هَِ ] (اِخ ) نامی از ...
ادامه مطلب ...
مالِك : (عربي) 1- آن كه صاحب مِلك يا املاكي است؛ 2- آن كه دارنده و صاحب اختيار چيزي يا كسي باشد؛ 3- از نامها و صفات خداوند؛ 4- (در اديان) ملك الموت گيرندهي جان؛ 5- (اَعلام) 1) مالكِ اشتر: ...
ادامه مطلب ...
ماشاءالله : (عربي) 1- (شبه جمله) آنچه خداوند بخواهد، (برگرفته از قرآن كريم) 2- (به مجاز) هنگام تعجب و تحسين براي دفع چشم بد گفته ميشود، چشمِ بد دور؛ 3- (اَعلام) ماشاءالله: [حدود 200 هجری] دانشمند یهودی ایرانی، مؤلف ...
ادامه مطلب ...
مادیار : (ماد = مادر + يار = كمك كننده، ياور، مددكار) ياور و كمك كننده مادر، مددكار براي مادر.
اسم مادیار در لغت نامه دهخدا
مادر.
[ دَ ] (اِ) ترجمه ٔ «ام » که والده باشد.
(آنندراج ).
زنی که یک یا ...
ادامه مطلب ...
ماجد : (عربي) داراي مجد و بزرگي، بزرگوار.
اسم ماجد در لغت نامه دهخدا
ماجد.
[ ج ِ ] (ع ص ) بزرگوار وگرامی و بسیارمجد.
(ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
بزرگوار.
ج ، ماجدون .
(مهذب الاسماء).
|| بخشنده .
(ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) ...
ادامه مطلب ...
لَيث : (عربي) 1- سخت، شدید؛ 2- شير، اسد؛ 3- (به مجاز) دلير و شجاع؛ 4- (اَعلام) 1) لَیث ابن بختری مرادی [قرن 2 هجری] از ياران امام باقر(ع) و امام صادق(ع) كه كنيه او ابوبصير بوده است؛ 2) چهارمین ...
ادامه مطلب ...
لقمان : (عربي) 1- (اَعلام) 1) سورهي سي و يكم از قرآن كريم داراي سي و چهار آيه؛ 2) شخصی که در قرآن از او به صورت مردی فرزانه یاد شده که فرزند خود را به خداپرستی و رفتار ...
ادامه مطلب ...
لطفالله : (عربي) 1- بخشش پروردگار؛ 2- (اَعلام) امیر [461-762 قمری] سربداری خراسان، که پس از کشته شدن حیدر سربداری بر تخت نشست، ولی او هم پس از یک سال و چند ماه کشته شد.
اسم لطفالله در فرهنگ فارسی
لطف الله
نیشابوری ...
ادامه مطلب ...
کامل : (عربي) 1- آن كه يا آنچه ويژگيهاي لازم را دارا است و كم و كاست ندارد، بيعيب، بينقص؛ 2- (به مجاز) داراي محاسن و خصوصيات مقبول؛ 3- (در قديم) (به مجاز) دانا و فاضل؛ 4- (در حالت ...
ادامه مطلب ...
اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا
اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا