اسم های دخترونه پیشنهادی :

  • یاس رخ
  • آموتیا
  • مهری
  • ماهتاج
  • پرشت
  • شادپری
  • اسم های پسرونه پیشنهادی :

  • شاوران
  • بهستان
  • فریاد
  • فرغان
  • شاپور
  • آذربهرام
  • نام دخترانه

    زینا

    زینا :    (عربی) نام دختر نوح نبی (ع).     اسم زینا در لغت نامه دهخدا زین. (اِ)ترجمه ٔ سَرج. و خانه، ساغر، قدح و هلال از تشبیهات اوست. (از آنندراج ). سرج و قسمی از نشیمن که بر پشت اسب و استر ...

    ادامه مطلب ...

    زیلان

    زيلان :    (= اَرجي، دِسيس) نام گياهي است يكساله و معطر و داراي كركهاي غده‌دار و چسبناك از تيره‌ي اسفناج.     اسم زیلان در لغت نامه دهخدا زیل. [ زَ ] (ع مص ) دورکردن از جای. || پاره پاره کردن. || ...

    ادامه مطلب ...

    زیتون

    زيتون :    (عربي) (در گياهي) 1- ميوه‌ي بيضي شكل سفت و گوشتي به اندازه‌ي توت كه رنگ آن در مراحل مختلف رشد از سبز تا بنفش و سياه تغيير مي‌كند و از آن روغن نيز مي‌گيرند؛ 2- درخت هميشه ...

    ادامه مطلب ...

    زیبنده

    زيبنده :    1- در خور، سزاوار، شايسته؛ 2- آراسته، زيبا.     اسم زیبنده در لغت نامه دهخدا زیبنده. [ ب َ دَ / دِ ] (نف ) سزاوار. شایسته. (فرهنگ فارسی معین ). لایق و سزاوار. (ناظم الاطباء). برازنده. برازا. سزاوار. درخور. ...

    ادامه مطلب ...

    زیبا

    زيبا :    1- ويژگي آن‌كه ديدنش لذت بخش و چشم‌ نواز است، جميل؛ 2- دلنشين، مطبوع، خوشايند؛ 3- (در قديم) زيبنده، شايسته، لايق، در خور.     اسم زیبا در لغت نامه دهخدا زیبا. (نف ) از: «زیب » + «ا» (فاعلی و ...

    ادامه مطلب ...

    زُهره

    زُهره :    (عربي) 1- (= ناهید= ونوس) 2- (اَعلام) 1) (در نجوم) دومين سياره‌ي منظومه‌ي شمسي از لحاظ دوری از خورشید، میان عطارد و زمین، كه از درخشنده‌ترين اجرام آسماني است. [در نزد قدما زهره نماد نوازندگي و خنياگري ...

    ادامه مطلب ...

    زهرا

    زهرا :    (عربي) 1- (در قديم) روشن و درخشان؛ 2- (اَعلام) از لقبهای حضرت فاطمه(س) دختر پیامبر اسلام(ص). + ( فاطمه.     اسم زهرا در لغت نامه دهخدا زهرا. [ زَ ] (اِ) زَهْره و دلیری. (ناظم الاطباء). و رجوع به زَهره ...

    ادامه مطلب ...

    زمزم

    زمزم :    (عربی) 1- «آهسته آهسته»؛ 2- (اَعلام) 1) چاه آبی در مكه، در جنوب شرقی کعبه، که زائران آب آن را متبرک مي‌دانند؛ 2) نام كتابي از مصنفات زرتشت؛ 3- (در اديان) دعايي كه پيروان زرتشت هنگام عبادت ...

    ادامه مطلب ...

    زمرد

    زمرد :    (معرب از يوناني) (در علوم زمين) از سنگ‌هاي قيمتي و عموماً سبز رنگ.   اسم زمرد در لغت نامه دهخدا زمرد. [ زُ م ُرْ رُ ] (معرب، اِ) معرب «سماراگدوس » یونانی.محمدمعین آرد: یکی از سنگهای قیمتی به رنگ ...

    ادامه مطلب ...

    زمانه

    زمانه:    1- روزگار، دوره، دور، عهد؛ 2- (در قديم) مدت زندگي، عمر.     اسم زمانه در لغت نامه دهخدا زمانت. [ زَ ن َ ] (ع اِمص ) زمانة. رجوع به زمانة شود. زمانة. [ زَ ن َ ] (ع مص ) بر ...

    ادامه مطلب ...

    زلیخا

    زليخا :    (عربي) (مؤنث ازلخ)، 1- جاي لغزيدن پا (به لحاظ داشتن زيبايي زياد)؛ 2- (اَعلام) در روايت‌هاي اسلامي و يهودی، همسرعزيز مصر(وزیر یا پیشکار فرعون مصر) که عاشق يوسف(ع)شد و چون یوسف(ع) به عشق او سر فرود نیاورد، ...

    ادامه مطلب ...

    زُلفا

    زُلفا :    (زلف = موي بلندِ سر، گيسو + الف‌ (پسوند نسبت))‌، 1-منسوب به زلف؛ 2- (به مجاز) زيبايي زلف معشوق؛ 3- (در عربي، زلفي) نزديكي و منزلت و قربَت.     اسم زلفا در لغت نامه دهخدا زلف. [ زُ ] (اِ) ...

    ادامه مطلب ...

    زلال

    زلال :    (عربي) 1- صاف و شفاف؛ 2- (به مجاز) آب صاف و گوارا.     اسم زلال در لغت نامه دهخدا زلال. [ زُ ] (اِ) کرمی را گویند که در میان برف بهم رسد و آن پرده ای است پر از ...

    ادامه مطلب ...

    سیمینه

    سيمينه :    (در قديم) (= سيمين)، ( سيمين.     اسم سیمینه در لغت نامه دهخدا سیمینه. [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی، اِ مرکب ) منسوب به سیم. سیمین. ساخته از سیم : ایدون گویند که چون قتیبه بیکند ...

    ادامه مطلب ...

    سیمین‌عِذار

    سيمين‌عِذار :    (در قديم) (به مجاز)، داراي چهره‌ي سفيد و زيبا.       اسم سیمین عذار در لغت نامه دهخدا سیمین عذار.[ ع ِ ] (ص مرکب ) سیمین عارض. سپید گونه : کزدر میدان او تا گوشه ٔ ایوان او مرکب سیمین ستام است ...

    ادامه مطلب ...

    اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

    اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

    کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است

    طراح: پاناب / پشتیبانی و سئو gateweb.ir