معنی اسم قطب الدین

قطب الدين :    (عربي) ۱- محور آيين و كيش؛ ۲- (اَعلام) ۱) قطب‌الدین شیرازی: (= محمود ابن مسعود) [۶۳۴-۷۱۰ قمری] دانشمند و حکیم ایرانی، شاگرد خواجه نصیر الدین طوسی و استاد کمال‌الدین فارسی. سفرهای زیادی کرد. پیدایش رنگین کمان را توضیح داد. بر قانون ابن سینا و حکمت اشراق سهروردی شرح نوشت. تحریر اصول اقلیدس خواجه نصیرالدین طوسی را به فارسی به نام دُرَةالتّاج، تألیف کرد و کتابهای نَهایَتُ الاِدراک و تُحفه‌ي شاهی را در نجوم نوشت؛ ۲) قطب‌الدین رازی: (= محمّدابن محمّد) [قرن ۸ هجری] حکیم ایرانی، که در دمشق سکونت داشت، مؤلف کتاب محاکمات به عربی، در مقایسه‌ي شرح نصیرالدین طوسی و شرح فخر رازی بر کتاب اشارات ابن سینا و شرح شمسیه؛ ۳) قطب‌الدین شاهجهان: آخرین امیر قراختایی کرمان [۷۰۲-۷۰۳ قمری]، که از سوی الجایتو ایلخان مغول معزول شد؛ ۴) قطب‌الدین مبارکشاه: آخرین شاه دهلی [۷۱۶-۷۲۰ قمری] از سلسله‌ي خلجی، که به دست غلام محبوبش کشته شد و او را هم چند ماه بعد غیاث  الدین تغلق کشت. ۵) قطب‌الدین آیبک: [قرن ۶ و۷ هجری] امیر ترک، که از سوی معزّالدین محمّد سام امیر سلسله‌ي آل شنسب، حکومت متصرفات او را در هند به دست گرفت [۵۹۲ هجری] و سپس بدائون، قنوج و قلعه‌ي کالنجر را تسخیر کرد و پس از کشته شدن معزّالدین [۶۰۲ هجری]، مرکز حکومتش را از دهلی به لاهور منتقل کرد.

