معنی اسم رقیه

برای مشاهده با کیفیت بیشتر، روی تصویر کلیک کنید

 تصویر و معنی اسم رقیه

رقيه :    (عربي) ۱- به معني دعا، تعويذ؛ ۲- (اَعلام) يكي از چهار دختر پیامبر اسلام(ص) [قرن اول هجري] از خديجه و همسر عثمان؛ نام دختر امام حسين(ع)؛ [اين واژه در عربي به صورت رُقَيَّه/roqayya(e)/ تلفظ مي‌شود].

 

 

اسم رقیه در لغت نامه دهخدا

رقیت. [ رِق ْ قی ی َ ] (از ع، اِمص ) بندگی و غلامی و عبودیت. (ناظم الاطباء). بندگی کردن و غلامی نمودن. (غیاث اللغات ). بندگی. غلامی. عبودیت. در عربی بدین معنی رِق ّ آمده است. (فرهنگ فارسی معین ) :
کیست مولی آنکه آزادت کند
بند رقیت ز پایت برکند.
مولوی.
رقیة. [ رَق ْ ی َ ] (ع مص ) یا رُقیَه. مصدر به معنی رَقْی. (ناظم الاطباء). رجوع به رَقْی شود.
رقیة. [ رُق ْ / رَق ْ ی َ ] (ع مص ) مصدر به معنی رَقْی. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). افسون کردن. (دهار). دردمیدن افسون خود بر کسی. (از آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ترجمان جرجانی چ دبیرسیاقی ص ۵۳) (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به رقی شود.
رقیة. [ رَق ْ ی َ ] (ع اِ) یک بار صعود کردن. (ناظم الاطباء).
رقیة. [ رُق ْ ی َ ] (ع اِ) افسون. (ناظم الاطباء) (دهار) (آنندراج ). سحر و افسون. (غیاث اللغات ): نشرة؛ افسون که بردیوانه و مریض دمند. (منتهی الارب ).افسون و تعویذ ج، رُقی ̍ و آن مباح است اگر بزبان عربی و به اسمای الهی و صفات وارده ٔ خدای تعالی باشد ونیز بر رقیه تکیه نبود. (از آنندراج ) (از منتهی الارب ). تعویذ، ج، رُقی ̍. (ناظم الاطباء). دعا. نشره. عوذه. تعویذ. معاذه. (یادداشت مؤلف ). افسون. ج، رُقاً و رُقیات و رُقَیات. (از اقرب الموارد) :
نآید به وزارت به محل پدرت کس
مرکب نشود مهتاب از رقیه ٔ شولم.
مختاری غزنوی.
چون به نزدیک آن طلسم رسید
رخنه ای کرد و رقیه ای بدمید.
نظامی.
– رقیه ٔ عقرب ؛ رقعه ٔ عقرب. (یادداشت مؤلف ). رجوع به ترکیب رقعه ٔ عقرب در ذیل ماده ٔ رقعه شود.
|| یکبار تعویذ خواندن. (ناظم الاطباء). || بندگی. (دهار).
رقیة. [ رِق ْ قی ی َ ] (از ع، اِمص ) رقیت. بندگی کردن و غلامی نمودن. (آنندراج ). رجوع به رقیت شود.
رقیة. [ رُ ق َی ْ ی َ ] (اِخ ) رقیه. نام دختر آن حضرت (ص ) (ناظم الاطباء). نام دختر نبی (ص ). (منتهی الارب ). نام دختر رسول (ص ) و رقیة تصغیر رَقیَه باشد از مأخذ ترقی و ارتقاء و بعضی به کسر «قاف » نوشته. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). دختر حضرت رسول (ص ) از خدیجه و زوجه ٔ عثمان که از حضرت زینب کوچکتر و از حضرت ام کلثوم بزرگتر بود. حضرت رقیه و حضرت ام کلثوم نخست نامزد دو پسر ابولهب بنامهای «عتبه » و «عتیبه » بودند پس از نزول آیه ٔ شریفه ٔ «تبت یدا ابی لهب » (قرآن ۱/۱۱۱). ابولهب و زنش پسران خود را از ازدواج با رقیه و ام کلثوم بازداشتند از اینرو بعدها رقیه بهمسری عثمان درآمده و با وی به حبشه مهاجرت کرد و در آنجا پسری بدنیا آورد که وی را عبداﷲ نامیدند ولی او پس از مرگ رقیه در شش سالگی بسال چهارم هجری قمری درگذشت و خود رقیه پس از بازگشت از حبشه در مدینه بیمار شد و بسال دوم هجری قمری دار فانی را وداع گفت و عثمان پس از وی با ام کلثوم دختر دیگر حضرت ازدواج کرد و بدین سبب لقب ذوالنورین گرفت. (از قاموس الاعلام ترکی ج ۳).یکی از چهار دختر پیغامبر اسلام (ص ) از خدیجه. وی به ازدواج عثمان بن عفان درآمد و در سفر به حبشه همراهش بود. سپس رقیه با پدر خود به مدینه مهاجرت کرد و مریض شد و درگذشت. (۲ هَ.ق. = ۶۲۴ م.). (فرهنگ فارسی معین ). رسول را سه پسر بود از خدیجه : قاسم و طیب و طاهر، و چهار دختر. رقیه و فاطمه و ام کلثوم و زینب. (قصص الانبیاء ص ۲۱۶). از وی [از خدیجه ] هشت فرزند [حضرت رسول ] بود چهار پسر: قاسم، طاهر و طیب و عبداﷲ ،و چهار دختر: زینب، رقیه و ام کلثوم، و فاطمه. (مجمل التواریخ و القصص ص ۲۶۲). رجوع به تاریخ گزیده چ کمبریج ص ۱۴۱ و ۳۵ و ۱۵۸ و ۱۹۲ و عقد الفرید ج ۳ ص ۱۴۶ و ج ۵ ص ۷ و ۴۲ و ج ۷ ص ۹۷ و امتاع الاسماع ج ۱ ص ۲۰ و ۴۸ و ۴۹ و ۹۴ و ۱۸۳ و حبیب السیر چ خیام ج ۱ ص ۳۱۱ و ۴۳۰ و ۴۳۱ و ۵۱۹، ۵۱۸ و الاعلام زرکلی چ جدید ج ۳ شود.
رقیة. [ رُ ق َی ْ ی َ ] (اِخ ) بنت الحسین (ع ). (ناظم الاطباء). نام دختری از حسین بن علی (ع ). (یادداشت مؤلف ). به نقل بیشتر اهل منبر وی همان است که در خرابه ٔ شام شبی پدرش [امام حسین علیه السلام ] را در خواب دید و بیدار شد و از حضرت زینب پدرش را خواست همه ٔ اسرا در خرابه و به شیون درآمدند و یزید آن ناله و گریه را شنید و سبب پرسید جریان را گفتند دستورداد سر امام را به خرابه بردند همینکه روپوش از سر مطهر برداشتند و چشم دختر بر سر پدر افتاد چنان بی تاب و دگرگون گشت که از شدت گریه و اضطراب روح از تنش جدا شد. ولی حاج شیخ عباس قمی در ذکر آن واقعه در منتهی الاَّمال به رقیه بودن نام آن دختر اشاره ای نکرده است. رجوع به منتهی الاَّمال ص ۳۱۶ و ۳۱۷ و ۳۳۴ شود.
رقیة. [ رُ ق َی ْ ی َ ] (اِخ ) بنت عبدالمطلب شاعره بوده و در مدح حضرت رسول (ص ) اشعاری سروده است. رجوع به البیان و التبیین ج ۳ ص ۲۵۵ شود.
رقیة. [ رُ ق َی ْ ی َ ](اِخ ) بنت علی بن ابیطالب (ع ) از صهباء. سه دختر امیرالمؤمنین علی (ع ) نام رقیه دارند و یکی از آن سه زوجه ٔ مسلم بن عقیل بن ابیطالب است. (یادداشت مؤلف ).
رقیة. [ رُ ق َی ْ ی َ ] (اِخ ) رقیه بنت علی بن ابیطالب (ع ) از ام الحبیب التغلبیة بود. رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص ۴۵۵ و حبیب السیر چ خیام ج ۱ ص ۵۸۴ شود.
رقیة. [ رُ ق َی ْ ی َ ] (اِخ ) بنت علی بن ابیطالب (ع ) از فاطمه که در صغر سن درگذشت. جوع به حبیب السیر چ خیام ج ۱ ص ۴۳۶ شود.
رقیة. [ رُ ق َی ْ ی َ ] (اِخ ) فاطمه بنت عمربن خطاب (رض ). (یادداشت مؤلف ). رجوع به عقدالفرید ج ۷ ص ۹۹ و ماده ٔ فاطمه بنت عمربن خطاب و حبیب السیر چ خیام ج ۱ ص ۴۹۳ شود.
رقیه. [ رِق ْ ی َ ] (ع اِ) هیأت صعود کردن. || نوع صعود کردن. (ناظم الاطباء).

