اسم دختر الف

اُلگا :    (تركي) (= الكا) (در قديم) سرزمين، ناحيه؛ (اَعلام) قدیسه الگا [حدود 890-969 میلادی] اولین قدیسه‌ي روسی، همسر و نایب السلطنه‌ي امیر کِیف [945-957 میلادی]، که مسیحی شد و مسیحیت را در روسیه رواج داد.

اُلفت :    (عربي) خو گيري، انس‌، محبت، دوستي، همدمي، عادت كردن به كسي (چيزي) همراه با دوست داشتن ِاو (آن).

اِلسانا :    (تركي ـ فارسي) [ال = آل، شهر و ولايت، خويشي + سان (پسوند شباهت) + ا (الف اسم ساز)]، مثل ايل، مثل مردم ايل و شهر و ولايت، چون خويشان.

اِلسا :  (ترکی ـ فارسی) (ال= ایل+ سا (پسوند شباهت)) مثل ایل، همانند ایل.

اُلدوز :    (ترکی) (= اولدوز)،    اولدوز.

اِل‌آي :    (تركي) 1- ماه ايل؛ 2- (به مجاز) زيباروي ايل.

اَكرم :    (عربي) 1- گرامي‌تر، آزادتر، بزرگتر، بزرگوار، گرامي؛ 2- از نام‌هاي خداوند.

اِكرام :    (عربي) 1- بزرگداشت، گرامي داشتن، احترام‌كردن، حرمت، احسان؛ 2- از واژه‌هاي قرآني.

اِقليما :   (معرب از يوناني) 1- (= اقليميا) (در قديم) ماده‌اي كه از گداختن برخي از فلزات مانند طلا و نقره به دست مي‌آورند؛ 2- (اَعلام) نام دختر آدم(ع) كه به نقل تاريخ در ازدواج هابيل بود.

اَقدس :    (عربي) 1- پاكتر، پاكيزه‌تر، مقدس‌تر؛ 2- عنواني احترام آميز براي بزرگان يا مكان‌هاي مقدس.

اَفشان :    1- افشاننده، پريشان، پراكنده، پاشان، ريزنده، آشفته و پريشان چنان كه زلف؛ 2- (در گياهي) ويژگي ريشه در گياهان تك لپه‌اي كه در آن تشخيص ريشه‌ي اصلي از ريشه‌ي فرعي ممكن نيست.

اَفسون :    1- نیرنگ، حیله، مکر؛ 2- سحرانگیزی، جاذبه؛ 3- آنچه جادوگران برزبان می  رانند، سخنی که برای فریب دادن و تحت تأثیر قرار دادنِ دیگران گفته می  شود؛ 4- (به مجاز) ویژگی دختری که به لحاظ زیبایی جاذبه ...

افسانه :    1- سرگذشت، قصه، داستان، سرگذشت و حكايت گذشتگان؛ 2- افسون، سحر؛ 3- ترانه.

افروزه :    1- آنچه بدان آتش گيرانند، آتش گيره؛ 2- شهاب.

افروز :    افروختن، افروزنده.