اسم های دخترونه پیشنهادی :

  • مهرآذین
  • شَلیر
  • هوردخت
  • گل آگین
  • مهتاب
  • باستيان
  • اسم های پسرونه پیشنهادی :

  • آیین
  • کیانمهر
  • بالوی
  • بهان
  • زامیاد
  • آتشبند
  • اسم پسر ع

    اسامی پسرانه از ع نام های پسرانه فارسی با ع

    عبدالحمید

    عبدالحمید :    (عربي) 1- بنده‌ي خداي ستوده؛ 2- (اَعلام) نام دو تن از شاهان عثمانی. 1) عبدالحمید اول: سلطان عثمانی [1187-1203 قمری] که علیرغم انعقاد پیمان صلح با روسیه ، نتوانست مانع زیاده طلبی آن شود و بار دگر ...

    ادامه مطلب ...

    عبدالباقی

    عبدالباقي :    (عربي) 1- بنده‌ي خداي جاويد؛ 2- (اَعلام) عبدالباقي تبريزي خوشنويس معروف قرن 11 هجری.

    ادامه مطلب ...

    عباس

    عباس :    (عربي) 1- (در قديم) (صيغه‌ي مبالغه)، اخمو، عبوس؛ 2- شيري كه شيران از او بگريزند؛ 3- (به مجاز) بسيار شجاع و دلير؛ 4- (اَعلام) 1) عباسِ بن علي، ابوالفضل:  [قرن اول هجری] برادر ناتنی امام حسين(ع)، معروف ...

    ادامه مطلب ...

    عِباد

    عِباد :  (عربي) (جمع عَبد)، بندگان. [اگر عَباد / abbad/ تلفظ شود به معني بسيار عبادت كننده مي‌باشد].

    ادامه مطلب ...

    عامِر

    عامِر :    (عربي)1- (در قديم) آباد كننده، معمور، آبادان؛ 2- بسيار عمر كننده [تفألاً فرزندان خود را به اين نام موسوم مي‌نمودند].

    ادامه مطلب ...

    عالی

    عالی :    (عربي) 1- بسيار خوب، داراي ارزش و اهميت بسيار، مهم، والا، بزرگ؛ 2- (در قديم) بلند، رفيع، مرتفع؛ 3-شاهانه، بزرگوارانه. اسم عالی در لغت نامه دهخدا عالی . (ع ص ) بلند ، مقابل سافل . و منه أتیته من عال ...

    ادامه مطلب ...

    عاکِف

    عاكِف :   (عربي) 1- (در قديم) آن كه در جايي مقدس براي عبادت اقامت دائم داشته باشد، معتكف؛ 2- (به گونه‌اي احترام آميز) حاضر و مقيم. اسم عاکف در لغت نامه دهخدا عاکف . [ ک ِ ] (ع ص ) به جایی ...

    ادامه مطلب ...

    عاقِل

    عاقِل :   (عربي) 1- آن كه از سلامت عقل برخوردار است؛ 2- آن كه عقلش خوب كار مي‌كند؛ 3- داراي بهره‌ي هوشي بالا؛ 4- خردمند. اسم عاقل در لغت نامه دهخدا عاقل . [ ق ِ ] (ع ص )خردمند. دانا. هوشیار و زیرک . (ناظم ...

    ادامه مطلب ...

    عاطِف

    عاطِف :   (عربي) 1- مهربان؛ 2- برگرداننده. اسم عاطف در لغت نامه دهخدا عاطف . [ طِ ] (ع ص ) مهربانی کننده . || برگرداننده . (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ). || آهو که گردن کج کند وقت نشستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || ...

    ادامه مطلب ...

    عاصِم

    عاصِم :    (عربي) 1- (در قديم) نگه‌دارنده، محافظ؛ بازدارنده (از خطا)، منع كننده؛ 2- (اَعلام) 1) يكي از قُراء سبعه‌ي [قاريان هفت گانه] قرآن؛ 2) نام يكي از ياران امام كاظم(ع).     اسم عاصم در لغت نامه دهخدا عاصم . [ ص ِ ] ...

    ادامه مطلب ...

    عاصِف

    عاصِف :    (عربي) 1- (در قديم) تند، سخت، شديد؛ 2- باد تند و شديد، تندباد. اسم عاصف در لغت نامه دهخدا عاصف . [ ص ِ ] (ع ص ) مایل و خمیده هر چه باشد. سهم عاصف ؛ تیر کج و مائل ...

    ادامه مطلب ...

    اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

    اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

    کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است

    طراح: پاناب / پشتیبانی و سئو gateweb.ir