سِتیلا
سِتيلا : (عربي) (اَعلام) 1) نام دختر حضرت موسي كاظم(ع)؛ 2) نام حضرت مريم. اسم ستیلا در لغت نامه دهخدا ستی. [ س َ ] (اِ) فولاد و آهن. (برهان ) (غیاث ). آهنی سخت بود مانند پولاد. (فرهنگ اسدی نخجوانی ...
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
اسم دختر بر اساس الفبا,اسم دخترانه با س,اسم دختر با حرف س,نام های دخترونه با س,اسم دختر شروع با حرف س,اسامی دخترانه ای که با حرف س شروع می شوند.
سِتيلا : (عربي) (اَعلام) 1) نام دختر حضرت موسي كاظم(ع)؛ 2) نام حضرت مريم. اسم ستیلا در لغت نامه دهخدا ستی. [ س َ ] (اِ) فولاد و آهن. (برهان ) (غیاث ). آهنی سخت بود مانند پولاد. (فرهنگ اسدی نخجوانی ...
ادامه مطلب ...سِتيا : گيتي، دنيا و روزگار. اسم ستیا در لغت نامه دهخدا ستی. [ س َ ] (اِ) فولاد و آهن. (برهان ) (غیاث ). آهنی سخت بود مانند پولاد. (فرهنگ اسدی نخجوانی ). آهن و پولاد (آنندراج ) : زمین چون ...
ادامه مطلب ...سِتي : (عربي) (از عربي ستّي = بانوي من) 1- (در قديم) عنواني احترام آميز براي زنان؛ 2- (به مجاز) زن و دختر. اسم ستی در لغت نامه دهخدا ستی. [ س َ ] (اِ) فولاد و آهن. (برهان ) (غیاث ...
ادامه مطلب ...ستوده : (صفت مفعولي از ستودن)، آنكه او را ستودهاند؛ ستايش شده. اسم ستوده در لغت نامه دهخدا ستوده. [ س ُ / س ِ دَ / دِ ] (ن مف ) مدح کرده شده یعنی کسی که او را مدح ...
ادامه مطلب ...ستايش : 1- حمد و سپاس خداوند، شكرگزاري (به درگاه خداوند)؛ 2- ستودن، مدح كردن، تعريف، مدح، تمجيد؛ 3- تعريف و تمجيد شدن. اسم ستایش در لغت نامه دهخدا ستایش. [ س ِ ی ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از ...
ادامه مطلب ...ستاره : 1- (در نجوم) هر يك از اجسام نوراني آسمان كه معمولاً شبها از زمين به صورت نقطههاي نوراني چشمك زنِ نسبتاً ساكن ديده ميشوند؛ اختر، نجم؛ 2- (به مجاز) بخت و اقبال و نماد شخص مجلس آرا ...
ادامه مطلب ...سپينود : (اَعلام) (در شاهنامه) دختر پادشاه هند (شنگل) و زن بهرام گور. اسم سپینود در لغت نامه دهخدا سپینود. [ س َ ] (اِخ ) دختر پادشاه هند [ شنگل ] و زن بهرام گور. (ولف ) : سپینود گفت ای ...
ادامه مطلب ...سپيده : 1- روشني كم رنگ آسمان در افق مشرق قبل از طلوع آفتاب؛ 2- (در قديم) سفيداب؛ ذره و برادهي قلع. اسم سپیده در لغت نامه دهخدا سپیده. [ س َ / س ِ دَ / دِ ] (اِ مرکب ...
ادامه مطلب ...سبا : (عربي) 1- (اَعلام) 1) (= سباء) سورهي سي و چهارم از قرآن كريم؛ 2) نام شهر بلقيس؛ 3) مملکتی باستان در جنوب جزیره العرب در هزارهي اول پیش از میلاد 2- (در عبري) انسان. اسم سبا در لغت ...
ادامه مطلب ...سايه : 1- (در فيزيك) تاريكي نسبي كه به سبب جلوگيري تابش مستقيم نور در سطح يا فضا ايجاد ميشود در مقابلِ روشن؛ 2- (به مجاز)، توجه، عنايت، پناه، حمايت؛ 3- (در قديم) (به مجاز) حشمت و بزرگي. اسم سایه ...
ادامه مطلب ...ساينا : 1- (اوستايي) (اَعلام) نام خانداني از موبدان زرتشتي؛ 2- (در طبري) ساكت و بيصدا؛ 2) سايهاي كه مشخص و قابل رؤيت باشد. اسم ساینا در لغت نامه دهخدا ساین. [ ی ِ ] (اِ) مصحف شاهین، چون : شاهین ...
ادامه مطلب ...سايدا : (كردي) (مركب از ساي + دا) سايهي مادر (؟). اسم سایدا در لغت نامه دهخدا سای. (نف مرخم ) فاعل ساییدن را گویند که ساینده باشد. (برهان ). ساینده. (شرفنامه ) : جلوه گاه طایر اقبال باشد هر کجا سایه اندازد ...
ادامه مطلب ...سايان : (كردي) (ساي = سايه + ان (پسوند نسبت))، 1- منسوب به سايه (؟)، م سايه؛ 2- (اَعلام) نام رشته کوهی در آسیای مرکزی، بیشتر در سیبری جنوبی، شامل سایان خاوری و سایان باختری. اسم سایان در لغت نامه ...
ادامه مطلب ...سايا : (تركي) 1- يكرنگ، بيريا؛ 2- (در فارسي) ساينده. اسم سایا در لغت نامه دهخدا سای. (نف مرخم ) فاعل ساییدن را گویند که ساینده باشد. (برهان ). ساینده. (شرفنامه ) : جلوه گاه طایر اقبال باشد هر کجا سایه اندازد همای ...
ادامه مطلب ...ساهره : (عربي) 1- زمين يا روي زمين، زميني كه حق سبحانه در روز قيامت آن را مجدداً پيدا سازد؛ 2- (در قديم) (به مجاز) (در اديان) زمين روز رستاخيز؛ 3- چشمه روان؛ 4-ماه، غلاف ماه. اسم ساهره در لغت ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است