اسم های دخترونه پیشنهادی :

  • ماریا
  • سیمین دخت
  • ارنواز
  • آزيتا
  • گلگون
  • آزاده
  • اسم های پسرونه پیشنهادی :

  • چوبینه
  • رادبه
  • فرواک
  • کوروس
  • شِهام
  • ماه برزین
  • اسم دخترانه محبوب فارسی

    دیبا

    ديبا :    (= ديباه) (در قديم) نوعي پارچه‌ي ابريشمي معمولاً رنگين.     اسم دیبا در لغت نامه دهخدا دیبا. (اِ) قماشی باشد از حریر الوان. (برهان ). قماشی است ابریشمین در نهایت نفاست. (برهان ذیل طراز). و دیبه حریر نیک و دیباج ...

    ادامه مطلب ...

    روشن

    روشن :    1- داراي نور، تابنده، درخشان؛ 2- (به مجاز) آگاهِ با بصيرت، بينا؛ 3- شاد، مسرور؛ 4- درستكار، معتمد.     اسم روشن در لغت نامه دهخدا روشن. [ رَ / رُو ش َ ] (ص ) تابناک. نورانی. منور. درخشان. تابان. ...

    ادامه مطلب ...

    روشا

    روشا :    (رو + شا = شاد) روشاد، داراي چهره‌ي شاد، شاداب.     اسم روشا در لغت نامه دهخدا رؤش. [ رَ ئو ] (ع ص ) مرد صاحب گوش بسیارموی. (از منتهی الارب ) (از معجم متن اللغه ). || مردی ...

    ادامه مطلب ...

    روسانا

    روسانا :    (رو + سان + الف اسم ساز) مانند روي و چهره.     اسم روسانا در لغت نامه دهخدا روسان. (اِخ ) دهی بوده است از ناحیه ٔ النجان اصفهان، در ترجمه ٔ محاسن اصفهان است که بهرام گور از دیه ...

    ادامه مطلب ...

    روزانا

    روزانا :    (روزان + الف اسم ساز ) 1- منسوب به روز؛ 2- روشنا؛ 3- (به مجاز) تابنده و زيبا.     اسم روزانا در لغت نامه دهخدا روزان. (اِ) ج ِ روز. ایام. رجوع به روز شود. روزان. (اِخ ) ابن صول. پادشاه ...

    ادامه مطلب ...

    روزا

    روزا :    (روز + ا (پسوند نسبت))، 1- منسوب به روز؛ 2- (به مجاز) تابنده و زيبا. + ن.ك. روژا.     اسم روزا در لغت نامه دهخدا روز. (اِ) در پهلوی رُچ ، پارسی باستان رئوچه ، اوستا رئوچه ، هندی باستان ...

    ادامه مطلب ...

    رودابه

    رودابه :    (پهلوي) (اَعلام) (در شاهنامه) دختر مهراب پادشاه كابل، همسر زال و مادر رستم دستان.     اسم رودابه در لغت نامه دهخدا رودابه. [ب َ / ب ِ ] (اِخ ) نام دختر مهراب کابلی است که زال او را خواست ...

    ادامه مطلب ...

    روح‌افزا

    روح‌افزا :    1- آنچه به روان انسان شادابي و طراوت مي بخشد، جانبخش، مفرح؛ 2- گوشه‌اي در موسيقي ايراني.     اسم روح افزا در لغت نامه دهخدا روح افزا. [ اَ ] (نف مرکب ) روح افزای. روح فزا. چیزی که بر ...

    ادامه مطلب ...

    رُکسانه

    رُكسانه :    (= ركسانا)، ( ركسانا.     اسم رکسانه در لغت نامه دهخدا رکسانه. [ رُن َ ] (اِخ ) دختر کوهوتانوس که اسکندر مقدونی به وی عشق ورزید و او را بزنی کرد. (یادداشت مؤلف ). رجوع به اسکندر و روشنک ...

    ادامه مطلب ...

    رُکسانا

    رُكسانا :    (يوناني شده روشنك) 1- روشنك؛ 2- (اَعلام) نام دختر دارا [311 پیش از میلاد] كه اسكندر به موجب وصيت دارا او را به ازدواج خود در آورد. + ر روشنك.     معنی اسم رکسانا رکسانا اسم دخترانه است، معنی رکسانا: ...

    ادامه مطلب ...

    رُستا

    رُستا :    (در قديم) روستا، دِه.     اسم رستا در لغت نامه دهخدا رستا. [ رُ ] (اِ) روستا. (ناظم الاطباء). مخفف روستا به معنی دیه. (از شعوری ج 2 ص 21) : هرکه در رستا بود در روز و شام تا به ماهی ...

    ادامه مطلب ...

    رَسپینا

    رَسپينا :    (پهلوی، pātec) فصل پاييز، پاييز.     اسم رَسپینا در لغت نامه دهخدا رسپینا. [ رَ ] (هزوارش، اِ) به لغت زند، فصل پاییز. (ناظم الاطباء). به لغت زند و پازند فصل پائیز را گویند. (آنندراج ) (برهان ). اسم رَسپینا در ...

    ادامه مطلب ...

    رَخشنده

    رَخشنده :    (صفت فاعلي از رخشيدن)، 1- درخشنده؛ 2- (به مجاز) داراي عظمت و شكوه.     اسم رخشنده در لغت نامه دهخدا رخشنده. [ رَ ش َ دَ / دِ ] (نف ) تابان. رخشان. درخشان. پرتوانداز. (یادداشت مؤلف ). درخشنده. تابنده. ...

    ادامه مطلب ...

    اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

    اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

    کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است

    طراح: پاناب / پشتیبانی و سئو gateweb.ir