گِلاره
گِلاره : (كردي، gilāra ) 1- مردمك چشم؛ 2- حبهي انگور.. اسم گلاره در لغت نامه دهخدا گلار. [ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیدشهر بخش جویم شهرستان لار، واقع در 54هزارگزی جنوب جویم و شمال کوه ...
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
گِلاره : (كردي، gilāra ) 1- مردمك چشم؛ 2- حبهي انگور.. اسم گلاره در لغت نامه دهخدا گلار. [ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیدشهر بخش جویم شهرستان لار، واقع در 54هزارگزی جنوب جویم و شمال کوه ...
ادامه مطلب ...گلابتون : 1- (در صنايع دستي) رشتههاي نازك طلا و نقره (امروزه اغلب اكليلي به رنگ طلا يا نقره) كه همراه تارهاي ابريشم در زري بافي به كار ميرود؛ 2- گلهاي برجسته از رشتههاي طلا و نقره كه روي ...
ادامه مطلب ...گلاب : 1- مايع خوشبويي كه از تقطير گل سرخ و آب حاصل ميشود؛ 2- (در عربي) ماءالورد. اسم گلاب در لغت نامه دهخدا گلاب.[ گ ُ ] (اِ مرکب ) عرق گل سرخ که ماءالورد است و از برگ گل ...
ادامه مطلب ...گلآرا : 1- آن كه حرفهاش گل آرايي است، آن كه هنر چيدن و آرايش گلها در يك مجموعه يا قرار دادن آنها در كنار شاخ و برگ و مانند آن به جهت جلوه و زيبايي بيشتر دارد؛ 2- ...
ادامه مطلب ...گشين : (گش = خوب، خوش، با ناز راه رفتن + ين (پسوند نسبت))، (به مجاز) زيبا و دوست داشتني. اسم گشین در لغت نامه دهخدا گشین. [ گ ِ ] (اِخ ) در دوفرسخی شمالی باشت است. (فارسنامه ٔ ناصری ...
ادامه مطلب ...گُُردآفرين : (= گُرد آفريد)، ( گُرد آفريد. اسم گردآفرین در لغت نامه دهخدا گردآفرین. [ گ ُ ف َ ] (اِخ ) همان گردآفرید است : بختیاربن شاه فیروزبن بزفری بن شیراوژن بن فرخ به بن ماه خدای بن فیروزبن ...
ادامه مطلب ...گرانناز: 1- داراي ناز، كرشمه و غمزهي فراوان؛ 2- دارندهي قشنگي و زيبايي زياد؛ 3- (به مجاز) جذاب و خوشايند. اسم گران ناز در لغت نامه دهخدا گران. [ گ ِ ] (ص ) پهلوی گران (سنگین و ثقیل ) از ...
ادامه مطلب ...گراناز : (= گران ناز)، ) گران ناز. اسم گراناز در لغت نامه دهخدا گران. [ گ ِ ] (ص ) پهلوی گران (سنگین و ثقیل ) از اوستا گئورو از گرو ، پارسی باستان گرانه (؟) ، کردی گران (ثقیل، ...
ادامه مطلب ...کتایون : (اَعلام) دختر قیصر روم و زن گشتاسب و مادر اسفنديار كه نام ديگرش را ناهيد گفتهاند. اسم کتایون در لغت نامه دهخدا کتایون. [ ک َ ] (اِ) زن پادشاه بزرگ را گویند یا زنی که شهنشاه و پادشاه ...
ادامه مطلب ...کتانه : (کتان = نام گیاهی + ه (پسوند نسبت))، 1- منسوب به کتان؛ 2- (به مجاز) زیبا و باطراوت. اسم کتانه در لغت نامه دهخدا کتان. [ ک َت ْ تا / ک َ ] (ع اِ) نباتی است بقدر ...
ادامه مطلب ...كُبري : (عربي) 1- (مؤنث اكبر)، بزرگ، كبير، بزرگتر، + ( اكبر؛ 2- (اَعلام) لقب زينب كبري(س) دختر حضرت علي(ع). اسم کبری در لغت نامه دهخدا کبری. [ ک ُ را ] (ع ن تف ) مؤنث اکبر. بزرگتر. (منتهی الارب ...
ادامه مطلب ...کانیاو : (کردی) 1- آب چشمه؛ 2- زمینی که با آب چشمه آبیاری شود؛ 3- گیاهی که با آب چشمه سیراب شود. اسم کانیاو در لغت نامه دهخدا کانی. (ص نسبی ) منسوب به کان یعنی معدنی. (ناظم الاطباء). کانی. (ع ص ...
ادامه مطلب ...کانیا : [كان (به مجاز) سرچشمه، منشأ + ي (پسوند نسبت) + ا (پسوند نسبت)]، 1- منسوب به کان؛ 2- ویژگیِ کسی که سرچشمه و منشأ است؛ 3- کسی که زایا و بارور است. اسم کانیا در لغت نامه دهخدا کانی. ...
ادامه مطلب ...کانی : (كان + ي (پسوند نسبت))، 1- منسوب به كان، مربوط به كان، معدني، استخراج شده از كان؛ 2- (به مجاز) داراي ارزش و قيمت. اسم کانی در لغت نامه دهخدا کانی. (ص نسبی ) منسوب به کان یعنی معدنی. ...
ادامه مطلب ...کاملیا : (فرانسوی، kamelia) 1- (در گیاهی) گلهای درشت و زیبا به رنگهای سفید و صورتی که در بهار ظاهر میشوند؛ 2- درختچهي زینتی و همیشه سبز این گل که از خانوادهي چای است و برگهای براق و بیضی ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است