اسم پسر الف

اميرجواد : (عربي) امير جوانمرد، پادشاه راد و بخشنده، حاكم سخي.

اميرپويان‌ : (عربي ـ فارسی)، از نام  هاي مركب، ه امير و پویان.

اميرپويا‌ : (عربي ـ فارسي) امير و پادشاه پوينده.

اميرپوريا : (عربي ـ فارسي) از نام‌هاي مركب، ( امير و پوريا.

اميرپارسا :  (عربي ـ فارسي) امير پرهيزگار، پادشاه زاهد و متقي، حاكم دانشمند.

اميربهمن : (عربي ـ فارسی)، از نام  هاي مركب، ه امير و بهمن.

اميربهزاد : (عربي ـ فارسي) امير نيكوتبار، پادشاه نيك نژاد، حاكم و سردار نيكوزاده.

اميربهرام : (عربي ـ فارسی)، از نام  هاي مركب، ه امير و بهرام.

اميربهادر : (عربي ـ تركي) 1- پادشاه شجاع و دلاور، امير دلير، سردار شجاع؛ 2- (اعلام) لقب حسین پاشاخان قراباغی [1336 هجری] از دولتمردان دربار مظفرالدین شاه محمّدعلی شاه و از دشمنان سرسخت مشروطه.

اميربابک : (عربي ـ فارسی)، از نام  هاي مركب، ه امير و بابک.

اميراصلان : (عربي ـ تركي) پادشاه چون شير، حاكم دلاور، فرمانده و سردار چون شير.

اميراَشکان : (عربي ـ فارسی)، از نام  هاي مركب، ه امير و اَشکان.

اميراسماعیل : (عربي ـ عبری)، از نام  هاي مركب، ه امير و اسماعیل.

اميرارشيا : (عربی ـ فارسی ) حاکم و پادشاه درست کردار، امير درستکار.

اميرارسلان : (عربي ـ تركي) 1- (به مجاز) امير و پادشاه شجاع و دلير؛ 2- (اَعلام) امير ارسلان رومي پسر پادشاه روم و قهرمان داستان مشهور فارسي از نقیب الممالک، داستان سرای دربار ناصرالدین شاه.