فهمیده
فهميده : (عربي ـ فارسي) (صفت فاعلي از فهميدن)، 1- داراي فهم، دانا؛ 2- (در حالت قيدي) از روي فهم، آگاهانه. اسم فهمیده در لغت نامه دهخدا فهمیده. [ ف َ دَ / دِ ] (ن مف ) دریافت شده. درک ...
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
فهميده : (عربي ـ فارسي) (صفت فاعلي از فهميدن)، 1- داراي فهم، دانا؛ 2- (در حالت قيدي) از روي فهم، آگاهانه. اسم فهمیده در لغت نامه دهخدا فهمیده. [ ف َ دَ / دِ ] (ن مف ) دریافت شده. درک ...
ادامه مطلب ...فَهامه : (عربي) (مؤنث فَهام)، فَهام. اسم فهامه در لغت نامه دهخدا فهام. [ ف َهَْ ها ] (ع ص ) بسیار داننده. (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). اسم فهامه در فرهنگ فارسی فهام ( صفت ) بسیار داننده . اسم فهامه در فرهنگ ...
ادامه مطلب ...فوژان : فرياد، آه و بانگ بلند. اسم فوژان در لغت نامه دهخدا فوژان. (اِ) بانگ بزرگ. فریاد عظیم. (فرهنگ فارسی معین ). فریاد و صدا و بانگ عظیم را گویند. (برهان ). اسم فوژان در فرهنگ فارسی فوژان ( اسم ) بانگ بزرگ ...
ادامه مطلب ...فوزيه : (عربي) زن پيروز در هر كار و امري، رستگار و موفق. اسم فوزیه در لغت نامه دهخدا فوزی. [ ف َ / فُو ] (ص نسبی ) فیروزمند. (آنندراج ). رجوع به فوز شود. || منسوب به فوز، که ...
ادامه مطلب ...فضیله : (عربي) (= فضیلت) 1- برتری در دانش، هنر و اخلاق، فضل؛ 2- ارزش و اهمیت، شرف؛ 3- (در قدیم) در علم اخلاق، ویژگی های ستوده ی اخلاقی. اسم فضیله در لغت نامه دهخدا فضیل. [ ف ُ ض َ ...
ادامه مطلب ...فَضيلت : (عربي) 1- برتري در دانش، هنر و اخلاق، فضل؛ 2-ارزش و اهميت؛ 3- (در قديم) (در علم اخلاق) ويژگيهاي ستودهي اخلاقي در مقابلِ زذيلت. اسم فضیلت در لغت نامه دهخدا فضیلت. [ ف َ ل َ ] (ع اِمص ...
ادامه مطلب ...فِضه : (عربي) 1- (در قديم) به معناي نقره و سيم؛ 2- (اَعلام) نام خادم حضرت فاطمه(س). اسم فضه در لغت نامه دهخدا فضة. [ ف ِض ْ ض َ ] (ع اِ) سیم. ج، فضض. (منتهی الارب ). عنصر معروف ...
ادامه مطلب ...فصيحه : (عربي) (مؤنث فصيح)، ، فصیح 1- ، 2- ،3-. اسم فصیحه در لغت نامه دهخدا فصیح. [ ف َ ] (ع ص ) زبان آور. (منتهی الارب ). دارای فصاحت : رجل فصیح. (از اقرب الموارد) : وزیر پرسید ...
ادامه مطلب ...فريوش : (= فريوار)، فريوار. اسم فریوش در لغت نامه دهخدا فری.[ ف َ ] (ص ) از اوستایی فری به معنی دوست و محبوب، در هندی باستان پریا . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). || خجسته. مبارک. با ...
ادامه مطلب ...فرينوش : (فري = خجسته، مبارك، داراي خجستگي و شكوه، شكوهمند و خجسته + نوش = جاويد) ويژگي آن كه داراي خجستگي و شكوهمندي جاويد و ماندگار است. اسم فرینوش در لغت نامه دهخدا فرین. [ ف َ ] (ع اِ) ...
ادامه مطلب ...فريناز : [فري = خجسته، مبارك، داراي خجستگي و شكوه، شكوهمند و خجسته + ناز= کرشمه و غمزه (به مجاز) زیبا و قشنگ] 1- ويژگي آن كه داراي خجستگي و شكوهمندي زیبا و قشنگ است؛ 2- کرشمه و غمزهي ...
ادامه مطلب ...فَرينا : 1- مهرورز، مهربان؛ 2- دلبر، ستايش؛ 3- بخشش. اسم فرینا در لغت نامه دهخدا فرین. [ ف َ ] (ع اِ) تابه ٔ سفالین که در وی نان پزند. (منتهی الارب ). رجوع به فُرن شود. اسم فرینا در فرهنگ ...
ادامه مطلب ...فَريمهر : (فري= خجسته، مبارك، داراي خجستگي و شكوه، شكوهمند و خجسته + مهر = خورشيد)، 1- خورشيد با شكوه و خجسته، آفتاب شكوهمند و مبارك؛ 2- (به مجاز) زيبارو. اسم فری مهر در لغت نامه دهخدا فری.[ ف َ ] ...
ادامه مطلب ...فَرين : (فر= شكوه و جلال + ين (پسوند نسبت))، 1- (به مجاز) داراي شكوه و جلال؛ 2- تابهاي از سفال براي پختن نان. اسم فرین در لغت نامه دهخدا فرین. [ ف َ ] (ع اِ) تابه ٔ سفالین که ...
ادامه مطلب ...فريماه : (فري= خجسته، مبارك، داراي خجستگي و شكوه، شكوهمند و خجسته + ماه) 1- ماه خجسته و مبارك، ماه شكوهمند و خجسته؛ 2- (به مجاز) زيباروي سعادتمند و باشكوه. اسم فریماه در لغت نامه دهخدا فری.[ ف َ ] (ص ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است