سيمينه : (در قديم) (= سيمين)، ( سيمين.
اسم سیمینه در لغت نامه دهخدا
سیمینه. [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی، اِ مرکب ) منسوب به سیم. سیمین. ساخته از سیم : ایدون گویند که چون قتیبه بیکند را بگشاد چندان زرینه و سیمینه ازآن زنان یافت که اندازه نبود. (ترجمه ٔ تاریخ طبری بلعمی ). و اندر خزینه مال نماند از زر و سیم که همه بکار برده و داده شد و دست فراکردند اندر اوانی فروختن و زرینه و سیمینه درم و دینار زدن. (تاریخ سیستان ). بی اندازه مال از زرینه و سیمینه. (تاریخ بیهقی ).
ز روئینه آلت بخروارها
ز سیمینه چندان که انبارها.
اسدی.
رجوع به سیم و سیمی شود.
اسم سیمینه در فرهنگ فارسی
سیمینه
( صفت ) منسوب به سیم ۱ – نقره یی ساخته از سیم . یا سیمین صولجان . هلال ماه نو . یا سیمین قواره . ماه قمر . ۲ – سفید روشن . ۳ – خوب ظریف .
منسوب به سیم . سیمین . ساخته از سیم
سیمینه رود
بخشی است در شهرستان همدان.این بخش شامل دو دهستان است و جمع آبادیهای آن ۱۴٠ و سکنه آن حدود ۱۱۸٠٠٠ تن است .
تاتائو یا طاطائو چای . یاسیمین رود رودیاست در کردستان و آذر بایجان غربی که از کوههای سقز و بانه سر چشمه میگیرد .
اسم سیمینه در فرهنگ معین
سیمینه
(نَ یا نِ) (ص نسب .) نک سیمین .
اسم سیمینه در اسامی پسرانه و دخترانه
سیمینه
نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: simine) (در قدیم) (= سیمین )، سیمین – سیمین