معنی اسم فائز

فائز :    (عربي) ۱- (در قديم) نايل؛ ۲- رستگار، رستگار شونده؛ ۳- پيروز، پيروزي يابنده.

اسم فائز در لغت نامه دهخدا

فائز.
[ ءِ ] (ع ص ) رهایی یابنده .
از شر رهاشده و به خیر دست یافته .
رجوع به فایز شود.
(از اقرب الموارد).
|| فیروزی یابنده .
(آنندراج ).
فائز.
[ ءِ ] (اِخ ) شمشیر سعیدبن زیدبن عمروبن نفیل است .
(منتهی الارب ).<

اسم فائز در فرهنگ فارسی

فائز
ابن ظافر مکنی به ابوالقاسم خلیفه فاطمی مصر ( جل.۵۴۹ ه ق . / ۱۱۵۴ م . – ف ۵۵۵ ه ق . / ۱۱۶۰ م . ) ابن العباس وزیر وی را بر تخت نشاند .
( اسم ) ۱ – رستگار شونده رستگار ۲ – پیروزی یابنده پیروز غالب فاتح .
شمشیر سعید بن زید بن عمرو بن نفیل است.
فائز المرام
به آرزو رسیده . مراد یافته
فائز بالله
رجوع به فائز بنصر الله شود
فائز بنصر الله
ابوالقاسم عیسی بن ظافر در روز قتل پدر بسال ۵۴۹ فرمانروای مصر شد مورخان گفته اند : جوانی خوش طبع و فاضل بود و در ماه صفر سال ۵۵۵ درگذشت . حمدالله مستوفی گوید : فایز مرض صرع داشت و بدان بیماری در سنه ۵۵۲ درگذشت .
فائز شدن
خلاص شدن . نجات یافتن یا بکام دل رسیدن . یا دست یافتن .
فائز صاحب مصر
رجوع بفائز بنصر الله شود .
فائز فاطمی
رجوع بفائز بنصر الله شود .
فائز کردن
رسانیدن به چیزی . یا به مراد رسانیدن .

اسم فائز در اسامی پسرانه و دخترانه

فائز
نوع: پسرانه
ریشه اسم: عربی
معنی: فایز ، نایل ، رستگار
فائزه
نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی
معنی: فایزه ، نایل ، رستگار