معنی اسم پرستو

برای مشاهده با کیفیت بیشتر، روی تصویر کلیک کنید

 تصویر و معنی اسم پرستو

پرستو :    (در پهلوی، parastuk) پرنده‌اي با جثه‌اي كمي بزرگتر از گنجشك و سياه و سفيد‌، چلچله.

 

 

اسم پرستو در لغت نامه دهخدا

پرستو. [ پ َ رَ / پ ِ رِ ] (اِ) طایر خُرد معروف که پشت و دم آن سیاه و سینه ٔ سفید دارد و در سقف خانه و مساجدآشیانه سازد. (از رشیدی ). بمعنی پرستک است که خطّاف باشد و بعضی گویند پرستو وطواط است که آن خطّاف کوهی باشد. (برهان ). پرستوک. پرستک. خطّاف. فرشتو. فرشتوک. فراشترو. فراشتروک. فراشتک. فراستوک. پلستک. پیلوایه. حاجی حاجی. پالوانه. پالوایه. بادخورک. فرستو. فرستوک. بالوایه. ابابیل (در تداول عامه ). بهار. زازال. چلچله. فرتوک. بلوایه. دُمسنجه. دُمسیجه. بلسک. داپرزه. دال بوز. دال پوز. دال بوزه. دال پُوزه . شب پرک (؟). (اوبهی ) :
چرا عمر کرکس دو صدسال ویحک
نماند فزونتر ز سالی پرستو.
رودکی.
لبان لعل چون خون کبوتر
سواد زلف چون پَرِّ پرستو.
سعدی.
و حسین خلف گوید: «گویند اگر بچه ٔ اول پرستوک را بگیرند وقتی که ماه در افزونی بود و شکم او را بشکافند دو سنگریزه از شکم او برآید یکی یکرنگ و دیگری الوان چون در پوست گوساله یا بز کوهی پیچند پیش از آنکه گرد و خاک بر آن نشیند و بر بازوی مصروع بندند یا بگردنش آویزند صرع از او زایل گردد و گویند اگر دو پرستوک بگیرند یکی نر و یکی ماده و سرهای آنها را به آتش بسوزانند و در شراب ریزند هرکس از آن شراب بخورد مست نگردد و اگر خون او را به خورد زنان بدهند شهوات ایشان منقطع گردد و بر پستان دختر مالند نگذارد که بزرگ شود و اگر سرگین اورا در چشم کشند سفیدی که در چشم افتاده باشد ببرد وسرگین او با زهره ٔ وی خضاب رنگین باشد و اگر سرگین او با زهره ٔ گاو بیامیزند و بر موی طلا کنند بی هنگام سفید نشود. (برهان ).
– پرستوی کوهی ؛ فراستوک کوهی.(منتهی الارب ). عَوهق. عَوهق جبلی. پرستوی بحری . نوعی طیور از طایفه ٔ شتورینه .
– مثل پرّ پرستو ؛سخت سیاه.
– امثال :
از یک پرستو تابستان نشود، نظیر: از یک گل بهار نشود. رجوع به امثال و حکم شود.

اسم پرستو در فرهنگ فارسی

پرستو
( اسم ) پرندهای از رد. گنجشکان جزو راست. شکافی نوکان که شامل ۸٠ گونه میشود و در سراسر کر. زمین پراکنده اند این پرنده دارای دم بلند و دو شاخه و منقار نسبه پهن و سه گوش میباشد . جثه اش کمی از گنجشک بزرگتر است و دارای پرواز سبک و سریعی است و بهمین مناسبت دارای بالهای مناسب و مساعد برای پرواز مدتهای متمادی در هوا میباشد . پرستو غذای خود را حین پرواز در هوا جستجو میکند و از حشرات ( از قبیل مگسهاو پشه ها و پروانه ها) تغذیه مینماید و اکثر صبحها ( طلوع آفتاب ) برای تغذیه از لانه خارج میشود . پرنده ایست مانوس با انسان و اکثر لانهاش را در آبادیها در داخل اطاقها و شکافهای دیوار نزدیک لب. بام و گاهی تن. درختان بنا میکند . این پرنده جزو پرندگان مهاجر است و فصول سرد را بنقاط گرمتر مهاجرت میکند و بمحض شروع بهار بمحل اول خود و غالبا بهمان لان. سابق بر میگردد . پرنده ایست بسیار مفید و حشرات موذی را از بین میبرد و ضمنا بی آزار و زیباست چلچله زازال ابابیل بلوایه پیلوایه پرستوک خطاف .

اسم پرستو در فرهنگ معین

پرستو
(پَ رَ) (اِ.) چلچله، پرنده ای با بال های دراز و نوک تیز و دم دو شاخه، که در فصل سرما به مناطق گرمسیر مهاجرت می کند.

اسم پرستو در فرهنگ فارسی عمید

پرستو
پرنده ای کوچک و مهاجر با بال های دراز و نوک تیز، دم دوشاخه، و پرهای سیاه که زیر سینه اش خاکستری یا حنایی رنگ است. بیشتر در سقف خانه ها لانه می گذارد و حشراتی از قبیل مگس و پشه را می خورد، چلچله، بلسک، بالوایه، بلوایه، بالوانه، پالوانه، پیلوانه، دالیوز، باسیچ، بادخورک، ابابیل.

اسم پرستو در اسامی پسرانه و دخترانه

پرستو
نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: parasto) پرنده ای با جثه ای کمی بزرگتر از گنجشک و سیاه و سفید، چلچله – پرنده ای سیاه و سفید با بالهای باریک که مهاجر است
پرستوک
نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: parastuk) (= پرستو )، پرستو – پرستو

دانلود

اسامی مشابه

بعدی
قبلی

اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز