هدیه
هدیه : (عربي) 1- آنچه به مناسبتي يا به رسم يادگار به نشانهي محبت به كسي داده مي شود، پيشكش، ارمغان، كادو؛ 2- (احترام آميز) قيمت خريد و فروش قرآن كريم؛ 3- (در قديم) رونماي عروس؛ 4- (در قديم) ...
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
هدیه : (عربي) 1- آنچه به مناسبتي يا به رسم يادگار به نشانهي محبت به كسي داده مي شود، پيشكش، ارمغان، كادو؛ 2- (احترام آميز) قيمت خريد و فروش قرآن كريم؛ 3- (در قديم) رونماي عروس؛ 4- (در قديم) ...
ادامه مطلب ...هُدي : (عربي) 1- (در قديم) هدايت كردن، هدايت، راهنمايي؛ 2- رسيدن به حق و حقيقت؛ 3- راه راست، مسير درست؛ 4- (به مجاز) دين هدايت، اسلام. اسم هدی در لغت نامه دهخدا هدی. [ هََ دْی ْ ] (اِ) به ...
ادامه مطلب ...هجرت : (عربي) 1- از كشور يا زادگاه خود به جاي ديگر رفتن و در آنجا ساكن شدن؛ 2- (اَعلام) مهاجرت پیامبر اسلام(ص) و جمعی از یارانش (مهاجران) از مكه به یثرب (مدینه)، که رویدادی ویژه در تاریخ اسلام ...
ادامه مطلب ...هایده : آشكار، نمايان، هويدا. اسم هایده در فرهنگ فارسی هایده ۱- (اسم ) مونث هاید. ۲- (اسم ) نامی است ازنامهای زنان . اسم هایده در اسامی پسرانه و دخترانه هایده نوع: دخترانه ریشه اسم: عربی معنی: (تلفظ: hāyede) آشکار، نمایان، هویدا - توبه کننده، به ...
ادامه مطلب ...اسم دخترانه هانیه : (عربي) شادمان، خوشبخت. دوستان عزیز لطفاً نظر خود در مورد اسم زیبای هانیه را اعلام کنید. اسم هانیه در لغت نامه دهخدا تانیت. (اِخ ) ربةالنوع قدیمی فنیقی ها که در کارتاژ (قرطاجنه ) ستایش میشد. تأنیة. [ ...
ادامه مطلب ...هانیتا : (هاني+ تا = نظير، مانند)) 1- نظير و مانند هاني؛ 2- مسرور و شاد. اسم هانیتا در لغت نامه دهخدا هانی. (فعل امر) به لغت پهلوی امر به نشستن باشد یعنی بنشین. (برهان ) (ناظم الاطباء) (جهانگیری، نسخه ٔ ...
ادامه مطلب ...هانیا : (هاني+ ا (پسوند نسبت)) 1- منسوب به هاني؛ 2- مسرور و شاد. اسم هانیا در لغت نامه دهخدا هانی. (فعل امر) به لغت پهلوی امر به نشستن باشد یعنی بنشین. (برهان ) (ناظم الاطباء) (جهانگیری، نسخه ٔ خطی مؤلف ...
ادامه مطلب ...هانا : (كردي) 1- زنهار، دادخواهي؛ 2- اميد؛ 3- بينايي؛ 4- خواهش. اسم هانا در لغت نامه دهخدا هان. (صوت ) امر به شتاب کردن، یعنی بشتاب و جلد باش. (برهان ) (ناظم الاطباء). || (ق ) براستی و در حقیقت. ...
ادامه مطلب ...هاله : 1- (در نجوم) حلقهي نوراني سفيد يا رنگي كه گاهي گِردِ قرص ماه يا خورشيد ديده مي شود؛ 2- حلقه يا حاشيهي تابناكي كه در اطراف چيزي به ويژه در اطراف سر مقدسين در نقاشيها ديده مي ...
ادامه مطلب ...هادیه : (عربي) (مؤنث هادي)، هادي. 1- اسم هادیه در لغت نامه دهخدا هادی. (اِ) نام سنگی است. گویند هرکه آن سنگ را با خود دارد سگ به او فریاد نکند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سنگی بود به ...
ادامه مطلب ...هاجر : (عبري) 1- به معني «فرار»؛ 2- (اَعلام) همسر دوم حضرت ابراهيم خليل(ع)، کنیز همسر اولش سارا، مادر اسماعيل(ع). به روایت تورات و قرآن. [هاجر در ادبياتِ يهود نشانهي بندگي در شريعت است]. اسم هاجر در لغت نامه دهخدا هاجر. ...
ادامه مطلب ...ونوشه : (در طبري) (= بنفشه)، ( بنفشه. اسم ونوشه در لغت نامه دهخدا ونوش. [ وِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلرودپی بخش مرکزی شهرستان نوشهر. سکنه ٔ آن 200 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). اسم ...
ادامه مطلب ...ونوس : (فرانسوی:venus ) 1- (= زهره)، زهره؛ 2- (در میتولوژی) [اسطوره شناسی] ونوس یونانی یکی از نمادهای دیرینهي آریایی و برداشت دوبارهای از ایزد بانوی آب های درخشان اردویسور آناهیتا یا مادر باکره است. که در روم باستان ...
ادامه مطلب ...وَندا: 1- (در زند و پازند) خواهش و خواسته؛ 2- (در اوستا) ستايش كننده، نيايش كننده. اسم وندا در لغت نامه دهخدا وندا. [ وَ ] (اِ) به لغت ژند و پاژند، خواهش و خواسته. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). اسم ...
ادامه مطلب ...وسیمه : (عربی) (مؤنثِ وسیم) زنِ زیبا و نیک روی. اسم وسیمه در لغت نامه دهخدا وسیم. [ وَ ](ع ص ) وجه وسیم ؛ روی نیکو. (مهذب الاسماء). || خوب روی. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).جمیل. خوب صورت. ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است