ثَنا
ثَنا : (عربي) 1- ستايش، مدح؛ 2- دعا؛ 3- درود و تحيت؛ 4-حمد، شكر، سپاس. اسم ثنا در فرهنگ فارسی ثنا ( اسم مصدر ) 1- آفرین تمجید تعریف تحسین . 2- مدح مدیحه ستایش . 3- شکر سپاس . 4- درود تحیت ...
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
نام های عربی – اسم های عربی دختر و پسر – نام اصیل عربی – اسم عربی دخترانه پسرانه – معنی نام های عربی – معنی اسم عربی از با ی ئ د ذ ر ز ط س ی ب ل ا ت ن م ه ه غ غ ف ق ث ص
ثَنا : (عربي) 1- ستايش، مدح؛ 2- دعا؛ 3- درود و تحيت؛ 4-حمد، شكر، سپاس. اسم ثنا در فرهنگ فارسی ثنا ( اسم مصدر ) 1- آفرین تمجید تعریف تحسین . 2- مدح مدیحه ستایش . 3- شکر سپاس . 4- درود تحیت ...
ادامه مطلب ...ثَمينه : (عربي) گران بها، قيمتي، گران. اسم ثمینه در لغت نامه دهخدا ثمینة. [ ث َ ن َ ] (ع ص ) تأنیث ثمین.چیزی گران قیمت. || احجار ثمینه ؛ جواهر. ثمینة. [ ث َ ن َ ] (اِخ ) شهری است ...
ادامه مطلب ...ثَمينا : (عربی ـ فارسي) (ثمين + الف نسبت) منسوب به ثمين، ثمين. اسم ثمینا در لغت نامه دهخدا ثمین. [ ث َ ] (ع ص ) گران. گران بها. پرقیمت. بیش بها.پربها. بهاور. بهائی. قیمتی. گران قیمت : تا هر دو تهنیت ...
ادامه مطلب ...ثَمين : (عربي) گرانبها، قيمتي، گران. اسم ثمین در لغت نامه دهخدا ثمین. [ ث َ ] (ع ص ) گران. گران بها. پرقیمت. بیش بها.پربها. بهاور. بهائی. قیمتی. گران قیمت : تا هر دو تهنیت را در پیش او بریم صافی تر و ...
ادامه مطلب ...ثَمره : (عربي) 1- ميوه؛ 2- (به مجاز) نتيجه و حاصل. اسم ثمره در لغت نامه دهخدا ثمرت. [ ث َ م َ رَ ] (ع اِ) رجوع به ثمرة شود. ثمرة. [ ث َ م َ رَ ] (ع اِ) ثمرت. یکی ...
ادامه مطلب ...ثَمر : (عربي) 1- ميوه؛ 2- (به مجاز) نتيجه و حاصل. اسم ثمر در لغت نامه دهخدا ثمر. [ ث َ م َ ](ع اِ) آنچه بحاصل آرد نبات و شجر از خوشه و میوه ومانند آن. بر. بار. میوه. فاکهة. حاصل ...
ادامه مطلب ...ثريّا : (عربي) (= پروين)، پروين. 1- اسم ثریا در لغت نامه دهخدا ثریا. [ ث ُ رَی ْ یا ] (ع ص، اِ) مصغر ثروی. || (اِخ ) پروین پرن. پرند. پرو. پروه. رَفه. رَمه. نرگسه. نرگسه ٔ چرخ. نرگسه ٔ ...
ادامه مطلب ...تُحفه : (عربي) 1- هديه؛ 2- (در گفتگو) (به مجاز) شخص بسيار ارزشمند. اسم تحفه در لغت نامه دهخدا تحفة. [ ت ُ ف َ/ ت ُ ح َ ف َ ] (ع اِ) ج، تُحَف. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (قطر ...
ادامه مطلب ...تبرّك : (عربي) 1- مبارك بودن، مباركي، خجستگي، خوش يمني؛ 1- بركت گرفتن. اسم تبرک در لغت نامه دهخدا تبرک. [ ت َ رَ ] (اِ) هر حصار و قلعه را گویند عموماً. (برهان ). هر حصار را گویند عموماً. (فرهنگ جهانگیری ...
ادامه مطلب ...تامیلا : (عربي) 1- (مصدر باب تفعيل) از روي اميدواري، اميدوارانه؛ 2- در برخي منابع به معني بخشنده. اسم تامیلا در لغت نامه دهخدا تامیل. (اِخ ) شعبه ای از نژاد دراویدی هند که در جنوب هند و شمال سراندیب اقامت ...
ادامه مطلب ...بدریه : (عربي) (بدر = ماهي كه به صورت دايرهي كامل ديده ميشود، ماه شب چهاردهم + ايه/iye-/ (پسوند نسبت))، 1- منسوب به بدر يا ماه شب چهارده؛ 2- (به مجاز) ماه مانند و زيبارو. اسم بدریه در لغت نامه دهخدا بدری. ...
ادامه مطلب ...بَدري : (عربي) 1- باراني كه پيش از زمستان ببارد، باراني كه پيش از سرما بيايد؛ 2- بدر بودن، ماه تمام و دو هفته بودن، حالت ماه دو هفته. اسم بدری در لغت نامه دهخدا بدری. [ ب َ ] (حامص ) ...
ادامه مطلب ...بَدرالزمان : (عربي) 1- ماه زمانه، ماه روي روزگار؛ 2- (به مجاز) زيباروي زمانه. اسم بَدرالزمان در لغت نامه دهخدا بدر. [ ب ِ دَ ] (اِ مرکب ) بیرون. (شرفنامه ٔ منیری ). بیرون در. (ناظم الاطباء). بدور : هم شرفوان ببینمش ...
ادامه مطلب ...بتول : (عربي) 1- كسي كه از دنيا منقطع شده است و به خدا پيوسته است؛ 2- زن بريده از دنيا براي خدا؛ 3- (اَعلام) لقب حضرت فاطمه(ع). اسم بتول در لغت نامه دهخدا بتول. [ ب ُ ] (اِ) پر ...
ادامه مطلب ...باهِره : (عربي) (مؤنث باهر)، باهر، درخشان، تابان. + ( باهر. 1- و 2- اسم باهره در لغت نامه دهخدا باهر. [ هَِ ] (ع اِ) رگی است در پوست سر تا یافوخ. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || (ص ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است