ادیبه
ادیبه : (عربي) (مؤنث اديب)، ( اديب. 1- ، 2- ، 3- ، 4- و5- اسم ادیبه در لغت نامه دهخدا ادیب. [ اَ ] (ع ص ) زیرک. || نگاهدارنده ٔ حدّ هر چیز. || فرهنگ ور. بافرهنگ. (مهذب الاسماء). ...
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
اسم دختر دلبند خود را با آگاهی انتخاب کنید , اسم های دختر , نام دختر ایرانی , نام دختر کردی , نام دختر ترکی , نام دختر عربی , معنی اسامی دختر
لیست اسامی دختر
ادیبه : (عربي) (مؤنث اديب)، ( اديب. 1- ، 2- ، 3- ، 4- و5- اسم ادیبه در لغت نامه دهخدا ادیب. [ اَ ] (ع ص ) زیرک. || نگاهدارنده ٔ حدّ هر چیز. || فرهنگ ور. بافرهنگ. (مهذب الاسماء). ...
ادامه مطلب ...اِخلاص : (عربي) 1- دوستي خالص داشتن، خلوص نيت داشتن، عقيده داشتن، عقيده پاك داشتن، ارادت صادق داشتن؛ 2- (در تصوف) يك سره روي كردن و پرداختن به خداوند؛ 3- (اَعلام) سورهي صد و دوازدهم از قرآن كريم داراي چهار ...
ادامه مطلب ...اختر : 1- (در نجوم) جرم فلكي، ستاره، كوكب، نجم؛ 2- (در گياهي) نام گل و گياهي است؛ 3- (در قديم) در باور قدما ستارهي بخت و اقبال؛ 4- (در قديم) سرنوشت، بخت، طالع؛ 5- (در قديم) پرچم، عَلَم، ...
ادامه مطلب ...اَحلام : (عربي) 1- جمع حلم، بردباريها، وقارها؛ 2- عقلها؛ 3- جمع حليم، بردباران. اسم احلام در لغت نامه دهخدا احلام.[ اِ ] (ع مص ) احلام مراءة؛ فرزندان حلیم زادن زن. احلام. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ حِلْم. بردباریها. سکون ...
ادامه مطلب ...اِحسانه : (عربي ـ فارسي) (احسان + ه (پسوند نسبت))، منسوب به احسان، ( احسان. اسم احسانه در لغت نامه دهخدا احسان. [ اِ ] (ع مص ) خوبی.نیکی. صنیع. نیکوکاری. بخشش. بِرّ. ید. دست. ازداء.انعام. افضال. نیکی کردن. نیکوئی کردن ...
ادامه مطلب ...اِحترام : (عربي) 1- حرمت داشتن، محترم بودن؛ 2- حرمت، پاس، بزرگداشت؛ 3- رفتار و گفتاري كه نشان دهندهي بزرگداشت و اهميت دادن به كسي يا چيزي است. اسم احترام در لغت نامه دهخدا احترام. [ اِ ت ِ ] (ع مص ...
ادامه مطلب ...اَبريشم : (پهلوي) 1- رشتهاي كه از تارهاي پيله براي دوختن و بافتن سازند، حرير؛ 2- (در گياهي) گلي به صورتِ رشتههاي باريك آويخته به رنگ زرد يا سرخ كه در تابستانها ميرويَد؛ 3- درخت اين گل؛ 4- (در ...
ادامه مطلب ...اِبتسام : (عربي) 1- لبخند زدن، تبسم كردن؛ 2- (در قديم) تبسم، لبخند. اسم ابتسام در لغت نامه دهخدا ابتسام. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نرم خندیدن. دندان سپید کردن. لبخند. لب خنده زدن. تبسم. لب خنده. شکرخند. شکرخنده. اسم ...
ادامه مطلب ...آذر : (پهلوي) 1- (در قديم) آتش، نار؛ 2- ماه نهم از سال شمسي؛ 3- (در قديم) (گاه شماري) نام روز نهم از ماه شمسي در ايران قديم؛ 4- (در قديم) (به مجاز) آتشكده؛ 5- (اَعلام) فرشته نگهبان آتش ...
ادامه مطلب ...آدرینا : [(آدر = آتش + ين (پسوند نسبت) + الف اسم ساز)]، 1- آتشين، سرخروي؛ 2- (به مجاز) زيبارو (؟) اسم آدرینا در اسامی پسرانه و دخترانه آدرینا نوع: دخترانه ریشه اسم: فارسی معنی: آتشین ، سرخ رو ، دختر زیبا رو ، ...
ادامه مطلب ...آتیه : (عربي) (مؤنث آتي) 1- آينده، زمان آينده؛ 2- (به مجاز) وضع و حالت چيزي در زمان آينده به ويژه وضع و حالت خوب يا مناسب. اسم آتیه در لغت نامه دهخدا آتیه. [ ی َ ] (ع ص ) تأنیث ...
ادامه مطلب ...آتین : (در زند و پازند) 1- موجود شده، پيدا گرديده؛ 2- به هم رسيده. اسم آتین در لغت نامه دهخدا آتین. (ص ) بلغت زند و پازندموجودشده و پیداگردیده و بهم رسیده باشد. (از برهان قاطع). اسم آتین در فرهنگ فارسی آتین بلغت ...
ادامه مطلب ...آتوسا : (از يوناني Atossa) 1- (در اوستایی) زَبَردست؛ 2-(اَعلام) 1) نام چند شاهزاده خانم ايراني عهد هخامنشي و مشهورترين آنان دختر كوروش بزرگ، زن داريوش اول و مادر خشايارشاي اول است [حدود 500 سال پیش از میلاد]؛ 2) ...
ادامه مطلب ...آتنا : 1- (عربي) از واژههاي قرآني در سوره بقره، آلعمران و كهف به معناي عطا كن به ما، ببخش به ما؛ 2- (اَعلام) (در يونان باستان) آتنا رب النوع يوناني مظهر انديشه، هنرها، دانشها و صنعت، دختر زئوس ...
ادامه مطلب ...آتَرينا : (آتَرين+ا (پسوند نسبت))،منسوب به آترين (؟) ( آترين. 1- و 2- اسم آترینا در اسامی پسرانه و دخترانه آترینا نوع: پسرانه ریشه اسم: فارسی معنی: آترین - آذرین ، نام پسر اوپَدرَم که به نوشته سنگ نوشته بیستون در زمان داریوش پادشاه هخامنشی ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است