کاوه
كاوه: (= گاودرفش)، 1- عَلَم و رایَت گاو؛ 2- (اَعلام) نام شخصيتِ اساطيري شاهنامه و آهنگري ايراني كه روزبانان ضحاك هفده پسر او را كشته و قصد داشتند آخرين فرزند او را نيز قرباني ماران دوش ضحاك سازند، كاوه ...
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
نام های پسرانه با ک اسامی پسرانه از ک
كاوه: (= گاودرفش)، 1- عَلَم و رایَت گاو؛ 2- (اَعلام) نام شخصيتِ اساطيري شاهنامه و آهنگري ايراني كه روزبانان ضحاك هفده پسر او را كشته و قصد داشتند آخرين فرزند او را نيز قرباني ماران دوش ضحاك سازند، كاوه ...
ادامه مطلب ...كاووس : (= كيكاووس)، ( كيكاووس.
ادامه مطلب ...كاوش : (اسم مصدر از كاويدن)، 1- جستجو، بررسي و تحقيق؛ 2- (در قديم) (به مجاز) ستيزه، رخنه و نفوذ.
ادامه مطلب ...كامين: (كام = آرزو، اراده، قصد، لذت، خوشي، توانايي، معشوق + ين (پسوند نسبت)) 1- به معني آرزومند؛ 2- صاحب اراده و قصد؛ 3- توانا.
ادامه مطلب ...كاميار: 1- (در قديم) (به مجاز) كامياب، ( كامياب، 2- (در حالت قيدي) با شادي و با خوشحالي؛ 3- (اَعلام) امير كمالالدين ابن اسحاق، قاضي ارزنجان يكي از بزرگان امراي علاءالدوله كيقباد سلجوقي [متوفي 635 قمری] مردي فقيه، سخنگو ...
ادامه مطلب ...كامياب: (به مجاز) آن كه به خواست و آرزويش رسيده است، پيروز.
ادامه مطلب ...كامل: (عربي) 1- آن كه يا آنچه ويژگيهاي لازم را دارا است و كم و كاست ندارد، بيعيب، بينقص؛ 2- (به مجاز) داراي محاسن و خصوصيات مقبول؛ 3- (در قديم) (به مجاز) دانا و فاضل؛ 4- (در حالت قيدي) ...
ادامه مطلب ...کامیار : 1- (در قديم) (به مجاز) كامياب، ( كامياب، 2- (در حالت قيدي) با شادي و با خوشحالي؛ 3- (اَعلام) امير كمالالدين ابن اسحاق، قاضي ارزنجان يكي از بزرگان امراي علاءالدوله كيقباد سلجوقي [متوفي 635 قمری] مردي فقيه، ...
ادامه مطلب ...کامیاب : (به مجاز) آن كه به خواست و آرزويش رسيده است، پيروز. اسم کامیاب در لغت نامه دهخدا کامیاب . [ کام ْ ] (نف مرکب ) کامروا. (آنندراج ). موفق . نایل بمراد. کام کش : چنانم نماید دل کامیاب که می بینم این ...
ادامه مطلب ...کاموس : (اَعلام) نام مبارزي كشاني كه پادشاه سنجاب بود وي از بهادران توران و از امراي زيردست افراسياب بود. اسم کاموس در لغت نامه دهخدا کاموس . (ص ) کامود. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به کامود شود. کاموس . (اِخ ) نام مبارزی است ...
ادامه مطلب ...کامل : (عربي) 1- آن كه يا آنچه ويژگيهاي لازم را دارا است و كم و كاست ندارد، بيعيب، بينقص؛ 2- (به مجاز) داراي محاسن و خصوصيات مقبول؛ 3- (در قديم) (به مجاز) دانا و فاضل؛ 4- (در حالت ...
ادامه مطلب ...کامروز : 1- ویژگی آن که روزگار به میل و اراده اوست؛ 2- (به مجاز) خوشبخت. اسم کامروز در لغت نامه دهخدا کامرو. [ ] (اِخ ) نام ولایتی است به اقصای بنگاله که ملک مشرقی هندوستان است . (غیاث ). یا کامروپ . آسام ...
ادامه مطلب ...کامران : 1- (در قديم) (به مجاز) آن كه در هر كاري موفق است، موفق؛ 2- خجسته، مبارك؛ 3- مسلط، چيره؛ 4- (در حالت قيدي) با كامروايي و موفقيت. اسم کامران در لغت نامه دهخدا کامران . (نف مرکب ) کسی که ...
ادامه مطلب ...کامبیز : صورت ديگري از كمبوجيه كه در زبان فرانسه كامبيز شده و مجدداً وارد فارسي شده است. ص كمبوجيه. اسم کامبیز در لغت نامه دهخدا کامبیز. (اِخ ) تصحیفی است از کمبوجیه و دیودور کمبوجیه را کامبیز نوشته است . (ایران باستان ...
ادامه مطلب ...كامبخش : 1- (به مجاز) آنكه خواسته و آرزوي كسي را برآورده كند، برآورندهي آرزوها؛ 2- به وصال رساننده. اسم کامبخش در لغت نامه دهخدا کامبخش . [ ب َ ] (اِخ ) فرزند کوچک عالمگیر از تیموریان هند. در سال 1077 هَ . ق ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است