%d9%82%d8%b7%d8%a8-%d8%a7%d9%84%d8%af%db%8c%d9%86

اسم قطب الدین در لغت نامه دهخدا

قطب الدین .
[ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) ملکشاه .
رجوع به ملکشاه شود.
قطب الدین .
[ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) دهی از دهستان تراکمه ٔ بخش کنگان شهرستان بوشهر واقع در ۱۲۲ هزارگزی جنوب خاوری کنگان کنار راه فرعی لار به گله دار.
موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرم سیری مالاریایی است .
سکنه ٔ آن ۲۹۶ تن می باشد.
آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات ، حبوبات ، تنباکو و پیاز و شغل اهالی زراعت است .
(از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸).
قطب الدین .
[ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) لقب مودودبن زنگی بن آق سنقر.
رجوع به مودود.
.
.
شود.
قطب الدین .
[ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) (ملک .
.
.
) وی در هنگامی که امیر مبارزالدین محمد کرمان را مستخلص کرد عازم خراسان شد و لشکری از ملک هرات خواست تا بدین وسیله بر کرمان مستولی شود ولی سرانجام شکست خورد.
رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ج ۱ ص ۶۳۲ شود.
قطب الدین .
[ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) (مولانا.
.
.
) از نزدیکان و درباریان امیر تیمور گورکان است که به رسالت پیش سلطان احمد رفته و پیام محبت و دوستی امیر تیمور را به وی ابلاغ کرده است .
رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ج ۱ ص ۷۳۷ شود.
قطب الدین .
[ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) ایلبک .
از اطرافیان سلطان محمودبن سام بود.
در زمان وی بر هند مستولی شد و دهلی را دارالملک ساخت و پس از وی غلامش شمس الدین به جای وی پادشاه شد و سلطان لقب یافت و مدتی سلاطین دهلی از نسل او بودند.
(تاریخ گزیده چ لندن ج ۱ ص ۴۱۲ و ۴۱۳).
قطب الدین .
[ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) بناکتی ، احمدبن محمودبن ابی بکر.
ابن الفوطی درباره ٔ او گوید: مردی نیکوخو و صحیح الضبط بود ، هنگام اقامت خواجه نصیرالدین طوسی در مراغه در آن شهر ساکن و به استکتاب و استنساخ کتب مشغول بود و چندین بار به محل رصد آمد و خواجه را ملاقات کرد و از تصنیفات خواجه برای خود و دیگران نسخه ها نوشت .
(احوال و آثار خواجه تألیف مدرس رضوی ص ۱۸۰).
قطب الدین .
[ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) پهلوان ابن عمادالدین .
نایب و ولی عهد اتابک نصرةالدین احمد بود.
رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ج ۱ ص ۵۴۶ شود.
قطب الدین .
[ ق ُ بُدْ دی ](اِخ ) تاینگو.
شوهر و برادرزاده ٔ خان ترکان دختر قتلغخان است .
قطب الدین پس از براق دو سال حکومت کرمان را داشت .
رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ج ۱ ص ۵۲۹ شود.
قطب الدین .
[ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) حبش ، امیر عمید.
از امیران مغول است .
وی از طرف جغتای و جانشینان او حکومت ماوراءالنهر راداشت .
(فهرست کتابخانه ٔ مدرسه ٔ سپهسالار ج ۲ ص ۶۱۳).
قطب الدین .
[ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) (سلطان ) در زمان منکوقاآن میزیست و به فرمان وی به حکومت کرمان برگزیده شد.
رجوع به قتلغ ترکان و رجوع به تاریخ گزیده ج ۱ چ لندن ص ۵۲۹ و ۵۳۰ شود.
قطب الدین .
[ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) سلیمانشاه بن خواجه محمود.
وزیر شاه شجاع .
در جنگی که بر سر شیراز میان شاه محمود و شاه شجاع درگرفت و به پیروزی شاه شجاع و فتح شیراز منتهی گشت ، شاه شجاع وزارت به خواجه قطب الدین مسلم داشت .
(تاریخ گزیده چ لندن ج ۱ ص ۷۰۳).
قطب الدین .
[ ق ُ بُدْ دی ](اِخ ) شاه جهان بن سلطان جلال الدین سورغتمش بن قطب الدین .
بعد از عم زاده به سلطنت کرمان رسید و دو سال و نیم و چند روز پادشاهی کرد و زندگانی بر نهج راستی نداشت .
اکابر کرمان را بی گناهی مؤاخذت کردی و بعضی را بکشت و در ادای مال دیوان تقصیر نمود بر حکم یرلیغ اولجایتو سلطان به حضرت آمد و اجازت مراجعت نیافت .
تامدت چند سال قطب الدین شاه جهان قناعت پیشه کرد و در شیراز پیش زن پدر خانه زاده کرد و چنین میبود تا وفات کرد و او را به کرمان آوردند و در مدرسه ٔ پدرش دفن کردند.
(تاریخ گزیده چ لندن ج ۱ ص ۵۳۵ و ۶۲۵ و ۶۶۷).
قطب الدین .
[ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) شاه محمود ، فرزند امیر مبارزالدین محمدخان .
وی در جمادی الاول سال ۷۳۷ هَ .
ق .
متولد شد و در ۹ شوال سال ۷۷۶ در اصفهان درگذشت .
رجوع به تاریخ عصر حافظ ج ۱ ص ۴۴۸ شود.
قطب الدین .
[ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) طاوس سمنانی .
از وزرای میرزا ابوالقاسم بابر و میرزا سلطان ابوسعید بود.
وی پس از واقعه ٔ قراباغ به هرات رفت و پس از آن به صوب عراق و آذربایجان عزیمت کرد و به سال ۹۰۰ هَ .
ق .
در ۷۲ سالگی وفات یافت .
(رجال حبیب السیر ص ۱۶۱).
قطب الدین .
[ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) عبداﷲ امامی .
قاضی خراسان است .
نسبت وی به ابوبکر صدیق میرسد.
وی در عصر امیر تیمور گورکان میزیست .
(رجال حبیب السیر ص ۷۲ و جزء ۳ از جلد حبیب السیر ص ۹۰).
قطب الدین .
[ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) عبداﷲبن محیی بن محمود انصاری خزرجی سعدی ، مقیم شیراز.
از عرفای اواخر قرن نهم هجری است .
او راست : ۱- ابواب الخیر.
۲- تخمین الاعمار.
سال وفاتش به دست نیامد.
رجوع به الذریعه ج ۴ ص ۱۴ و ریحانة الادب ج ۳ ص ۳۹ شود.
قطب الدین .
[ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) قاضی احمدبن نورالدین محمدبن جلال الدین امامی .
مرجع اکابر خراسان بود.
وی در اواخر دولت میرزا شاهرخ تا اوان سلطنت سلطان حسین میرزا در هرات به لوازم امر قضا اشتغال داشت .
وفاتش در غُره ٔ شوال سال ۸۷۸ هَ .
ق .
اتفاق افتاد و در مزار علامه ٔ رازی مدفون گشت .
(رجال حبیب السیر ص ۱۴۲).
قطب الدین .
[ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) لرستانی قاضی .
از قضاة بزرگ لرستان در دوره ٔ امیر مبارزالدین .
رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ص ۶۷۱ شود.
قطب الدین .
[ ق ُ بُدْدی ] (اِخ ) محمد آدم .
از اطبا و پزشکان بود و به سال ۹۰۴ هَ .
ق .
وفات یافت .
(رجال حبیب السیر ص ۱۸۴).
قطب الدین .
[ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن حسین .
رجوع به قطب الدین کیدری شود.
قطب الدین .
[ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن علی .
رجوع به قطب الدین لاهیجی شود.
قطب الدین .
[ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن محمد.
رجوع به قطب الدین رازی شود.
قطب الدین .
[ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) محمد تکش خان بن الب ارسلان بن اتشتربن محمد بوشتکین .
بعد از پدر پادشاهی بدو تعلق گرفت .
میان او و سلاطین غور در تنازع کار خراسان محاربات رفت ، سلطان شهاب الدین غوری از او منهزم شد ، پس صلح کردند.
وی به سال ۶۱۷ هَ .
ق .
درگذشت .
رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ج ۱ صص ۴۹۴- ۴۹۸ شود.
قطب الدین .
[ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) محمد حسینی .
رجوع به قطب الدین شیرازی (محمد.
.
.
) شود.
قطب الدین .
[ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) محمد خوارزمشاه .
رجوع به محمد خوارزمشاه شود.
قطب الدین .
[ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) محمد خوافی .
رجوع به مجد خوافی شود.
قطب الدین .
[ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) محمودبن مسعود.
رجوع به قطب الدین شیرازی (محمود.
.
.
) شود.
قطب الدین .
[ ق ُبُدْ دی ] (اِخ ) محمودشاه .
رجوع به محمودشاه شود.
قطب الدین .
[ ق ُ بُدْدی ] (اِخ ) محمودشاه یزدی .
رجوع به شاه یزدی شود.
قطب الدین .
[ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) یاقوتی ، امیر اسماعیل خال برکیارق بود و به دستور تَرکان خاتون به جنگ برکیارق رفت و به سال ۴۸۶ هَ .
ق .
در حدود کرخ میان آنان جنگ درگرفت .
برکیارق پیروز شد و قطب الدین اسماعیل اسیر گشت و در رمضان همان سال کشته شد.
(تاریخ گزیده چ لندن ج ۱ ص ۴۵۰).<

