معنی اسم جواهر

جواهر : ۱- هر يك از سنگهاي گران‌بها مانند ياقوت و زمرد؛ ۲-(به مجاز) آن كه وجودش بسيار عزيز و ارزشمند يا دوست داشتني است.

%d8%ac%d9%88%d8%a7%d9%87%d8%b1

 

اسم جواهر در لغت نامه دهخدا

جواهر. [ ج َ هَِ ] (ع اِ) ج ِ جوهر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). فلزات گرانبها. هر سنگ که از آن منفعتی برآید همچون الماس و یاقوت و لعل و امثال آن. (از منتهی الارب ). گوهران :
در او افراشته درهای سیمین
جواهرها نشانده در بلندین.
شاکر بخاری.
گویند بازرگانی بود و جواهر بسیار داشت. (کلیله و دمنه ). رجوع به جوهر و جوهره شود. || علمی است که از چگونگی گوهرهای گرانبهای معدنی خشکی چون الماس و لعل و یاقوت و فیروزه یا معدنی دریایی چون دُرّ و مرجان و غیره و خوب و بد آن به وسیله ٔ نشانه هایی که معرف آنهاست، بحث میکند. (از کشف الظنون ).
– جواهربخش :
جواهربخش فکرتهای باریک
بروزآرنده ٔ شبهای تاریک.
نظامی.
– جواهر تسعه ؛ گوهرهای نهگانه. گاه مراد از نه فلک باشد و گاهی عبارت از نه جوهر که بهندی نورتن گویند و آنها بدین قرارند: ۱- لعل ۲- مروارید ۳- الماس ۴- زمرد ۵- یاقوت ۶- فیروزه ۷- مرجان ۸- نیلم ۹- عقیق (و بعضی به جای عقیق لهسنیا را شمارند)، و سوای اینها چند گوهر دیگر نیز هست. (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
– جواهرسنج ؛ آنکه یا آنچه جواهر سنجد و غث و سمین آن تمیز دهد :
شاه فرمود تا ز گوهر و گنج
دست خازن شود جواهرسنج.
نظامی.
کیست کان ِ مرا جواهرسنج
برنسنجیده از جواهر و گنج.
نظامی.
– جواهرشناس ؛ کسی که جواهرات را بشناسد و بهای آن داند.
– جواهرشناسی ؛ شغل و عمل جواهرشناس.
|| در مقابل اعراض : و فلاسفه بر آنند که پنج جوهر و نه عَرَض وجود دارد، جواهر خمسه عبارتند از وجود، عقل، نفس، هیولی، صورت. رجوع به جوهر شود.

اسم جواهر در فرهنگ فارسی

جواهر
گوهرها, سنگهای گرانبهاکه برای زینت بکارمیرود
( اسم ) جمع جوهر گوهران گوهرها. جمع : جواهرات . یا جواهر فرد.
جواهر تراش
کسیکه سنگهای گرانبهای معدنی را بوسیله تراش و پرداخت بصورت نگینهای زیبا و براق و دانه هایی بشکل های هندسی در می آورد .
جواهر خانه
خانه جواهر گنجینه جواهر
جواهر دارو
نوعی از سرمه که به آن جواهرات حل کنند بغایت مقوی بصر است .
جواهر رقم
( سید ) علی بن میرزا مقیم از اولاد میر شاهمیر ساکن . اصفهان و شاعر و خطاط بود ( ف. بغداد ۲۹۷ ه. ق. ) وی نستعلیق را از پدر خود – که او شاگرد میر عماد بود و تعلیم یافت و با ممارست در مشق از خط میر عماد شیوی وی را فراگرفت . در عهد سلطنت شاه چهان بهمراهی پدر بهند رفت و بدربار عالمگیر راه یافت و از ملازمان پادشاهی گردید و بخطاب (( خان )) و لقب (( جواهر رقم )) و منصب کتابداری خاصه سر افزار شد.
جواهر سرمه
سرمه باشد که جواهر در آن اندازند
جواهر علویه
افلاک و کواکب و ارواح در اصطلاح بجواهر علویه تعبیر میشود .
جواهر مجرده
جواهر مجرده عقول عشره است و آن نزد حکما ده فرشته اند .
جواهر نشان
مرصع بجواهر گوهر نگار
جواهر نگار
جواهر نشان مرصع بجواهر
پر جواهر
( صفت ) آنچه در و گوهر بسیار دارد.
حسن صاحب جواهر
ابن باقر بن عبدالرحیم شریف اصفهانی از محققان فقه و حقوق شیعی امامی در نجف و از شاگردان سید جواد عاملی بوده است
صباغ جواهر
کنایت از ماه است عالمتاب است

اسم جواهر در فرهنگ معین

جواهر
(جَ هِ) [ ع . ] (اِ.) ۱ – جِ جوهر؛ گوهران . ۲ – هر یک از سنگ های گرانبها مانند الماس یاقوت، زمرد و مانند آن که به عنوان زینت و زیور به کار می رود.

اسم جواهر در فرهنگ فارسی عمید

جواهر
=جوهر

اسم جواهر در اسامی پسرانه و دخترانه

جواهر
نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی
معنی: جمع جوهر، هر یکی از سنگهای گران بها مانند یاقوت یا زمرد

اسامی مشابه

بعدی
قبلی

اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز