کامیار : ۱- (در قديم) (به مجاز) كامياب، ( كامياب، ۲- (در حالت قيدي) با شادي و با خوشحالي؛ ۳- (اَعلام) امير كمالالدين ابن اسحاق، قاضي ارزنجان يكي از بزرگان امراي علاءالدوله كيقباد سلجوقي [متوفي ۶۳۵ قمری] مردي فقيه، سخنگو و حكيم مشرب و از شاگردان شيخ شهابالدين سهروردي.
اسم کامیار در لغت نامه دهخدا
کامیار.
[ کام ْ ] (ص مرکب ) آنکه به آرزوی خود رسیده است .
نایل .
بختیار.
مرادمند.
کامیاب .
بهره مند.
کامیار.
[ کام ْ ] (اِخ ) کسی است که در سفر جنگی اردشیر به ملکت کادوسیان حاکم الکوسیری بود.
رجوع به ص ۱۱۴۱ ج ۲ ایران باستان شود.
کامیار.
[ کام ْ ] (اِخ ) کمال الدین کامیارانی ، اسحاق قاضی از زنجان یکی از بزرگان امرای علاءالدوله کیقباد سلجوقی است و او مردی فقیه و سخنگو و حکیم مشرب بود و از شاگردان شیخ شهاب الدین سهروردی حساب میشده و هم اوست که با یکی دیگر از امرای علأالدین کیقباد پیش جلال الدین آمد.
او در سال ۶۳۵ هَ .
ق .
به دست یکنفر دیگر از امرای سلجوقی به قتل رسید.
(تاریخ مفصل ایران تألیف اقبال حاشیه ٔ ص ۱۳۵ ج ۱).<
اسم کامیار در فرهنگ عمید
کامیار
کامیاب؛ کامروا.
اسم کامیار در فرهنگ فارسی
کامیار
( امیر) کمال الدین ابن اسحاق قاضی ارزنجان یکی از بزرگان امرای علائ الدوله کیقباد سلجوقی او مردی فقیه و سخنگو و حکیم مشرب و از شاگردان شیخ شهاب الدین سهروردی مقتول بود . وی بدست یکی از امرای سلجوقی بقتل رسید .
کامیاب , کامروا
( صفت ) ۱ – کامیاب کامروا . ۲ – موفق فیروز مند . ۳ – ( اسم ) اسم اشخاص قرار گیرد ( از جمله کمال الدین کامیار رسال. مونا )
کسی است که در سفر جنگی اردشیر به مملکت کادوسیان حاکم الکوسیری بود
اسم کامیار در اسامی پسرانه و دخترانه
کامیار
نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: کامیاب: کامیاب