صدرالله
صدرالله : (عربي) 1- (به مجاز) كسي كه برتري و مهتري او از سوي خداست؛ 2- (به تعبير عرفاني) داراي باطن و روح خدايي. اسم صدرالله در لغت نامه دهخدا صدر. [ص َ ] (ع اِ) بالای مجلس . طرف بالا : مرا با ...
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
صدرالله : (عربي) 1- (به مجاز) كسي كه برتري و مهتري او از سوي خداست؛ 2- (به تعبير عرفاني) داراي باطن و روح خدايي. اسم صدرالله در لغت نامه دهخدا صدر. [ص َ ] (ع اِ) بالای مجلس . طرف بالا : مرا با ...
ادامه مطلب ...صدرالدين : (عربي) 1- پيشواي دين (اسلام)؛ 2- لقبي است كه به بعضي از علماي اسلام دادهاند؛ 3- (اَعلام) 1) صدرالدین محمّد شیرازی: (ملاصدرا)، صَدرا. 2- ؛ 2) صدرالدین قونیوی: [قرن 7 هجری] صوفی مسلمان، ناپسری و شاگرد ابن ...
ادامه مطلب ...صدرا : (عربي ـ فارسي) (صدر + ا (پسوند نسبت))، 1- منسوب به صدر، ( صدر؛ 2- (اَعلام) فيلسوف و متکلم ایرانی [حدود 979- 1050 قمری] معروف به صدرا، ملاصدرا و ملقب به صدرالدين و صدرالمتألهين. مؤلف اسفار در ...
ادامه مطلب ...صَبيح : (عربي) 1- (در قديم) (به مجاز) زيبا و شاد؛ 2- خندان و خوشحال. اسم صبیح در لغت نامه دهخدا صبیح . [ ص َ ] (ع ص ) خوبرو و سفیدرنگ . ضد ملیح که سبزه رنگ و نمکین باشد. (غیاث اللغات ). خوبرو. (دهار). صاحب ...
ادامه مطلب ...صائب : 1- (در قدیم) راست و درست؛ 2- (اَعلام) صائب تبريزي: [قرن 11هجری] شاعر ايرانی که مدتی را در کابل و هند گذراند. او از بنیانگذاران سبک تازه ای در شعر فارسی، معرف به سبک هندی است. به ...
ادامه مطلب ...صانع : (عربي) 1- سازنده، آفريننده؛ 2- (در قديم) صنعتگر؛ 3- آفريدگار، خداوند. اسم صانع در لغت نامه دهخدا صانع. [ ن ِ] (ع ص ) نعت فاعلی از صنع. دست کار. (ربنجنی ) (تفلیسی ) (دهار). پیشه ور. جلذی . (منتهی الارب ) : پس مقدران ...
ادامه مطلب ...صامت : (عربي) 1- خاموش، بي صدا، ساكت؛ 2- (در حالت قيدي) در حال سكوت؛ 3- (در قديم) (به مجاز) طلا و نقره. اسم صامت در لغت نامه دهخدا صامت . [ م ِ ] (ع ص ، اِ)نعت فاعلی از صُمت ...
ادامه مطلب ...صالح : (عربي) 1- شايسته و درستكار، نيك، خوب، درست؛ 2-(در قديم) داراي اعتقاد و عمل درست ديني؛ 3- (اَعلام) 1) پيامبر قوم ثمود به روايت قرآن، که چون آن قوم دعوت او را نپذیرفتند و شترش را کشتند، ...
ادامه مطلب ...صارم : (عربي) (در قديم) 1- شمشير تيز؛ 2- قطع كننده، بُرنده. اسم صارم در لغت نامه دهخدا صارم . [ رِ ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی از صَرْم . قوله تعالی : ان اغدوا علی حرثکم ان کنتم صارمین (قرآن ...
ادامه مطلب ...صادق : (عربي) 1- آن كه گفتارش مطابق با واقعيت است، راستگو، راست و درست و راستين؛ 2- (اَعلام) 1) لقب امام جعفر صادق(ع): [80-148 قمری] ششمین امام شیعیان، که اساس فقه شیعه به او منسوب است. 2) صادق ...
ادامه مطلب ...صاحب : (عربي) 1- دارنده، مالك، دارا؛ 2- (منسوخ) سرور، آقا؛ 3- (در قديم) همنشين و همصحبت، يار؛ 4- (در قديم) فرمانروا و حاكم؛ 5- (در عرفان) يار و همصحبت و خداوندگار و دارندهي چيزي؛ 6- (اَعلام) 1) نام ...
ادامه مطلب ...صابر : (عربي) 1- صبور، صبر كننده، شكيبا؛ 2- از نامهاي خداوند؛ 3- (در تصوف) ويژگي آن كه براي خدا صبر كند و از سختيها شكايت نكند؛ 4- (اَعلام) 1) ادیب صابر: (= شهابالدین صابر ابن اسماعیل تِرمِذی) [قرن ...
ادامه مطلب ...شایگان : ارزشمند، ممتاز، عالي، شايسته. اسم شایگان در لغت نامه دهخدا شایگان . (ص مرکب ) مرکب از: شای (= شاه ) به اضافه ٔ گان پسوند نسبت و لیاقت . سزاوار و لایق و درخور. (برهان قاطع). شایسته و شایان . فرد ممتاز. فرد اعلی ...
ادامه مطلب ...شایان : (اسم فاعل از شايستن)، 1- شايسته، سزاوار، در خور؛ 2- (به مجاز) بسيار، فراوان. اسم شایان در لغت نامه دهخدا شایان . (نف ) صفت فاعلی از شایستن یا شاییدن . بمعنی شاینده . لایق وسزاوار و درخور. (برهان قاطع). لایق و سزاوار. (فرهنگ جهانگیری ...
ادامه مطلب ...شاهین : 1- نوعي پرندهي شكاري از خانوادهي باز؛ 2- (در قديم) (درگاه شماري) برج ميزان؛ 3- (در قديم) (در نجوم) سه ستاره در امتداد خط مستقيم در صورت فلكيِ نسر طاير؛ 4- (در قديم) (در موسيقي) از آلات ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است