کانیاو
کانیاو : (کردی) 1- آب چشمه؛ 2- زمینی که با آب چشمه آبیاری شود؛ 3- گیاهی که با آب چشمه سیراب شود. اسم کانیاو در لغت نامه دهخدا کانی. (ص نسبی ) منسوب به کان یعنی معدنی. (ناظم الاطباء). کانی. (ع ص ...
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
کانیاو : (کردی) 1- آب چشمه؛ 2- زمینی که با آب چشمه آبیاری شود؛ 3- گیاهی که با آب چشمه سیراب شود. اسم کانیاو در لغت نامه دهخدا کانی. (ص نسبی ) منسوب به کان یعنی معدنی. (ناظم الاطباء). کانی. (ع ص ...
ادامه مطلب ...کانیا : [كان (به مجاز) سرچشمه، منشأ + ي (پسوند نسبت) + ا (پسوند نسبت)]، 1- منسوب به کان؛ 2- ویژگیِ کسی که سرچشمه و منشأ است؛ 3- کسی که زایا و بارور است. اسم کانیا در لغت نامه دهخدا کانی. ...
ادامه مطلب ...کانی : (كان + ي (پسوند نسبت))، 1- منسوب به كان، مربوط به كان، معدني، استخراج شده از كان؛ 2- (به مجاز) داراي ارزش و قيمت. اسم کانی در لغت نامه دهخدا کانی. (ص نسبی ) منسوب به کان یعنی معدنی. ...
ادامه مطلب ...شباهنگ : (= شب آهنگ) 1- (در قديم) (در نجوم) شِعراي يماني، ستارهي بامدادي، ستارهي سهيل؛ 2- نام پرندهاي (بلبل)، شب آهنگ كننده، مرغ سحر، مرغ سحرخوان. اسم شباهنگ در لغت نامه دهخدا شباهنگ. [ ش َ هََ ] (اِ مرکب ...
ادامه مطلب ...شاینا : شاهدانه. اسم شاینا در اسامی پسرانه و دخترانه شاینا نوع: دخترانه و پسرانه ریشه اسم: فارسی,فارسی معنی: شاهدانه اسم شاینا در لغت نامه دهخدا شاهدانه. [ ن َ/ ن ِ ] (اِ مرکب ) دانه ٔ ممتاز در نوع خود. شاهدان. || مروارید بزرگ ...
ادامه مطلب ...شایسته : (صفت فاعلي از شايستن)، 1- داراي ويژگي مطلوب، مناسب، سزاوار و در خور، لايق؛ 2- داراي تواناييهاي لازم براي به دست آوردن چيزي يا انجام دادن كاري. اسم شایسته در لغت نامه دهخدا شایسته. [ ی ِ ت َ ...
ادامه مطلب ...شایا : (= شايسته)، ( شايسته. اسم شایا در اسامی پسرانه و دخترانه شایا نوع: دخترانه ریشه اسم: فارسی معنی: شایان اسم شایا در لغت نامه دهخدا شایان. (نف ) صفت فاعلی از شایستن یا شاییدن. بمعنی شاینده. لایق وسزاوار و درخور. (برهان قاطع). لایق و ...
ادامه مطلب ...شاهپري : پري، عنبر. اسم شاه پری در لغت نامه دهخدا شاه پری. [ پ َ ] (اِ مرکب ) پری. (از بهار عجم ) (از آنندراج ) : کنی دمی که چو طاوس ساز جلوه گری نظر گدای تو کی افکند به شاه ...
ادامه مطلب ...شادیه : 1- وضع و حالت شاد، شاد بودن، خوشحالي، سرور؛ 2- (در قديم) جشن؛ 3- (در عرفان) بسطي كه پس از قبض براي سالك حاصل ميشود. اسم شادیه در لغت نامه دهخدا شادی. (حامص ) شادمانی. خوشحالی. بهج. بهجت. استبهاج. ...
ادامه مطلب ...شادی : 1- وضع و حالت شاد، شاد بودن، خوشحالي، سرور؛ 2- (در قديم) جشن؛ 3- (در عرفان) بسطي كه پس از قبض براي سالك حاصل ميشود. اسم شادی در لغت نامه دهخدا شادی. (حامص ) شادمانی. خوشحالی. بهج. بهجت. استبهاج. ...
ادامه مطلب ...شادلین : (شاد + لين = نرمي و ملايمت)، شاد رويِ نرمخو و آرام. اسم شادلین در لغت نامه دهخدا شادلی. [ دِ لی / لی ی ] (ص نسبی ) منسوب است به قریه ٔ شادله. رجوع به شادله و ...
ادامه مطلب ...شادان : 1- شاد، مسرور؛ 2- (در حالت قيدي) باحال شاد، شادمانه. اسم شادان در لغت نامه دهخدا شادان. (ص مرکب، ق مرکب ) خوشحالی کنان. (برهان قاطع). خوشحال. (فهرست ولف ). خوش. شاد. شادمان. شادمانه. مسرور. خرّم. فارح. مرح. جذلان. ...
ادامه مطلب ...شاداب : با طراوت، تازه، شاد، شادان، مسرور. اسم شاداب در لغت نامه دهخدا شاداب. (ص مرکب ) سیراب. پرآب. (فرهنگ جهانگیری ) (فهرست ولف ). آبدار. شادآب : که دیدم ده و دو درخت سهی که رسته ست شاداب با فرهی. فردوسی. بشد شاد ...
ادامه مطلب ...سارینا : خالص، پاك. اسم سارینا در لغت نامه دهخدا سارین. (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ بخش غربی شهرستان رفسنجان، واقع در 41 هزارگزی جنوب رفسنجان، و35 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ رفسنجان به یزد، این ده ...
ادامه مطلب ...ژیلا : 1- تگرگ؛ 2- (اعلام) نام رودی در اتازونی که در توو و مکزیک و آریزونا جریان دارد و به رود کلرادو می پیوندد. اسم ژیلا در لغت نامه دهخدا ژیلا. (اِخ ) نام رودی در اتازونی که در نووومکزیک ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است