اسم دختر م

ماه‌نِسا :    1- ماهِ زنان؛ 2- (به مجاز) زيبا رو در ميان زنان، زيبارو.     اسم ماه نسا در اسامی پسرانه و دخترانه ماه نسا نوع: دخترانه ریشه اسم: فارسی,عربی معنی: ماه (فارسی) + نسا (عربی) ان که در بین زنان چون ماه می درخشد   اسم ...

ماهناز :    (ماه + ناز = قشنگ، زیبا) ماهروی زیبا.     اسم ماهناز در اسامی پسرانه و دخترانه ماهناز نوع: دخترانه ریشه اسم: فارسی معنی: ناز و زیبا مانند ماه اسم ماهناز در لغت نامه دهخدا مات. (ص، اِ) به اصطلاح شطرنج بازان، گرفتار و مقید شدن ...

ماه‌منظر :    آنچه كه داراي منظري چون ماه باشد، ماه چهر. + آ ماه چهر.     اسم ماه منظر در لغت نامه دهخدا ماه منظر. [ م َ ظَ ] (ص مرکب ) ماهرو. ماه چهر. ماه چهره. ماه دیدار : پریچهره بتی ...

ماهكان :    (ماهك+ ان (پسوند نسب)) منسوب به ماهك، ( ماهك.     اسم ماهکان در اسامی پسرانه و دخترانه ماهکان نوع: دخترانه ریشه اسم: فارسی معنی: (تلفظ: māhakān) (ماهک + ان (پسوند نسب) ) منسوب به ماهک، ماهک - منسوب به ماه کوچک، دختری کوچک ...

ماهك :    (ماه+ ك/-ak/ (پسوند تصغير و تحبيب)) 1- خوبروي كوچك، معشوقك زيباروي و يا خوبروي دوست داشتني و زيباروي محبوب.     اسم ماهک در لغت نامه دهخدا ماهک. [ هََ] (اِ مصغر) ماه خرد. سالَک را به تفأل ماهک گویندتا زود ...

ماه‌صنم :    (فارسی ـ عربی) از نام  های مرکب، ، ماه و صنم.     اسم ماه صنم در اسامی پسرانه و دخترانه ماه صنم نوع: دخترانه ریشه اسم: فارسی,عربی معنی: ماه (فارسی) + صنم (عربی) دلبر و معشوقی که چون ماه و چون طلا باارزش ...

ماه‌سيما :    (= ماه چهر)، ( ماه چهر.     اسم ماه سیما در لغت نامه دهخدا ماه سیما. (ص مرکب ) ماه طلعت. آن که سیمای وی مانند ماه باشد. (ناظم الاطباء). از اسمای محبوب است. (آنندراج ). مه سیما. ماهرخ. ماهرو. ...

ماهرو :    (= ماه چهر)، ( ماه چهر.     اسم ماهرو در لغت نامه دهخدا ماهرو. (ص مرکب ) ماهروی. آنکه روی وی مانند ماه باشد. (ناظم الاطباء). ماهرخ. ماهروی. زیباروی : چرا باده نیاری ماهرویا که بی می صبر نتوان بر قلق بر. طاهربن ...

ماهرخسار :    (= ماه چهر)، ( ماه چهر.     اسم ماهرخسار در لغت نامه دهخدا ماه رخسار.[ رُ ] (ص مرکب ) ماهرخ. (ناظم الاطباء) : به مشکو در نبود آن ماه رخسار مع القصه به قصر آمد دگربار. نظامی. سرورفتاری صنوبرقامتی ماه رخساری ملایک منظری. سعدی. ماه رخساری ...

ماهرخ :    (= ماه چهر)، ( ماه چهر.     اسم ماهرخ در لغت نامه دهخدا ماهرخ. [ رُ ] (ص مرکب ) ماه روی. از اسمای محبوب است. (آنندراج ). ماه رخسار. کسی که رخسار وی مانند ماه، تابان و درخشان باشد. ...

ماهِده :    (مؤنث ماهِد)، ( ماهِد.     اسم ماهده در لغت نامه دهخدا ماهد. [ هَِ ] (ع ص ) گسترنده. (آنندراج ). گستراننده. (ناظم الاطباء) : والارض فرشناها فنعم الماهدون. (قرآن 48/51). ماهد. [ هَِ ] (اِخ ) نامی از نامهای باری ...

ماه‌دخت :    (ماه + دخت = دختر) 1- دختر ماه، دختري كه مانند ماه است؛ 2- (به مجاز) زيبارو.     اسم ماه دخت در لغت نامه دهخدا مات. (ص، اِ) به اصطلاح شطرنج بازان، گرفتار و مقید شدن شاه شطرنج است. ظاهراً ...

ماه‌جهان :    (به مجاز) زيباي جهان.     اسم ماه جهان در اسامی پسرانه و دخترانه ماه جهان نوع: دخترانه ریشه اسم: فارسی معنی: ماه دنیا، زیبای جهان   اسم ماه جهان در لغت نامه دهخدا مات. (ص، اِ) به اصطلاح شطرنج بازان، گرفتار و مقید شدن شاه شطرنج ...

ماه‌تابان :    1- آن كه چهره‌اش مثل ماه تابان است؛ 2- (به مجاز) زيبارو.     اسم ماه تابان در اسامی پسرانه و دخترانه ماه تابان نوع: دخترانه ریشه اسم: فارسی معنی: ماه درخشان و نورانی   اسم ماه تابان در لغت نامه دهخدا مات. (ص، اِ) به اصطلاح ...

ماهتاب :    پرتو ماه، شعاع ماه، نور ماه، مهتاب.     اسم ماهتاب در لغت نامه دهخدا ماهتاب. (اِ مرکب ) پرتو ماه راگویند. (برهان ) (از غیاث ). به قلب اضافت، پرتو ماه.مهتاب. گرد، نسخه، پنبه، چادر، یاسمن، پرنیان، صندل، شیر از ...