معنی اسم گلی

برای مشاهده با کیفیت بیشتر، روی تصویر کلیک کنید

 تصویر و معنی اسم گلی

گلي :    (گل + ي (پسوند نسبت))، ۱- منسوب به گل؛۲-  به رنگ سرخ، به گونه‌ي گل، به رنگ گل؛ ۳- نام نوعي ياقوت كه آن را وردي نيز گويند؛ ۴- (به مجاز) زيبا رو و لطيف.

 

 

اسم گلی در لغت نامه دهخدا

گلی. [ گ ُ ] (ص نسبی ) رنگ سرخ. به گونه ٔ گل. (آنندراج ). به رنگ گل. || (اِ) نام قسمی یاقوت که آنرا وردی نیز نامند. (مؤلف ). || از نامهای دختران.
گلی. [ گ ِ ] (ص نسبی ) گل آلود. گلناک. آلوده به گل. منسوب به گل و خاکی. || سفالی و ساخته شده از گل. (ناظم الاطباء).
– امثال :
عمر گلی است ، سخت بداخم. عظیم ترش رو.
گلی برای کسی آب گرفتن ؛ در تداول عامه، مقدمات زیان یا آسیب برای کسی فراهم ساختن. برای او مایه گرفتن.
گلی. [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گسبایر بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد که در ۲۳هزارگزی شمال باختری بجنورد و ۳هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ عمومی بجنورد به اینچه واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش ۳۴۶ تن است. آب آنجا از قنات تأمین می شود. محصول آن غلات، بنشن، چغندر و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است که در تابستان اتومبیل می توان به آنجا برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).
گلی. [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش نمین شهرستان اردبیل که در ۲۲هزارگزی خاور اردبیل و ۳هزارگزی راه شوسه ٔ اردبیل به آستارا واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش ۸۸۸ تن است. آب آنجا از رودخانه تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۴).
گلی. [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه که در ۸هزارگزی جنوب باختری قره آغاج و ۳۳هزارگزی جنوب خاوری راه شوسه ٔ مراغه به میانه واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش ۳۳۰ تن است. آب آنجا از چشمه سارها تأمین میشود. محصول آن غلات، نخود، بزرک و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۴).
گلی. [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلخوران بخش مرکزی شهرستان اردبیل که در ۹هزارگزی باختر اردبیل و ۴هزارگزی راه شوسه ٔ اردبیل به تبریز واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش ۵۴۵ تن است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۴).
گلی. [ گ ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان جوانرود بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج که در ۴۲۰۰۰گزی جنوب خاوری پاوه و ۷۰۰۰گزی باختر قلعه جوانرود واقع شده و دارای ۴۹ تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۵).

اسم گلی در فرهنگ فارسی

گلی
( صفت ) ۳ – ( اسم ) رنگ گل سرخ سرخ . ۴ – ( اسم ) رنگ سرخ . توضیح اگر اندکی آب برنگ سرخ اضافه کنند گلی شود . ۵ – قسمی یاقوت وردی .
ده کوچکی است از دهستان جوانرود بخش پاوه شهرستان سنندج
گلی بلاغ
دهی است از دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل
گلی جرد
دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد
گلی چاس
دهی است از دهستان ززو ماهرو بخش الیگودرز شهرستان بروجرد
گلی خان
ده کوچکی است از دهستان ای تیوند بخش مرکزی شهرستان شوشتر
گلی سین
از طایف. گیاهان پروان. نوعی از آن زینتی است .
گلی ناز
[Mollugo] [زیست شناسی- علوم گیاهی] سرده ای از گِلی نازیان علفی با ۳۵ گونه که در نواحی گرمسیری یافت می شوند؛ با اینکه برخی از گیاهان این سرده مصرف دارویی یا خوراکی دارند، درمجموع ارزش اقتصادی چندانی ندارند
گلی نازیان
[Molluginaceae] [زیست شناسی- علوم گیاهی] تیره ای از میخک سانان علفی یکساله یا چندساله یا به ندرت درختچه ای کرک دار یا بدون کرک با پانزده سرده و حدود ۱۰۰ گونه که قبلاً جزو تیرۀ بزرگ علف فرشیان محسوب می شدند؛ آرایش برگ های آنها متناوب و متقابل یا چرخه ای با حاشیۀ کام…
گلی نوئیه
دهی است از دهستان رابر بخش بافت شهرستان سیرجان
گلی کن
مجسمه ساز مشهور یونان قدیم که مجسمه معروف هرکول را ساخته است .
بد گلی
زشترویی مقابل خوشگلی .
پشت گلی
( اسم ) ۱- صورتی پر رنگ قرمز کم رنگ سرخ روشن آلا آل . ۲- کرمی است در آمریکا و مصر و هندوستان که بر زراعت پنبه خسارت وارد میسازد .
پیر گلی
دهی از دهستان چناورد بخش آخوره شهرستان فریدن
گنج گلی
دهی است جزئ دهستان شرائ بالا بخش کمیجان شهرستان اراک
می گلی
دهی است از دهستان کوهمره سرخی بخش مرکزی شهرستان شیراز
کاریز گلی
دهی از دهستان زاده بخش حومه تربت حیدریه
حصار گلی
دهی است جزئ دهستان بهنام عرب بخش ورامین شهرستان تهران
خانه گلی
خانه گلین خانه ای که از گل ساخته باشند .
خشت و گلی
آنچه از خشت و گل سازند و در آن آجر بکار نبرند .
گاو نیش گلی
دهی در مراغه

اسم گلی در فرهنگ معین

گلی
(گُ) (اِ.) دارای رنگ قرمز روشن .
(گِ) (ص .) ۱ – آلوده یا آغشته به گِل، گل آلود. ۲ – ساخته شده از گل .
پشت گلی
( ~.گُ) (اِمر.) صورتی پررنگ، قرمز کم رنگ .

اسم گلی در فرهنگ فارسی عمید

گلی
۱. چیزی که از گِل ساخته شده باشد.
۲. گِل آلود.
۱. به رنگ گُل سرخ.
۲. (اسم، صفت نسبی) گُل فروش.
پشت گلی
چیزی که به رنگِ پشتِ برگِ گلِ سرخ باشد، سرخ کم رنگ.

اسم گلی در اسامی پسرانه و دخترانه

گلی
نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: goli) (گل + ی (پسوند نسبت) )، منسوب به گل، به رنگ سرخ، به گونه ی گل، به رنگ گل، نام نوعی یاقوت که آن را وردی نیز گویند، (به مجاز) زیبا رو و لطیف – منسوب به گل، مانند گل، به رنگ گل
گلیا
نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: منسوب به گل، مرکب از گل بعلاوه پسوند نسبت
گلیار
نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: gol yār) (گل + یار (پسوند دارندگی) )، دارنده ی (صفات) گل، (به مجاز) زیبارو و لطیف – یار و همنشین گل، نام روستایی در نزدیکی مهاباد
گلین
نوع: دخترانه
ریشه اسم: ترکی
معنی: (تلفظ: golin) (در قدیم) به رنگ گل سرخ، (به مجاز) زیبا و شاداب، (در ترکی) /galin/ عروس – عروس
گلینوش
نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: goli nuš) (گُلی + نوش = جاوید )، سرخی ماندگار، گل گونه ی پایدار، (به مجاز) زیبا رو و لطیف (همیشه) – از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار شیرویه پادشاه ساسانی

بعدی
قبلی

اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز