اسم های پسرونه پیشنهادی :

  • زنگو
  • فرشاسب
  • وهمن
  • رازاوه
  • ورزا
  • هامر
  • نام دخترانه

    شمس‌جهان

    شمس‌جهان :    (عربي ـ معرب فارسي) 1- خورشيد جهان، آفتاب گيتي؛ 2- (به مجاز) زيبارو.     اسم شمس جهان در لغت نامه دهخدا شمس. [ ش َ ] (ع مص ) آفتابناک شدن روز. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) ...

    ادامه مطلب ...

    شمامه

    شمامه :    (عربي) 1- (در قديم) رايحه و بوي خوش؛ 2- گلوله‌ي خوشبو، دستنبو؛ 3- (به مجاز) شخص يا چيز دوست داشتني و خوشايند.     اسم شمامه در لغت نامه دهخدا شمامة. [ ش َ م َ ] (ع مص ) بوییدن. ...

    ادامه مطلب ...

    شَلیر

    شَلير :    (= شَليل)،1- ميوه‌ي خوشبو و گوارا و آبدار شبيه شفتالو و هلو؛ 2- درخت اين ميوه.     اسم شلیر در لغت نامه دهخدا شلیر. [ ش َ ] (اِ) شلیل و نوعی از شفتالو. (ناظم الاطباء). بمعنی شلیل است. (فرهنگ ...

    ادامه مطلب ...

    شَلاله

    شَلاله :    (عربی) 1- آبشار؛ 2- (در منابع عربی) شلال؛ 3- (در ترکی) آبشار، فوّاره.     اسم شلاله در لغت نامه دهخدا شلال.[ ش َ ] (اِ) قسمی بادام به جهرم. (یادداشت مؤلف ). || توله یا سگ شکاری پشمدار. مقابل کوسه. ...

    ادامه مطلب ...

    شکیلا

    شكيلا :    (عربي ـ فارسي) (شكيل = خوشگل، زيبا + ا (پسوند نسبت))، منسوب به شكيل، خوشگل و زيبا.     اسم شکیلا در لغت نامه دهخدا شکیل. [ ش َ ] (ع اِ) کف خون آمیخته ای که بر دهانه ٔ لگام ...

    ادامه مطلب ...

    شکیبا

    شكيبا :    صبور، برد بار، باشكيبايي.     اسم شکیبا در لغت نامه دهخدا شکیبا. [ ش ِ / ش َ ] (نف ) صبور. تحمل کننده. آرام گیرنده. متحمل. بردبار. صابر. (برهان ) (ناظم الاطباء). صبور. آرمیده. (فرهنگ اوبهی )(لغت فرس اسدی ...

    ادامه مطلب ...

    شکوه

    شكوه :    حالتي در كسي كه به بزرگي جلوه كند و احترام برانگيزد يا چشم‌ها را خيره كند، بزرگي، حشمت و جلال.     اسم شکوه در لغت نامه دهخدا شکوة. [ ش َ وَ ] (ع اِ)خیکی که از پوست بره ٔ ...

    ادامه مطلب ...

    شکوفه

    شكوفه :    (در گياهي) هريك از گل‌هاي درختان ميوه كه معمولاً در فصل بهار مي‌شكفند.     اسم شکوفه در لغت نامه دهخدا شکوفه. [ ش ِ / ش ُ ف َ / ف ِ ] (اِ) گل درختان میوه دار. (ناظم الاطباء) ...

    ادامه مطلب ...

    شکوفا

    شكوفا :    1- ويژگي گل يا غنچه‌اي كه باز شده است، شكفته؛ 2- (به مجاز) با رونق، پيشرفته، رشد يافته.     اسم شکوفا در لغت نامه دهخدا شکوفا. [ ش ُ ](نف ) شکفته. شکفته شده. شکوفان. بازشده چون غنچه و شکوفه. ...

    ادامه مطلب ...

    شکرانه

    شكرانه :    (عربي ـ فارسي) 1- سخني كه به عنوان سپاسگزاري گفته مي‌شود، يا عملي كه براي سپاس انجام مي‌شود، يا آنچه به عنوان هديه براي قدرداني داده مي‌شود؛ 2- (در قديم) (در حالت قيدي) به عنوان سپاسگزاري براي ...

    ادامه مطلب ...

    شقایق

    شقايق  :    (عربي) 1- (در گياهي) گلي سرخ رنگ؛ 2- گياهي يك ساله و علفي يا كاشتني اين گل كه بيشتر در مزارع، دشت ها و دامنه‌هاي كوهستان مي‌رويد؛ 3- كاسه بشكنك.     اسم شقایق در لغت نامه دهخدا شقایق. [ ش ...

    ادامه مطلب ...

    شفیعه

    شفيعه :    (عربي) (مؤنث شفيع)،    شفیع.     اسم شفیعه در لغت نامه دهخدا شفیع. [ ش َ ] (ع ص، اِ) خواهشگر که برای دیگری شفاعت خواهد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). - شفیعالامم ؛ از القاب حضرت ...

    ادامه مطلب ...

    شفق

    شفق :    (عربي) نوري سرخ كه تا مدتي پس از غروب خورشيد از آسمان به زمين مي‌تابد.     اسم شفق در لغت نامه دهخدا شفق. [ش َ ف َ ] (ع اِ) سرخی شام و بامداد. (غیاث اللغات ). سرخی افق پس ...

    ادامه مطلب ...

    شفا

    شفا :    (عربي) 1- بهبود، بهبود يافتن از بيماري؛ 2- (در اصطلاح عرفاني) از ميان رفتن بيماري دل به سبب تابش انوار ملكوتي است؛ 3- (اَعلام) دایرة المعارف عربی از ابن سینا، در زمینه‌ي منطق، علوم طبیعی، ریاضیات و ...

    ادامه مطلب ...

    شعله

    شعله :    (عربي) زبانه‌ي آتش، بخش گرم و نوراني آتش.     اسم شعله در لغت نامه دهخدا شعلة. [ ش ُ ل َ ] (ع اِ) شعله. سپیدی در دم اسب و پیشانی و پس سر آن. (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد) ...

    ادامه مطلب ...

    اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

    اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

    کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است

    طراح: پاناب / پشتیبانی و سئو gateweb.ir