گلپیکر
گلپيكر : ويژگي آن كه پيكرش مثل گل زيبا و لطيف است، گل اندام. اسم گل پیکر در لغت نامه دهخدا گل. [ گ ُ ](اِ) در اوراق مانوی (به پارتی ) ور (گل سرخ )، اوستا وردا ، ارمنی ورد ...
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
گلپيكر : ويژگي آن كه پيكرش مثل گل زيبا و لطيف است، گل اندام. اسم گل پیکر در لغت نامه دهخدا گل. [ گ ُ ](اِ) در اوراق مانوی (به پارتی ) ور (گل سرخ )، اوستا وردا ، ارمنی ورد ...
ادامه مطلب ...گلپسند : (گل+ پسند = جزء پسين بعضي از كلمههاي مركب به معني «پسنديده» يا «قبول شونده») (به مجاز) زيباروي مورد پسند. اسم گلپسند در لغت نامه دهخدا گل. [ گ ُ ](اِ) در اوراق مانوی (به پارتی ) ور (گل ...
ادامه مطلب ...گلپري : [گل+ پري = (به مجاز) زيباروي و داراي اندام ظريف] (به مجاز) زيباروي با طراوت كه داراي اندام ظريف مثل پري است. اسم گلپری در لغت نامه دهخدا گلپر. [ گ ُ پ َ ] (اِخ ) دهی است ...
ادامه مطلب ...گلپر : 1- (در گياهي) دانهي معطري به شكل پولك هاي زرد كوچك كه دارويي است و كوبيدهي آن به صورت چاشني غذا مصرف ميشود؛ 2- گياه اين دانه كه علفي يك ساله يا پايا و خودرو يا كاشتني ...
ادامه مطلب ...گلپاره : (گل+ پاره = جزء پسين بعضي كلمههاي مركب به معني «قطعه» و «تكه»)، 1- قطعهي گل، تكهي گل؛ 2- (به مجاز) زيبا و با طراوت. اسم گلپاره در فرهنگ فارسی گلپار [tepal] [زیست شناسی] هریک از اجزای گُل پوش در ...
ادامه مطلب ...گلبهار : [گل + بهار = فصل اول سال، شكوفهي درختان خانوادهي مركبات، گياهي زينتي از خانوادهي كاسني، بابونه، بهارنارنج؛ (به مجاز) بخش آغازين يا دورهي شادابيِ هر چيز]، 1- به معناي گلِ بهاري، گلِ گياه بابونه، بهار نارنج ...
ادامه مطلب ...گلبوته : 1- گل، گل و بته؛ 2- (به مجاز) محبوب و معشوق؛ 3- (به مجاز) خوب و دوست داشتني. اسم گلبوته در لغت نامه دهخدا گلبو. [ گ ُ] (ص مرکب ) آنکه چون گل بو دهد. خوشبو : بیاد روی ...
ادامه مطلب ...گلبرگ : (= برگ گل) 1- (در گياهي) هر يك از برگهاي يك گل، برگ گل؛ 2- (به مجاز) (دختر) همچون برگ گل؛ 3- (به كنايه) معشوقهاي كه بدنش مانند برگ گل لطيف و نازك باشد؛ 4- (در قديم) ...
ادامه مطلب ...گلبَر : 1- آن كه سينه و آغوشش چون گل لطيف و نازك است؛ 2- (در گياهي) گونهي گلها، چون گل سرخ، زرد و جز آن. اسم گلبر در لغت نامه دهخدا گلبرگ. [ گ ُ ب َ ] (اِ مرکب ...
ادامه مطلب ...گلبخت : (گل + بخت = سرنوشت، طالع)، (به مجاز) زيبا و لطيف و دوست داشتني. اسم گل بخت در لغت نامه دهخدا گل. [ گ ُ ](اِ) در اوراق مانوی (به پارتی ) ور (گل سرخ )، اوستا وردا ، ...
ادامه مطلب ...گلباران : 1- گل ريزان، گل پاشان، ريختن و پاشيدن گل؛ 2- ريختن گلِ فراوان بر سر كسي يا جايي معمولاً به قصد تمجيد و بزرگ داشت. اسم گلباران در لغت نامه دهخدا گل باران. [ گ ُ ] (اِمص مرکب ...
ادامه مطلب ...گُلان : (گل + ان/ an ـ/ (پسوند نسبت يا نشانهي جمع در فارسي))، 1- منسوب به گل؛ 2- گلها؛ 3- (به مجاز) زيبارو و لطيف. اسم گلان در لغت نامه دهخدا گلان. [ گ ُ ] (اِ) قسمی از نان ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است