مشک ناز
مشك ناز : (اَعلام) (در شاهنامه) نام يكي از چهار دختر آسيابان كه به همسري بهرام گور در آمدند. اسم مشک ناز در لغت نامه دهخدا مشک. [ م ُ / م ِ ] (اِ)... ناف آهوی خطائی است و عربان ...
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
اسم دختر بر اساس الفبا,اسم دخترانه با م,اسم دختر با حرف م,نام های دخترونه با م,اسم دختر شروع با حرف م,اسامی دخترانه ای که با حرف م شروع می شوند.
مشك ناز : (اَعلام) (در شاهنامه) نام يكي از چهار دختر آسيابان كه به همسري بهرام گور در آمدند. اسم مشک ناز در لغت نامه دهخدا مشک. [ م ُ / م ِ ] (اِ)... ناف آهوی خطائی است و عربان ...
ادامه مطلب ...مسعوده : (عربي) (مؤنث مسعود) (در قديم) خجسته، مبارك، + ( مسعود. 1- و 2- اسم مسعوده در لغت نامه دهخدا مسعود. [ م َ ] (ع ص ) ضد شقی. نیکبخت شده و نیکبخت (و آن از فعل سُعِد و ...
ادامه مطلب ...مَستوره : (عربي) (مؤنث مستور) 1- (در قديم) (به مجاز) مستور، پنهان، پوشيده؛ 2- (در قديم) (به مجاز) پارسا، پاك دامن، پرهيزگار، داراي پوشش و حجاب؛ 3- (به مجاز) نجيب و پاك دامن مانند پارسايان، پرهيزكارانه. اسم مستوره در لغت ...
ادامه مطلب ...مستانه : 1- (به مجاز) سرخوش و شاد، همراه با سرخوشی و شادی؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) با حالت سرخوشی و سرمستی. اسم مستانه در لغت نامه دهخدا مستانه. [ م َ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی، ...
ادامه مطلب ...مژگان : 1- مژهها، موي پلك چشم؛ 2- (در اصطلاح عشاق) اشاره به سنان و نيزه و پيكان و تير كه از كرشمه و غمزههاي معشوق به هدف سينهي عاشق ميرسد، دارد. اسم مژگان در لغت نامه دهخدا مژگان. [ م ...
ادامه مطلب ...مژده : خبر خوش و شادي بخش، بشارت، مژدگاني. اسم مژده در لغت نامه دهخدا مژده. [ م ُ دَ / دِ ] (اِ) بشارت. خبر خوش. (ناظم الاطباء) (برهان ) (غیاث ) (انجمن آرا). نوید. شادی و خوشحالی. (ناظم الاطباء) ...
ادامه مطلب ...مُزَيَن : (عربي) تزيين شده، آراسته. [اين كلمه چنانچه مُزَيِن /mozayyen/ تلفظ شود به معني «آرايشگر» است]. اسم مزین در لغت نامه دهخدا مزین. [ م ُ زَی ْ ی َ ] (ع ص ) مرد پیراسته موی. (منتهی الارب ) ...
ادامه مطلب ...مريم : 1- (در گياهي) گل سفيد خوشهاي خوشبو و داراي عطر با دوام، و نيز گياهي علفي، پايا و زينتيِ اين گل كه از خانوادهي سوسن است و پياز دارد؛ 2- (اَعلام) 1) نام سورهي نوزدهم از قرآن ...
ادامه مطلب ...مُرَوه : به معني مُرَوَح است كه بسيار خوشبو و معطر كننده است، خوشبوي شده، بوي عطر گرفته. [چنانچه اين كلمه به فتح اول (مَروه) تلفظ شود محلي است كه حاجيان در مراسم حج بين آن و صفا «سعي» ...
ادامه مطلب ...مُرواريد : 1- (در مواد) تودهي سخت، گِرد، كوچك و درخشان به رنگ سفيد نقرهاي يا خاكستري مايل به آبي كه در بعضي از صدفهاي دريايي يافت ميشود و از سنگهاي قيمتي است، دُرّ، لؤلؤ؛ 2- (در گياهي) نوعي ...
ادامه مطلب ...مُروا : (در قديم) فال خوب در مقابلِ مرغوا. اسم مروا در لغت نامه دهخدا مروا. [ م َرْ ] (اِ) اسم هندی مرزنجوش است. (از مخزن الادویة). مروا. [ م ُرْ ] (اِ) فال نیک و دعای خیر. (جهانگیری ) (برهان ...
ادامه مطلب ...مَرمَر : 1- (در علوم زمين) نوعي سنگ دگرگون شدهي آهكي كه به علت زيبايي در كارهاي مجسمه سازي و نماسازي ساختمانها به كار ميرود؛ 2- (به مجاز) سفيد چهره و زيبا. اسم مرمر در لغت نامه دهخدا مرمر. [ م ...
ادامه مطلب ...مَرضيه : (عربي) مرضي، پسنديده. اسم مرضیه در لغت نامه دهخدا مرضیة. [ م َ ضی ی َ ] (ع ص ) مرضیه. تأنیث مرضی. پسندیده. مورد رضایت. مطبوع. خشنود. رجوع به مرضی و رضا و رضوان شود : یاأیتها النفس ...
ادامه مطلب ...مُرَصع : (عربي) 1- آنچه با جواهر تزئين شده باشد، جواهر نشان؛ 2- (در ادبيات) ويژگي شعري كه آرايهي ترصيع در آن بهكار رفته باشد؛ 3- (در خوشنويسي) يكي از انواع خطوط عربي. اسم مرصع در لغت نامه دهخدا مرصع. [ ...
ادامه مطلب ...مِرسده : [مِرس = نام درختي، راش (فاگوس سيلواتيكا) + ده (پسوند مكان)]، 1- جنگل راش، جاي روئيدن راش؛ 2-(به مجاز) زيبا، با طراوت و خرم.(؟) اسم مرسده در لغت نامه دهخدا مرس. [ م َ ] (ع مص ) به ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است