اسم قطب الدین در فرهنگ فارسی

قطب الدین
ملکشاه ثانی از سلاجقه روم ( جل.۵۸۴ هق / ۱۱۸۸م . ) .
قاضی احمد ابن نور الدین محمد بن جلال الدین امامی مرجع اکابر خراسان بود . وی در اواخر دولت میرزا شاهرخ تا اوان سلطنت سلطان حسین میرزا در هرات بلوازم امر قضا اشتغال داشت . وفاتش در غره شوال سال ۸۷۸ ق اتفاق افتاد و در مزار علامه رازی مدفون گشت .
قطب الدین تونی
حیدر موسوی از سادات جلیل القدر و عارفان معروف بوده و با چندین واسطه نسبش به عبدالله بن موسی بن جعفر میرسد .
قطب الدین سنغمان
وی بسال ۵۸۱ پس از مرگ پدرش نور الدین محمد پادشاه حصن کیفا شد .
قطب الدین عقیقی
تبریزی پدر جلال الدین عقیقی است
قطب الدین قسطلانی
محمد بن احمد
قطب الدین قیماز
امیر الامرای المستضی بالله بیست و یکمین خلیفه عباسی بود . مدت درازی امارت داشت . مردی دیندار و دوستدار علمائ بود و سرانجام خلیفه را از او رنجانیدند .
قطب الدین کیدری
محمد بن حسین بن حسن بیهقی نیشابوری از دانشمندان قرن ششم هجری است که در اکثر علوم متداول زمان خود دست داشت و از شاگردان فضل بن حسن طبرسی و عماد طوسی محمد بن علی است .
آی بیک قطب الدین
موسس ممالیک دهلی
حیدر قطب الدین
از عرفای معروف ایران که تربت حیدری بمناسبت آرامگاه وی بدین نام خوانده شده و طایفه حیدری بدو منسوب است .
قاضی قطب الدین
موصلی

اسم قطب الدین در اسامی پسرانه و دخترانه

قطب الدین
نوع: پسرانه
ریشه اسم: عربی
معنی: محور آیین و دین

بعدی
قبلی

اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز