سَلیمه
سَليمه : (عربي) (مؤنث سليم)، ( سليم. 1- ، 2- و 3- اسم سلیمه در لغت نامه دهخدا سلیم. [ س َ ] (ع ص ) درست و صاحب سلامت. (غیاث ). بی عیب و درست. (مهذب الاسماء). درست و بی ...
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
اسم دختر بر اساس الفبا,اسم دخترانه با س,اسم دختر با حرف س,نام های دخترونه با س,اسم دختر شروع با حرف س,اسامی دخترانه ای که با حرف س شروع می شوند.
سَليمه : (عربي) (مؤنث سليم)، ( سليم. 1- ، 2- و 3- اسم سلیمه در لغت نامه دهخدا سلیم. [ س َ ] (ع ص ) درست و صاحب سلامت. (غیاث ). بی عیب و درست. (مهذب الاسماء). درست و بی ...
ادامه مطلب ...سَليله : (عربي) (در قديم) دختر، دخت، فرزندِ دختر. اسم سلیله در لغت نامه دهخدا سلیله. [ س َ ل َ ] (ع اِ) دختر. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دخت. (منتهی الارب ). || آنچه دراز شود از گوشت پشت و ...
ادامه مطلب ...سَلوی : (معرب از لاتین) (در گیاهی) 1- گیاهی علفی، خودرو یا زینتی از خانواده ی نعناع با برگ های کرک دار و گل هایی به رنگ آبیِ مایل به بنفش و به ندرت سفید شهد دار. برگ ها ...
ادامه مطلب ...سِلوا : (عربي) 1- (در گياهي) گياهي علفي، خودرو يا زينتي از خانواده نعنا، مريم گلي؛ 2- هر چيز كه تسلّي دهد؛ 3- انگبين، عسل. اسم سلوا در لغت نامه دهخدا سلو. [ س َل ْوْ ] (ع مص ) رجوع ...
ادامه مطلب ...سَلمي : (عربي) (در گياهي) نام گياهي است؛ (اَعلام) زني معشوقه در عرب و (به مجاز) هر معشوق را گويند. اسم سلمی در لغت نامه دهخدا سلمی. [ س َ ما / می ] (ع اِ) گیاهی است. (منتهی الارب ). سلمی. ...
ادامه مطلب ...سِلما : 1- نام درختي؛ 2- (در عربي) (مؤنث سِلم) صلح، آشتي، زنِ صلح طلب. اسم سلما در لغت نامه دهخدا سلم. [ س َ ] (ع اِ) دلو یک گوشه. ج، اَسْلُم و سِلام. (آنندراج ) (منتهی الارب ). دلو ...
ادامه مطلب ...سُلدا : (تركي) حامي، ياور. اسم سلدا در اسامی پسرانه و دخترانه سلدا نوع: دخترانه ریشه اسم: ترکی معنی: (تلفظ: soldā) (ترکی) حامی، یاور - کوهستان سلدوز نوع: پسرانه ریشه اسم: مغولی معنی: نام یکی از امرای مغول در دوره غازان خان اسم سلدا در لغت نامه دهخدا سل. [ ...
ادامه مطلب ...سَلامه : (عربي) (اَعلام) سلامه يا سلافه مشهور به شهربانو دختر يزدجرد ابن شهريار يا هرمزان و همسر امام حسين(ع). اسم سلامه در لغت نامه دهخدا سلام. [ س َ ] (ع اِ) کلمه ٔ دعایی مأخوذ از تازی، به معنی ...
ادامه مطلب ...سَلامت : (عربي) 1- سالم، تندرستي، صحت؛ 2- (در حالت قيدي) بطور سالم، در حال صحت؛ 3- (در قديم) امنيت و آرامش، رستگاري. اسم سلامت در لغت نامه دهخدا سلامت. [ س َ م َ ] (ع مص، اِمص ) بی ...
ادامه مطلب ...سُلاله : (عربي) 1- نسل؛ 2- (در قديم) فرزند، نطفه. اسم سلاله در لغت نامه دهخدا سلالة. [ س ُ ل َ ] (ع اِ) آنچه بیرون کشیده شود از چیزی. (منتهی الارب ) (غیاث ) (دهار) (آنندراج ) (ترجمان القرآن ...
ادامه مطلب ...سَكينه : (عربي) 1- (= سكينت)، آرامش خاطر؛ 2- (اَعلام) [قرن 1و 2 هجری] دختر امام حسين(ع)، همسر مصعب ابن زّبیر. در مدینه وفات یافت. اسم سکینه در لغت نامه دهخدا سکینت. [ س َ ن َ ] (ع اِمص ) ...
ادامه مطلب ...سعيده : (عربي) 1- (مؤنث سعيد)، ( سعيد. 1- و 2- ؛ 2- (اَعلام) 1) رودی از رشته کوه اطلس، در شمال غربی الجزایر به ارتفاع 1180 متر؛ 2) نام استانی در شمال غربی الجزایر؛ 3) نام شهری در ...
ادامه مطلب ...سَعديه : (عربي) (سعد + ايّه/iyyeـ/ (پسوند نسب))، 1- منسوب به سعد، سعد. 1- ؛ 2- (به مجاز) سعادتمند و خوشبخت؛ 3- (اَعلام) آرمگاه سعدی در شمال شرقی شهر شیراز در استان فارس. اسم سعدیه در لغت نامه دهخدا سعدی. [ ...
ادامه مطلب ...سعاده : (عربی) 1- نیک بختی، خوشبختی؛ 2- (در احکام نجوم) سعد بودنِ ستاره ها و تأثیر آنها بر سرنوشت انسان ها. اسم سعاده در لغت نامه دهخدا سعادت. [ س َ دَ ] (ع اِمص ) سعادة : حسودانت را داده ...
ادامه مطلب ...سَعادت : (عربي) 1- خوشبختي؛ 2- (در احكام نجوم) سعد بودنِ ستارهها و تأثير آنها بر سرنوشت انسانها. اسم سعادت در لغت نامه دهخدا سعادت. [ س َ دَ ] (ع اِمص ) سعادة : حسودانت را داده بهرام نحس ترا بهره کرده ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است