اسم های دخترونه پیشنهادی :

  • فرخ ماه
  • نیکچهره
  • شَرمینه
  • تابش
  • رامینا
  • همایون چهر
  • اسم های پسرونه پیشنهادی :

  • آرشام
  • برزمند
  • رامین
  • ژوبین
  • فرخ یسار
  • یاسان
  • نام دخترانه

    روژا

    روژا :    (كردي) روزها، آفتاب. + ن.ك. روجا.     اسم روژا در لغت نامه دهخدا روژ. [ رُژ ] (اِ) ماده ای سرخ رنگ که زنان به لب مالند. (فرهنگ فارسی معین ). || (ص ) سرخ. قرمز: پودر روژ. (فرهنگ فارسی ...

    ادامه مطلب ...

    روزیتا

    روزیتا :    (فرانسوی) (= رُزیتا)، ( رُزیتا.     اسم روزیتا در لغت نامه دهخدا روزی. (ص نسبی، اِ مرکب ) از: روز+ی (نسبت )، پهلوی رچیک ، ارمنی رچیک ، دزفولی روزیک . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). خوراک روزانه. ...

    ادامه مطلب ...

    روزانا

    روزانا :    (روزان + الف اسم ساز ) 1- منسوب به روز؛ 2- روشنا؛ 3- (به مجاز) تابنده و زيبا.     اسم روزانا در لغت نامه دهخدا روزان. (اِ) ج ِ روز. ایام. رجوع به روز شود. روزان. (اِخ ) ابن صول. پادشاه ...

    ادامه مطلب ...

    روزا

    روزا :    (روز + ا (پسوند نسبت))، 1- منسوب به روز؛ 2- (به مجاز) تابنده و زيبا. + ن.ك. روژا.     اسم روزا در لغت نامه دهخدا روز. (اِ) در پهلوی رُچ ، پارسی باستان رئوچه ، اوستا رئوچه ، هندی باستان ...

    ادامه مطلب ...

    رودابه

    رودابه :    (پهلوي) (اَعلام) (در شاهنامه) دختر مهراب پادشاه كابل، همسر زال و مادر رستم دستان.     اسم رودابه در لغت نامه دهخدا رودابه. [ب َ / ب ِ ] (اِخ ) نام دختر مهراب کابلی است که زال او را خواست ...

    ادامه مطلب ...

    روح‌بخش

    روح‌بخش :    (عربي ـ فارسي) (= روح افزا)، ( روح افزا. 1-     اسم روح بخش در لغت نامه دهخدا روح. (ع اِ) جان. ج، اَرْواح. مؤنث نیز می باشد. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). جان. (غیاث ) (ترجمان علامه ...

    ادامه مطلب ...

    روح‌افزا

    روح‌افزا :    1- آنچه به روان انسان شادابي و طراوت مي بخشد، جانبخش، مفرح؛ 2- گوشه‌اي در موسيقي ايراني.     اسم روح افزا در لغت نامه دهخدا روح افزا. [ اَ ] (نف مرکب ) روح افزای. روح فزا. چیزی که بر ...

    ادامه مطلب ...

    رَنا

    رَنا :    (عربي) 1- شادمان گرديدن، شاد شدن، چيزي كه در وي نگرند از جهت خوبي و حسن آن؛ 2- جمال.     اسم رنا در لغت نامه دهخدا رنا. [ رَ ] (ع مص ) شادمان گردیدن. (از منتهی الارب ). شاد ...

    ادامه مطلب ...

    رُمَیصا

    رُمَيصا :    (عربي) 1- يكي از دو ستاره‌اي است كه برذراع است، شِعرهاي شاميه، غموص؛ 2- (اَعلام) مادر اَنس بن مالک، خادم النّبی. وی در غزوات حُنَین و اُحد حضور داشت و در اُحد به جنگجویان آب می  رسانید ...

    ادامه مطلب ...

    رُکسانه

    رُكسانه :    (= ركسانا)، ( ركسانا.     اسم رکسانه در لغت نامه دهخدا رکسانه. [ رُن َ ] (اِخ ) دختر کوهوتانوس که اسکندر مقدونی به وی عشق ورزید و او را بزنی کرد. (یادداشت مؤلف ). رجوع به اسکندر و روشنک ...

    ادامه مطلب ...

    رُکسانا

    رُكسانا :    (يوناني شده روشنك) 1- روشنك؛ 2- (اَعلام) نام دختر دارا [311 پیش از میلاد] كه اسكندر به موجب وصيت دارا او را به ازدواج خود در آورد. + ر روشنك.     معنی اسم رکسانا رکسانا اسم دخترانه است، معنی رکسانا: ...

    ادامه مطلب ...

    رقیه

    رقيه :    (عربي) 1- به معني دعا، تعويذ؛ 2- (اَعلام) يكي از چهار دختر پیامبر اسلام(ص) [قرن اول هجري] از خديجه و همسر عثمان؛ نام دختر امام حسين(ع)؛ [اين واژه در عربي به صورت رُقَيَّه/roqayya(e)/ تلفظ مي‌شود].     اسم رقیه در ...

    ادامه مطلب ...

    رفیعه

    رفيعه :    (عربي) (مؤنث رفيع)، ( رفيع.     اسم رفیعه در لغت نامه دهخدا رفیعة. [ رَ ع َ ] (ع ص ) مؤنث رفیع. (ناظم الاطباء). تأنیث رفیع. (یادداشت مؤلف ). رجوع به رفیع شود. || (اِ) قصه ای که بردارند. ...

    ادامه مطلب ...

    رفعت

    رفعت :    (عربي) (به مجاز) برتري مقام و موقعيت، بلند قدري، افراشتگي و بلندي.     اسم رفعت در لغت نامه دهخدا رفعت. [ رَع َ ] (ع اِمص ) رِفعَت. (ناظم الاطباء). رجوع به رِفعَت شود. رفعت. [ رِ ع َ ] (ع ...

    ادامه مطلب ...

    رضوانه

    رضوانه :    (عربی ـ فارسی) (رضوان + ه (پسوند نسبت)) 1- منسوب به رضوان؛ 2- بهشتی؛ 3- (به مجاز) زیبارو.     اسم رضوانه در لغت نامه دهخدا رضوان. [ رِض ْ ] (ع مص، اِمص ) مصدر به معنی رَضی ً [ ...

    ادامه مطلب ...

    اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

    اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

    کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است

    طراح: پاناب / پشتیبانی و سئو gateweb.ir