اسم پسر الف

آيت :  (عربي) نشانه، علامت. + ( آيه. [واژه‌ي آيت و آيه هر دو از نظر معني يكسان هستند اما با توجه به موسيقي واژه‌ها، فراواني و عرف نامگذاري آيت براي پسران و آيه براي دختران انتخاب مي‌گردد].

آبتين : (اَعلام) (= آپتین و آتبین)، ( آتبين.

آمين : (معرب از عبري) 1- (در حالت شبه جمله) برآور، بپذير، اجابت كن؛ 2- از نامهاي خداوند جل شأنه. [معمولاً پس از دعا بر زبان مي‌آورند]؛ 3- (در عبری) محکم، امین، حقیقی.

آلان : (= الان، اران) [اران/arrān/ = آران، آلان و الان: آر (= آريا) + ان (پسوند مكان)]، 1- روي هم به معني سرزمين آريايي‌ها؛ 2- (اَعلام) نام سرزميني در شمال غربي ايران كه روس‌ها به آن نام آذربايجان را ...

آكام : (عربي) 1- سرزمين فراز، سرزمين بلند، زمين‌هاي بلند؛ 2- تپه‌ها.

آشور : 1- (در قديم) آشوردن؛ 2- (در موسيقي ايراني) گوشه‌اي در دستگاه‌هاي ماهور، نوا و راست پنجگاه؛ 3- (اَعلام) 1) نام پسر دومِ سام پسر نوح؛ 2) (در قديم)(= آسور) رب‌النوع مورد پرستش مردم كشور آشور؛ 3) آسور يا ...

آريوبَرزن : (=آريوبرزين) (اَعلام) نام سرداري از سرداران داريوش سوم در هنگام هجوم اسكندر مقدوني به ايران، كه شرافتمندانه از جان خود و همراهانش گذشت و تا واپسين دم ايستادگي كرد.

آرين : (= آريا)، آريايي، آريا. ( آريا.

آريان : منسوب به آريا، آريايي؛ م آريا.

آريا : 1- آزاده، نجيب؛ 2- (اَعلام) 1) شعبه‌اي از نژاد سفيد كه از روزگاران بسيار قديم در ايران، هند و اروپا ماندگار شده‌اند؛ 2) نژاد هند و اروپايي.

1- امتحان و آزمايش و تجربه؛ 2- آزموده و آزمايش شده.

آرمين : (اَعلام) 1) نام چهارمين پسر كيقباد سردودمان كياني؛ 2) نژاد آرمين. +   كي آرمين، 2)

آرمان : 1- آرزو، حسرت، كمال مطلوب، مراد و خواسته؛ 2- تصوراتي كه براي ساختن جنبه‌هاي گوناگون زندگيِ مطلوب در ذهن انسان هاست، آنچه بايد باشد و به آن مي‌انديشيم.

آرشاوير : 1- مرد مقدس؛ مرد نرمنش؛ 2- (اَعلام) هفتمين پادشاه اشكاني ايران كه شايد همان فرهاد (چهارم يا پنجم) باشد.

آرشام : 1- داراي زور خرس، خرس نيرو؛ 2- (اَعلام) پسر آريامنه و پدر ويشتاسپ و نام نیای داریوش بزرگ شاهنشاهِ هخامنشي در قرن 5 پیش از میلاد.