اسم دختر ن
اسم دختر بر اساس نبا,اسم دخترانه با ن,اسم دختر با حرف ن,نام های دخترونه با ن,اسم دختر شروع با حرف ن,اسامی دخترانه ای که با حرف ن شروع می شوند.
نيكناز : 1- داراي عشوهگري و زيبايي خوب؛ 2- ويژگي دختري كه زيبا و خوب است؛ 3- افتخار كننده به نيكي.
اسم نیکناز در اسامی پسرانه و دخترانه
نیکناز
نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: nik nāz) دارای عشوه گری و زیبایی خوب، ...
ادامه مطلب ...
نيكدخت : (نيك + دخت = دختر)، دختر نيك، دختر خوب، نيكو، صالح و شايسته.
اسم نیکدخت در لغت نامه دهخدا
نیک. (ص ) خوب. (انجمن آرا) (از غیاث اللغات ) (آنندراج ). خوش. (ناظم الاطباء). مقابل بد. (آنندراج ). هژیر. ...
ادامه مطلب ...
نیکتا : (نيك + تا = نظير، مانند، لنگه)، نظير نيك، مانند نيك، بسان نيك، ( نيك.
اسم نیکتا در اسامی پسرانه و دخترانه
نیکتا
نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: niktā) (نیک + تا = نظیر، مانند، لنگه )، نظیر نیک، مانند ...
ادامه مطلب ...
نیکا : 1- خوب، خوش، زيبا، ظريف؛ 2- (از اصوات) بسي نيك، چه خوب، خوشا؛ 3- (به صورت شبه جمله) (در قديم) چه خوب است؛ 4- (اَعلام) نام رودي است در شمال ايران كه از شاهكوه در جنوب گرگان ...
ادامه مطلب ...
نَيّره : (عربي) روشن، منير، بسيار درخشان.
اسم نیره در لغت نامه دهخدا
نیرة. [ رَ ] (ع اِ) جمع نار است. رجوع به نار شود. || از ادوات بافندگی است. (از متن اللغة). رجوع به نیر شود. || یوغ. (از ...
ادامه مطلب ...
نینا : (کردی) اینها.
اسم نینا در لغت نامه دهخدا
نی. (شبه فعل ) نیست. مخفف نیست. صورتی از نیست. (یادداشت مؤلف ) :
آه و دریغا که خردمند را
باشد فرزند و خردمند نی
ورچه ادب دارد و دانش پدر
حاصل میراث به فرزند ...
ادامه مطلب ...
نيوشا : 1- (در قديم) شنوا، شنونده؛ 2- (به مجاز) يادگيرنده، آموزنده.
اسم نیوشا در لغت نامه دهخدا
نیوشا. (نف ) شنوا. شنونده و فهم کننده و یادگیرنده. (برهان قاطع). درک کننده. (ناظم الاطباء). گوش دهنده. نغوشا. (فرهنگ لغات شاهنامه ). ...
ادامه مطلب ...
نيروانا : (سنسكريت) آخرين مرحله سلوك در نزد « بودا » كه مرحلهي محو شدن جنبهي حيواني وجود و رسيدن به كمال است.
اسم نیروانا در لغت نامه دهخدا
نیروان. (اِخ ) دهی است از دهستان پشت آربابا از بخش بانه ...
ادامه مطلب ...
نَيراعظم : (عربي) 1- (به مجاز) خورشيد؛ 2- (به مجاز) زيبا و تابناك.
اسم نیر اعظم در لغت نامه دهخدا
نیر. [ ن َ ] (ع مص ) نگارین کردن جامه را. (از منتهی الارب ).نیر و علم بر جامه به ...
ادامه مطلب ...
نَيّر : (عربي) 1- روشن، منور؛ 2- (در قديم) ستاره، كوكب.
اسم نیر در لغت نامه دهخدا
نیر. [ ن َ ] (ع مص ) نگارین کردن جامه را. (از منتهی الارب ).نیر و علم بر جامه به کار بردن. (از ...
ادامه مطلب ...
نیایش : 1- دعا همراه با تضرع و زاري به درگاه خداوند؛ 2-پرستش و احترام به كسي.
اسم نیایش در لغت نامه دهخدا
نیایش. [ ی ِ ] (اِمص ) دعا. آفرین . (لغت فرس اسدی ) (غیاث اللغات ). دعای ...
ادامه مطلب ...
نیاز : 1- حالتي كه در آن براي انجام دادن كاري يا برآوردن منظوري، چيزي يا كسي مورد تقاضا، مناسب يا سودمند است، احتياج؛ 2- ضروري، لازم؛ 3- (در قديم) اظهار محبت، چنان كه از سوي عاشق در مقابلِ ...
ادامه مطلب ...
نهضت : (عربي) 1- (در سياست) جنبش؛ 2- (در قديم) حركت، عزيمت.
اسم نهضت در لغت نامه دهخدا
نهضت. [ ن َ ض َ / ن ُ ض َ ] (ع اِمص ) برخاستن و قصد کردن. (غیاث اللغات ) (آنندراج ...
ادامه مطلب ...
نهایت : (عربي) 1- پايان، انتها؛ 2- آخرين، بالاترين، بيشترين؛ 3- بالاترين حد چيزي.
اسم نهایت در لغت نامه دهخدا
نهایت. [ ن ِ ی َ ] (ع اِ) نهایة. نهایه. پایان. انجام. انتها. آخر. غایت. عاقبت. حد. (ناظم الاطباء). کرانه. ...
ادامه مطلب ...
نهاله : (در قديم) نهال، ( نهال.
اسم نهاله در لغت نامه دهخدا
نهاله. [ ن ِ / ن َ ل َ / ل ِ ] (اِ) درخت موزون نورسته. (برهان قاطع). نهال.(جهانگیری ) (رشیدی ). رجوع به نهال شود :
بر ...
ادامه مطلب ...
اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا
اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا