اسامی عربی

نام های عربی – اسم های عربی دختر و پسر – نام اصیل عربی – اسم عربی دخترانه پسرانه – معنی نام های عربی – معنی اسم عربی از با ی ئ د ذ ر ز ط س ی ب ل ا ت ن م ه ه غ غ ف ق ث ص

ماه‌صنم

ماه‌صنم :    (فارسی ـ عربی) از نام  های مرکب، ، ماه و صنم.     اسم ماه صنم در اسامی پسرانه و دخترانه ماه صنم نوع: دخترانه ریشه اسم: فارسی,عربی معنی: ماه (فارسی) + صنم (عربی) دلبر و معشوقی که چون ماه و چون طلا باارزش ...

ادامه مطلب ...

ماه منیر

ماه منیر :    (فارسی ـ عربی) 1- ماه درخشان و تابان؛ 2- (به مجاز) زیبارو.     اسم ماه منیر در اسامی پسرانه و دخترانه ماه منیر نوع: دخترانه ریشه اسم: فارسی,عربی معنی: ماه (فارسی) + منیر (عربی) ماه نورانی، ماه درخشان     اسم ماه منیر در لغت ...

ادامه مطلب ...

ماه طَلعت

ماه طَلعت :    (فارسی ـ عربی)، 1- ماه سیما، ماه چهره؛ 2- (به مجاز) زیبارو.     اسم ماه طلعت در لغت نامه دهخدا مات. (ص، اِ) به اصطلاح شطرنج بازان، گرفتار و مقید شدن شاه شطرنج است. ظاهراً لفظ مات در اصل ...

ادامه مطلب ...

نَیّره

نَيّره :    (عربي) روشن، منير، بسيار درخشان.     اسم نیره در لغت نامه دهخدا نیرة. [ رَ ] (ع اِ) جمع نار است. رجوع به نار شود. || از ادوات بافندگی است. (از متن اللغة). رجوع به نیر شود. || یوغ. (از ...

ادامه مطلب ...

نَیراعظم

نَيراعظم :    (عربي) 1- (به مجاز) خورشيد؛ 2- (به مجاز) زيبا و تابناك.     اسم نیر اعظم در لغت نامه دهخدا نیر. [ ن َ ] (ع مص ) نگارین کردن جامه را. (از منتهی الارب ).نیر و علم بر جامه به ...

ادامه مطلب ...

نَیّر

نَيّر :    (عربي) 1- روشن، منور؛ 2- (در قديم) ستاره، كوكب.     اسم نیر در لغت نامه دهخدا نیر. [ ن َ ] (ع مص ) نگارین کردن جامه را. (از منتهی الارب ).نیر و علم بر جامه به کار بردن. (از ...

ادامه مطلب ...

نوریه

نوريه :    (عربي) (نور + ايه/-iyye/ (پسوند نسبت))، 1- منسوب به نور؛ 2- روشن و درخشان؛ 3- (به مجاز) زيبارو.     اسم نوریه در لغت نامه دهخدا نوریة. [ ری ی َ ] (اِخ ) پیروان ابوالحسین یا ابوالحسن نوری، از مشایخ ...

ادامه مطلب ...

نورصبا

نورصبا :    (عربي) [نور + صبا = نسيم ملايم و خنك كه از شمال مي‌وزد؛ (به مجاز) پيام رسان ميان عاشق و معشوق] 1- روي هم (به مجاز) نوري كه از صبا متصاعد مي‌شود، جلوه‌ي صبا؛ 2- (به مجاز) ...

ادامه مطلب ...

حاتمه

حاتمه : (عربي) (مؤنث حاتم)، حاتم. اسم حاتمه در لغت نامه دهخدا حاتم. [ ت ِ ] (ع ص ) کلاغ سیاه. زاغ سیاه. || زاغ سرخ پاو سرخ منقار که آن را غراب البین گویند. (منتهی الارب ). و آن زاغی سرخ ...

ادامه مطلب ...

جَنت

جَنت : (عربي) بهشت، فردوس اسم جنت در لغت نامه دهخدا جنت. [ ج َن ْ ن َ ] (ع اِ) بستان. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بستانی را گویند که درختان آن زمین را پوشیده باشد چه در هر لفظ عربی که جیم ...

ادامه مطلب ...

جِنان

جِنان : (عربي) 1- بهشت؛ 2- باغ‌ها؛ 3- (اَعلام) نام يكي از زنان شاعره عرب از عباسيان. اسم جنان در لغت نامه دهخدا جنان. [ ج َ ] (ع اِ) جامه. (منتهی الارب ). ثوب. (اقرب الموارد). || شب. || جنان لیل ...

ادامه مطلب ...

جَمیله

جَميله : (عربي) 1- (مؤنث جميل)، جميل؛ 2- (اَعلام) جمیله بانوی آواز خوان و موسیقیدان عرب از مردم مدینه [حدود سال 142 هجری]. اسم جمیله در لغت نامه دهخدا جمیلة. [ ج َ ل َ ] (ع ص ) مؤنث جمیل : اخلاق ...

ادامه مطلب ...

جُمانه

جُمانه : عربي) 1- يك دانه مرواريد، يك دانه لؤلؤ؛ 2- (اَعلام) نام دختر ابوطالب و خواهر حضرت علي(ع). اسم جمانه در لغت نامه دهخدا جمانة. [ ج َ ن َ ] (ع اِ) یکی جمان. (منتهی الارب ). دانه ای است ...

ادامه مطلب ...

جلوه

جلوه : (عربي) نمايان شدن، خود را آشكار كردن، خودنمايي؛ (به مجاز) زيبايي، جاذبه اسم جلوه در لغت نامه دهخدا جلوت. [ ج َل ْ وَ ] (ع اِ) هویدا و آشکارا. ضد خلوت. (ناظم الاطباء). جلوة. [ ج َ/ ج ِ / ج ...

ادامه مطلب ...

جلاله

جلاله : (عربي) (مؤنث جلال)، جلال.   اسم جلاله در لغت نامه دهخدا جلالة. [ ج َ ل َ ] (ع مص ) در همه ٔ معانی رجوع به جَلال شود. - لفظ جلالة، اسم جلالة ؛ لفظ اﷲ است که در جزوی از ...

ادامه مطلب ...

اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است

طراح: پاناب / پشتیبانی و سئو gateweb.ir