شیدرخ
شيدرخ : 1- آفتاب رو، درخشان رو؛ 2- (به مجاز) زيبا. اسم شیدرخ در لغت نامه دهخدا شید. (اِ) نور. (از برهان ). روشنی. (انجمن آرا) (آنندراج ). روشنی. (غیاث اللغات ) (غیاث ) (جهانگیری ). نور در خورشید، چنانکه تاب ...
ادامه مطلب ...پرتال راهنمای انتخاب اسم کودک
شيدرخ : 1- آفتاب رو، درخشان رو؛ 2- (به مجاز) زيبا. اسم شیدرخ در لغت نامه دهخدا شید. (اِ) نور. (از برهان ). روشنی. (انجمن آرا) (آنندراج ). روشنی. (غیاث اللغات ) (غیاث ) (جهانگیری ). نور در خورشید، چنانکه تاب ...
ادامه مطلب ...شيدخت : (شید= خورشید + دخت = دختر) 1- دختر خورشید؛ 2- (به مجاز) زیباروی. اسم شیدخت در لغت نامه دهخدا شید. (اِ) نور. (از برهان ). روشنی. (انجمن آرا) (آنندراج ). روشنی. (غیاث اللغات ) (غیاث ) (جهانگیری ). نور ...
ادامه مطلب ...شِيدا : 1- عاشق، دلداده؛ 2- (در قديم) آشفته و پريشان؛ 3- (در عرفان) شدت غليان عشق و عاشقي را گويند، در اين مقام عاشق خود را فراموش ميكند. اهل جذبات را نيز شيدا گويند. اسم شیدا در لغت نامه ...
ادامه مطلب ...شيبا : (= شيوا)، آشفته، شيفته. اسم شیبا در لغت نامه دهخدا شیبا. (ص، اِ) از پهلوی چیباک، شیپاک، تندرو: آژی شپاک ؛ مار تیز در رفتار، مار شیبا. (یادداشت مؤلف ). مار افعی.(برهان ) (انجمن آرا) (از جهانگیری ) (آنندراج ...
ادامه مطلب ...شهيندخت : (شهين + دخت = دختر)، 1- دخترِ شاهزاده؛ 2- (به مجاز) دخترِ بلند مرتبه و عالي مقام. اسم شهین دخت در لغت نامه دهخدا شهین. [ ش َ ] (ص نسبی ) (از: شه + َین، پسوند نسبت )منسوب ...
ادامه مطلب ...شهين : (شه + ين (پسوند نسبت))، 1- منسوب به شاه؛ 2- (به مجاز) داراي ارزش و مقامِ شاهانه. اسم شهین در لغت نامه دهخدا شهین. [ ش َ ] (ص نسبی ) (از: شه + َین، پسوند نسبت )منسوب بشاه، ...
ادامه مطلب ...شهناز : 1- (در موسيقي ايراني) گوشهاي در دستگاه شور؛ 2- (در قديم) (در موسيقي ايراني) از لحنهاي قديم ايراني؛ 3- شاهناز. اسم شهناز در لغت نامه دهخدا شهناز. [ ش َ ] (اِ مرکب ) نام نوائی از موسیقی. (از ...
ادامه مطلب ...شهلا : (عربي) 1- داراي چشم رنگ سياه چون رنگ چشم ميش؛ 2- (به مجاز) زيبا و فريبنده (چشم)؛ 3- (در گياهي) ويژگي نوعي نرگس كه حلقهي وسط آن سرخ يا بنفش است؛ نرگس، نرگس شهلا. اسم شهلا در لغت ...
ادامه مطلب ...شهگل : بهترين گل، گلِ شاهانه. اسم شهگل در لغت نامه دهخدا شت. [ ش َ ] (اِ) مخفف شتل است و آن زری باشد که در آخر قمار به حاضران دهند. (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ). مخفف شتل است ...
ادامه مطلب ...شهزاد : 1- شاهزاده، فرزند شاه يا از نسل شاه؛ 2- عنوان براي امامزادهها. اسم شهزاد در فرهنگ فارسی شهزاد شهرزاده اسم شهزاد در اسامی پسرانه و دخترانه شهزاد نوع: دخترانه ریشه اسم: فارسی معنی: (تلفظ: šah zād) شاهزاده، فرزند شاه یا از نسل شاه، عنوان برای ...
ادامه مطلب ...شهره : (عربي) مشهور، نامور. اسم شهره در لغت نامه دهخدا شترة. [ ش ُ رَ ] (ع اِ)مابین دو انگشت. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). شترة. [ ش َ ت َ رَ ] (ع اِمص ) با هم آمدن و ...
ادامه مطلب ...شهرو : حکومت کننده، سلطنت کننده؛ 2- (اعلام) 1) شهرو [اساطیر] از زمان ایران باستان است که نمایه ای از زنِ دانا، اندیشمند و توانا را به تماشا می گذارد. نویسنده ی داستان حماسی برزونامه در چهره ای که از ...
ادامه مطلب ...شهرناز : (اعلام) (در شاهنامه) نام دختر جمشید که او را با خواهرش ارنواز به ایوان ضحاک بردند و ضحاک او را از جادویی بپرورد و کژی و بدخویی آموخت و چون فریدون به کاخ ضحاک درآمد فرمان داد ...
ادامه مطلب ...شهرزاد : 1- (مخفف شهرزاده)، زادهي شهر، شهري؛ 2- (اَعلام) شخصیت اصلی کتاب هزار و یک شب، که به همسری پادشاه در میآید و هر شب بخشی از داستانهای هزار و یک شب را برای او نقل میکند. اسم شهرزاد ...
ادامه مطلب ...شهربانو : 1- (در قديم) همسر پادشاه، ملكه؛ 2- (اَعلام) دختر يزدگرد سوم آخرین شاه ساسانی، که گفته میشود پس از اسیر شدن به دست مسلمانان، به عقد امام حسين(ع) در آمد و امام زینالعابدين(ع) فرزند اوست. بقعهاي به ...
ادامه مطلب ...اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است