حَسنه
حَسنه : (عربي) خوب، نيك، پسنديده، عمل نيك و پسنديده؛ عمل پسنديده به ويژه عمل مطابق با شرع، كار نيك. اسم حسنه در لغت نامه دهخدا حسنة. [ ح َ س َ ن َ ] (ع ص ) مؤنث حسن. نعت ...
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
حَسنه : (عربي) خوب، نيك، پسنديده، عمل نيك و پسنديده؛ عمل پسنديده به ويژه عمل مطابق با شرع، كار نيك. اسم حسنه در لغت نامه دهخدا حسنة. [ ح َ س َ ن َ ] (ع ص ) مؤنث حسن. نعت ...
ادامه مطلب ...حُسنا(حُسنی) : (عربي) (در قديم) نيك، پسنديده. اسم حسنا در لغت نامه دهخدا حسنی. [ ح ُ نا ] (ع ص ) تأنیث احسن. (غیاث ). زن نیکو. زن نیک تر. مقابل سَوئی ̍. فرق میان آن با حسن و حسنة ...
ادامه مطلب ...خيزران : (عربي) 1- نوعي ني مغزدار با ساقهاي محكم و بلند؛ 2-(اَعلام) نام مادر امام محمّد تقي(ع). اسم خیزران در لغت نامه دهخدا خیزران. [ خ َ زُ / زَ ] (ع اِ) ریشه های دراز در زمین از درخت ...
ادامه مطلب ...خيرالنسا : (عربي) 1- بهترينِ زنان؛ 2- (اَعلام) عنواني براي حضرت فاطمه(س) دختر پيامبر اسلام(ص). اسم خیرالنسا در لغت نامه دهخدا خیر. [ خ َ/ خی ] (ع مص ) تفضیل دادن کسی را بر کسی دیگر. (از منتهی الارب ) ...
ادامه مطلب ...خورشيد : 1- (در نجوم) كُرهي سوزان، جرم مرکزی منظومهي شمسی به نام کرهي خورشید که قطر آن 1.392.000 کیلومتر بوده و گرمای میانگین سطح آن حدود 5700 درجه سانتیگراد و گرمای درونی آن به مراتب بیشتر از این ...
ادامه مطلب ...دينا : 1- داور، داوري؛ 2- (در اوستايي) دين؛ 3- (در عبري) (= دينه) انتقام يافته؛ 4- (اَعلام) نام خواهر يوسف(ع). اسم دینا در لغت نامه دهخدا دینا. (اِخ ) نام خواهر یوسف (ع ). (برهان ) (آنندراج ). دینا. (اِ) داور. ...
ادامه مطلب ...ديلان : (كردي) 1- رقص گروهي، نوعي آهنگ؛ 2- نام منطقهاي در كردستان. اسم دیلان در لغت نامه دهخدا دیل. (اِ) بمعنی نقطه است که طرف خط باشد چه تعریف نقطه بطرف خط کرده اند. (برهان ) (آنندراج ). || دل ...
ادامه مطلب ...ديبا : (= ديباه) (در قديم) نوعي پارچهي ابريشمي معمولاً رنگين. اسم دیبا در لغت نامه دهخدا دیبا. (اِ) قماشی باشد از حریر الوان. (برهان ). قماشی است ابریشمین در نهایت نفاست. (برهان ذیل طراز). و دیبه حریر نیک و دیباج ...
ادامه مطلب ...ديانا : 1- (اوستايي) نيكي رسان، نيكويي بخش؛ (در اسطورههای رومی) الههي ماه، جنگلها، جانوران و زایمان، همتای آرتميس يوناني. اسم دیانا در لغت نامه دهخدا دیانا.(اِخ ) دیان. در دین رومی الاهه ٔ ماه و جنگلها و حیوانات و زنان ...
ادامه مطلب ...دنیز : (ترکی) دریا، بحر. اسم دنیز در لغت نامه دهخدا دنی. [ دَ ] (اِ) شوق و نشاط و سرور و عشرت و شادی و خوشی و خرمی. (ناظم الاطباء). رجوع به دن شود. دنی. [ دَ نی ی ] (ع ...
ادامه مطلب ...دنيا : (عربي) (در نجوم) كيهان؛ جهان، گيتي. اسم دنیا در لغت نامه دهخدا دنیا. [ دُن ْ ] (ع ص ) تأنیث ادنی، به معنی نزدیکتر. (مهذب الاسماء) (از منتهی الارب ). نزدیکتر. (ترجمان القرآن جرجانی ص 49). مقابل قُصْوی ...
ادامه مطلب ...دِنا : (اَعلام) 1) قسمتي از كوهستان شمال غربي فارس كه قلهاي معروف به همين نام دارد؛ 2) نام شهرستانی در شرق استان کهگیلویه و بویراحمد. اسم دنا در لغت نامه دهخدا دنا. [دَ ] (ع مص ) دناً. دنایة. ناکس ...
ادامه مطلب ...دليله: (عربي) 1- راهنما، هدايت كننده، 2- (اَعلام) (در تورات) (به معنی معشوقه) معشوقهي شمشون، که راز نیرومندی او را یافت و با افشای آن به دشمنان وی، موجب گرفتاری او شد. اسم دلیله در لغت نامه دهخدا دلیلة. [ دَ ...
ادامه مطلب ...دلنیا : (کردی) 1- آسوده خاطر، مطمئن، فارغ البال؛ 2- اطمینان، تضمین. اسم دلنیا در لغت نامه دهخدا دل. [ دَل ل ] (ع مص ) ناز نمودن زن بر شوهر خود. (از منتهی الارب ). ناز کردن. (تاج المصادر بیهقی ...
ادامه مطلب ...دلنواز : 1- (به مجاز) مايهي آرامش دل، آرامش بخش؛ 2- (در قديم) نوازشگر، مهربان و دلسوز، محبوب و معشوق. اسم دلنواز در لغت نامه دهخدا دلنواز. [ دِ ن َ ] (نف مرکب ) دل نوازنده. نوازنده ٔ دل. خاطرنواز. ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است