نادیه
نادیه : (عربي) (مؤنث نادي)، ندا دهنده، ندا كننده. اسم نادیه در لغت نامه دهخدا نادیة. [ ی َ ] (ع ص ) تأنیث نادی است. (اقرب الموارد). رجوع به نادی شود. || نخل نادیة؛ خرمابن دور از آب. (منتهی الارب ...
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
نادیه : (عربي) (مؤنث نادي)، ندا دهنده، ندا كننده. اسم نادیه در لغت نامه دهخدا نادیة. [ ی َ ] (ع ص ) تأنیث نادی است. (اقرب الموارد). رجوع به نادی شود. || نخل نادیة؛ خرمابن دور از آب. (منتهی الارب ...
ادامه مطلب ...نادیا : (عربي) (اسم فاعل مؤنث از نادي) زن خوش آواز. اسم نادیا در لغت نامه دهخدا نادی. (ع ص ) اسم فاعل از ندا. (اقرب الموارد). نداکننده. (آنندراج ). نادی. (ع اِ) انجمن. (دهار). انجمن روز. انجمن وقتی که مجتمع ...
ادامه مطلب ...نادره : (عربي) 1- شخص هوشمند و داراي نبوغ كه نظير او كمتر ظهور ميكند؛ 2- (به مجاز) (در قديم) سخن يا حكايت با معني و دلنشين؛ 3- (اَعلام) نادره بانو نقاش ايراني سدهي يازدهم كه در هنر نقاشي ...
ادامه مطلب ...ناجیه : (عربي) (مؤنث ناجي)، ناجي. اسم ناجیه در لغت نامه دهخدا ناجیة. [ ی َ ] (ع ص ) تأنیث ناجی. نجات یابنده و رستگار از عقوبت. (آنندراج ). رستگار از عقوبت. (غیاث اللغات ). رهنده و خلاص شونده. (ناظم ...
ادامه مطلب ...مانِلی : (مازندرانی)، 1- بمان برایم (؟)؛ 2- (اَعلام) (نام شخصیتی در شعر علی اسفندیاری (نیما یوشیج)). اسم مانلی در اسامی پسرانه و دخترانه مانلی نوع: دخترانه و پسرانه ریشه اسم: فارسی معنی: منظومه نیما یوشیج به سال 1319 نام ایرانی به معنای پری ...
ادامه مطلب ...ماندگار : كسي كه در جايي اقامت (دايمي و طولاني) كند، پايدار، با دوام، ماندني. [در فرهنگ معين آمده: گاه اين كلمه را براي فرزندي دهند كه برادران و خواهران قبل از او در كودكي فوت كردهاند (براي تفأل ...
ادامه مطلب ...ماندانا : 1- (در يوناني) mav avn ؛ 2- (در پارسي باستان) mand به معني عنبر سياه؛ 3- (اَعلام) [قرن 6 پیش از میلاد] دختر آستياگس (= ایشتوویگو) آخرين پادشاه ماد، زن كمبوجيهي اول و مادر كوروشِ كبير. اسم ماندانا ...
ادامه مطلب ...مانا : (صفت از ماندن) 1- ماندني، پايدار؛ 2- (در پهلوي) مانند و مانند بودن. اسم مانا در لغت نامه دهخدا مانا. (اِ) به زبان زند و پازند خدای عزوجل است. (برهان ). نام خدای عزوجل است (از ژند نوشته شد). ...
ادامه مطلب ...مامَك : (مام= مادر+ ك/ ak -/ (پسوند تحبيب))، 1- (در قديم) مادر؛ 2- خطاب محبت آميز به فرزند دختر؛ 3- زن پير؛ 4- مادرك (مهربان). اسم مامک در لغت نامه دهخدا مامک. [ م َ ] (اِ مصغر) مصغر مام ...
ادامه مطلب ...ماریه : 1- زنِ سفيد و براق، بسيار درخشنده؛ 2- (اَعلام) نام همسر قبطي پیامبر اسلام(ص) و مادر ابراهيم ابن محمّد پسر پیامبر اسلام(ص). اسم ماریه در لغت نامه دهخدا ماریت. [ ی ِ ] (اِخ ) اگوست. مصرشناس فرانسوی (1821-1881م.) ...
ادامه مطلب ...مارینا : (اَعلام) نام دختر ارتهباذ [پادشاه ماد] به قول پلوتارك كه با غير ايرانيان (اومن يوناني) ازدواج كرد. نام اين دختر به قول آريان «آرتونيس» ميباشد.[ماريا نوعي گشتار آوا شناختي از مريم در زبان هاي اسپانيايي و آسيايي ...
ادامه مطلب ...ماری : گونهي ديگري از مريم ـ مادر حضرت عيسي مسيح(ع) ـ كه در زبانهاي اروپايي رايج است. [ماري نوعي گشتار آوا شناختي از مريم در زبان فرانسوي است]. اسم ماری در لغت نامه دهخدا ماری. (ص ) هلاک شده و ...
ادامه مطلب ...مارال : 1- (تركي) مرال، گوزن، آهو؛ 2- (به مجاز) زيبا و خوش اندام. اسم مارال در لغت نامه دهخدا مارا. (اِخ ) انقلابی فرانسه. یکی از رؤسای انقلاب فرانسه، مقتول بدست «شارلت کورده ». (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). فیزیکدان ...
ادامه مطلب ...ماجده : (عربي) (مؤنث ماجد)، زنِ بزرگوار. اسم ماجده در لغت نامه دهخدا ماجدة. [ ج ِ دَ ] (ع ص ) زن بزرگوار. (غیاث ) (آنندراج ). مؤنث ماجد. (از اقرب الموارد). رجوع به ماجد شود. اسم ماجده در فرهنگ فارسی ماجده مونث ...
ادامه مطلب ...ماتینا : نام ساتراپ نشينِ [ولايت تحت امر حاكم يا والي در ايران دوران هخامنشي] شمال شرقي ارمنستان كه به دست كياكسار يا (هوخشتره) فتح شده است و در زمان داريوش اول از ارمنستان مجزا شده است. اسم ماتینا در ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است