اسم رقیه در فرهنگ فارسی

رقیه
یکی از چهار دختر پیغامبر اسلام (ص ) از خدیجه . وی بازدواج عثمان بن عفان در آمد و در سفر او بحبشه همراهش بود . سپس رقیه با پدر خود بمدینه مهاجرت کرد و مریض شد و در گذشت ( ۲ ه. ق. / ۶۲۴ م.)
( اسم ) ۱ – دعا تعویذ . ۲ – افسون سحر .
ابو رقیه
صحابی است

اسم رقیه در فرهنگ معین

رقیه
(رُ یِ) [ ع . رقیة ] (اِ.) ۱ – دعا، تعویذ. ۲ – افسون .

اسم رقیه در فرهنگ فارسی عمید

رقیه
آنچه برای حصول امری یا به جهت حفظ و نگه داری خود به کار می برند از قبیل افسون، دعا، تعویذ، و مانند آن.

اسم رقیه در اسامی پسرانه و دخترانه

رقیه
نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: roqiye) (عربی) به معنی دعا، تعویذ، (در اعلام) یکی از چهار دختر پیغمبر اسلام (ص) از خدیجه، دختر امام حسین (ع )، ]این واژه در عربی به صورت رُقَیَّه /roqayya (e) / تلفظ می شود[ – سحر و افسون، نام یکی از چهار دختر پیامبر (ص) از خدیجه

قبلی

اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز
  • قشنگ هستن ممنون خوش به حال همه ی رقیه