مُنیره
مُنيره : (عربي) نوراني و روشن و درخشان و آشكار. اسم منیره در لغت نامه دهخدا منیرة. [ م َن ْ نی رَ] (ع اِ) نام گیاهی است که در مفردات ابن البیطار شرح شده است. (از دزی ج 2 ص ...
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
اسامی دختر عربی – اسم دخترانه عربی قشنگ – نام های عربی دختر – نام دخترانه عربی زیبا – عربی از با دختر م ح ن ت ا ل ب ی س ش ث ق ف غ ع ه خ ئ د ذ ر ز ط
مُنيره : (عربي) نوراني و روشن و درخشان و آشكار. اسم منیره در لغت نامه دهخدا منیرة. [ م َن ْ نی رَ] (ع اِ) نام گیاهی است که در مفردات ابن البیطار شرح شده است. (از دزی ج 2 ص ...
ادامه مطلب ...مُنيراعظم : (عربي) 1- درخشندگي و تابندگي زياد؛ 2- (به مجاز) بسيار زيبارو. اسم منیر اعظم در لغت نامه دهخدا منیر. [ م ُ ن َی ْ ی َ ] (ع ص ) جامه ٔ دوپوده. یقال : ثوب منیر؛ ای ...
ادامه مطلب ...مُنير : (عربي) 1- ويژگي آنچه از خود نور داشته باشد، در مقابلِ مستنير؛ 2- درخشان، تابان، روشن. اسم منیر در لغت نامه دهخدا منیر. [ م ُ ن َی ْ ی َ ] (ع ص ) جامه ٔ دوپوده. یقال ...
ادامه مطلب ...مُنيبا : (عربي ـ فارسي) (منيب + ا (پسوند نسبت))، منسوب به منيب، ( منيب. اسم منیبا در لغت نامه دهخدا منیب. [ م ُ ] (ع اِ) باران جَود و نیکو بهاری. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). ...
ادامه مطلب ...مُنوره : (عربي) (مؤنث مُنور)، ن مُنور. اسم منوره در لغت نامه دهخدا منور. [ م ُ ن َوْوَ ] (ع ص ) روشن. (آنندراج ). روشن و تابدار و درخشان. روشن شده و روشن کرده شده. (ناظم الاطباء). باروشنی. بانور. ...
ادامه مطلب ...مُنور : (عربي) 1- روشن، درخشان، نوراني؛ 2- (به مجاز) روشن فكر. اسم منور در لغت نامه دهخدا منور. [ م ُ ن َوْوَ ] (ع ص ) روشن. (آنندراج ). روشن و تابدار و درخشان. روشن شده و روشن کرده ...
ادامه مطلب ...مَنظَر : (عربي) 1- آنچه بر آن نظر بيفتد و به چشم ديده شود؛ 2- جلوهي ظاهري هر شخص؛ 3- (به مجاز ) صورت و چهره، در مقابلِ مَخبَر؛ 4- (در قديم) منظره. اسم منظر در لغت نامه دهخدا منظر. [ ...
ادامه مطلب ...منصوره : (عربي) 1- (مؤنث منصور)، ( منصور 1- و2- ؛ 2-(اَعلام) شهر بندری، در شمال مصر، بر کرانهي راست رود نیل. اسم منصوره در لغت نامه دهخدا منصورة. [ م َ رَ ] (ع ص ) مؤنث منصور. رجوع به ...
ادامه مطلب ...منزه : (عربي) 1- به دور از آلودگی، پاک، پاکیزه؛ 2- مبرا، بری، بی عیب. اسم منزه در لغت نامه دهخدا منزه. [ م ُ ن َزْ زَه ْ ] (ع ص ) پاک و دور گردانیده از زشتیها. (غیاث ) ...
ادامه مطلب ...مَنزلت : (عربي) 1- ارزش و اهميت؛ 2- (در قديم) مقام، درجه؛ 3- نظم و انضباط؛ 4- حد، پايه. اسم منزلت در لغت نامه دهخدا منزلت. [ م َ زِ ل َ ] (ع اِ) منزلة. مرتبت و مقام و رتبه ...
ادامه مطلب ...مَنال : (عربي) 1- (در قديم) مال، دارايي، مِلك، ثروت؛ 2- درآمد، مداخل. اسم منال در لغت نامه دهخدا منال. [ م َ ] (ع اِ) جای یافتن چیزی. (غیاث ). || (مص ) نیل. یافتن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ...
ادامه مطلب ...مُنا : (عربي) اميدها، آرزوها، مقاصد. اسم منا در لغت نامه دهخدا منا. [ م َ ] (هزوارش، ص ) به لغت زند و پازند به معنی گشاد و فراخ باشد و آن را شایگان هم می گویند. (برهان ) (آنندراج ...
ادامه مطلب ...ممتاز : (عربي) 1- داراي امتياز، برتر، برجسته؛ 2- عالي، خوب، مرغوب؛ 3- مشخص، جدا، متمايز؛ 4- (در قديم) مشهور. اسم ممتاز در لغت نامه دهخدا ممتاز. [ م ُ] (ع ص ) جداشده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی ...
ادامه مطلب ...مليسا: (عربي) 1- زماني بين مغرب و نماز عشا؛ 2- ماه صَفر؛ 3- ماهي بين آخر گرما و زمستان. اسم ملیسا در لغت نامه دهخدا ملیس. [ م َ ] (ع ص ) ترش و شیرین. میخوش. (دزی ج 2 ص ...
ادامه مطلب ...مَليحه : (عربي) (مؤنث مليح) 1- (در قديم) (به مجاز) مليح، زيبا و خوشايند، داراي ملاحت، با نمك؛ 2- (در قديم) دوست داشتني و مورد پسند. اسم ملیحه در لغت نامه دهخدا ملیحة. [ م َ ح َ ] (ع ص ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است