اسم های دخترونه پیشنهادی :

  • رَخشنده
  • نیواندخت
  • فخرایران
  • گلرو
  • آذر
  • فردیس
  • اسم های پسرونه پیشنهادی :

  • ونن
  • جهانشاد
  • شکیب
  • دادبه
  • ژم
  • ماه مهر
  • نام پسرانه

    مازیار

    مازیار :    (= ماه ايزديار، مازديار) 1- صاحبِ كوه ماز؛ 2- (اَعلام) پسر ونداد هرمز از فرزندان سوخراي بزرگ، وي از سال 208 هجري قمري از جانب مأمون حاكم طبرستان، رويان و دماوند شد و در اندك مدتي سراسر ...

    ادامه مطلب ...

    مارتیا

    مارتیا :    (پهلوي) 1- آدمي، انسان؛ 2- (اَعلام) نام پیشوای شورش عیلام در کتیبه‌ي بیستون، منسوب به داریوش اوّل.  

    ادامه مطلب ...

    مادیار

    مادیار :    (ماد = مادر + يار = كمك كننده، ياور، مددكار) ياور و كمك كننده مادر، مددكار براي مادر. اسم مادیار در لغت نامه دهخدا مادر. [ دَ ] (اِ) ترجمه ٔ «ام » که والده باشد. (آنندراج ). زنی که یک یا ...

    ادامه مطلب ...

    ماجد

    ماجد :    (عربي) داراي مجد و بزرگي، بزرگوار. اسم ماجد در لغت نامه دهخدا ماجد. [ ج ِ ] (ع ص ) بزرگوار وگرامی و بسیارمجد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). بزرگوار. ج ، ماجدون . (مهذب الاسماء). || بخشنده . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) ...

    ادامه مطلب ...

    لَیث

    لَيث :   (عربي) 1- سخت، شدید؛ 2- شير، اسد؛ 3- (به مجاز) دلير و شجاع؛ 4- (اَعلام) 1) لَیث ابن بختری مرادی [قرن 2 هجری] از ياران امام باقر(ع) و امام صادق(ع) كه كنيه او ابوبصير بوده است؛ 2) چهارمین ...

    ادامه مطلب ...

    لون

    لون :    (عربي، لَون) 1- (در قدیم) رنگ؛ 2- (به مجاز) نوع، گونه. [این واژه با نام لون/ leven/ (فِبوس لون) شيمیدان آمریکایی متولد روسیه (1869-1940 میلادی) که به خاطر پژوهش هایش درباره‌ي اسیدهای نوکلئیک و تشکیل نوکلئوتیدها معروف ...

    ادامه مطلب ...

    لقمان

    لقمان :    (عربي) 1- (اَعلام) 1) سوره‌ي سي و يكم از قرآن كريم داراي سي و چهار آيه؛ 2) شخصی که در قرآن از او به صورت مردی فرزانه یاد شده که فرزند خود را به خداپرستی و رفتار ...

    ادامه مطلب ...

    لطف‌الله

    لطف‌الله :    (عربي) 1- بخشش پروردگار؛ 2- (اَعلام) امیر [461-762 قمری] سربداری خراسان، که پس از کشته شدن حیدر سربداری بر تخت نشست، ولی او هم پس از یک سال و چند ماه کشته شد. اسم لطف‌الله در فرهنگ فارسی لطف الله نیشابوری ...

    ادامه مطلب ...

    گودرز

    گودرز :    (اَعلام) 1) (در شاهنامه) سردار ايراني عصر کیکاووس و کیخسرو، پسر گشواد و دارای 78 پسر، که همه از پهلوانان بودند. او در خواب از وجود کیخسرو خبر یافت و گیو را به جستجویش به توران فرستاد. ...

    ادامه مطلب ...

    گشواد

    گشواد :    1- دارنده‌ي اسب آماده؛ 2- (اَعلام) نام پسر لهراسب پادشاه كيان كه خواهان پادشاهي از پدر بود، و نام پدر داريوش بزرگ پادشاه هخامنشي. اسم گشواد در لغت نامه دهخدا گشواد. [ گ َ ] (اِخ ) نام پهلوان ایرانی ...

    ادامه مطلب ...

    گَشتاسب

    گَشتاسب :    1- دارنده‌ي اسب آماده؛ 2- (اَعلام) نام پسر لهراسب پادشاه كيان كه خواهان پادشاهي از پدر بود، و نام پدر داريوش بزرگ پادشاه هخامنشي. اسم گَشتاسب در لغت نامه دهخدا گشتاسب . [ گ ُ ] (اِخ ) در اوستا و ...

    ادامه مطلب ...

    گَرشاسب

    گَرشاسب :    (= كرشاسپ و گرشاشپ) 1- به معني دارنده‌ي اسب لاغر؛ 2- (اَعلام) 1) (در شاهنامه) از پهلوانان ايراني سپاه منوچهر در جنگ با سلم و تور و خزانه دار منوچهر. گرشاسبنامه سرگذشت اوست. 2) آخرین شاه از سلسله‌ي ...

    ادامه مطلب ...

    کامیار

    کامیار :    1- (در قديم) (به مجاز) كامياب، ( كامياب، 2- (در حالت قيدي) با شادي و با خوشحالي؛ 3- (اَعلام) امير كمال‌الدين ابن اسحاق، قاضي ارزنجان يكي از بزرگان امراي علاءالدوله كيقباد سلجوقي [متوفي 635 قمری] مردي فقيه، ...

    ادامه مطلب ...

    کامیاب

    کامیاب :    (به مجاز) آن كه به خواست و آرزويش رسيده است، پيروز. اسم کامیاب در لغت نامه دهخدا کامیاب . [ کام ْ ] (نف مرکب ) کامروا. (آنندراج ). موفق . نایل بمراد. کام کش : چنانم نماید دل کامیاب که می بینم این ...

    ادامه مطلب ...

    کاموس

    کاموس :    (اَعلام) نام مبارزي كشاني كه پادشاه سنجاب بود وي از بهادران توران و از امراي زيردست افراسياب بود. اسم کاموس در لغت نامه دهخدا کاموس . (ص ) کامود. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به کامود شود. کاموس . (اِخ ) نام مبارزی است ...

    ادامه مطلب ...

    اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

    اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

    کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است

    طراح: پاناب / پشتیبانی و سئو gateweb.ir