معنی اسم راویه

راويه :    (عربي) (در قديم) بسيار روايت كننده، راوي. + ( راوي.

 

 

اسم راویه در لغت نامه دهخدا

راویة. [ ی َ ] (ع ص، اِ) مؤنث راوی. رجوع به راوی شود. || توشه دان و مشک که در آن آب باشد یا عام است. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ظرف آب از چرم. (از غیاث اللغات ). خیک بزرگی که دو دهن داشته باشد یکی بالای سر حیوانات که از آنجا پر کنند و یکی کوچک محاذی سر حیوان و از آنجا خالی کنند. (لغت محلی شوشترخطی متعلق بکتابخانه ٔ مؤلف ). توشه دان که در آن آب است سفر را. ج، روایا. (یادداشت مؤلف ) :
صد هزاران خلق اندر بادیه
سر چو کویی بی عصا و راویه.
مولوی.
بنده ای میشد سیه با یک شتر
راویه از آب صافی کرده پر.
مولوی.
|| ستور آبکش. (منتهی الارب ) (آنندراج ). شتر آبکش. (غیاث اللغات ). اشتر و استر و خری که بر آن آب بار کنند راه را. ج، روایا. (یادداشت مؤلف ). || راوی. بازگوینده ٔ سخن از کسی (و تاء آخر کلمه برای مبالغه است ). (از منتهی الارب ). روایت کننده. (لغت محلی شوشتر).مرد یا زنی بسیارروایت. (یادداشت مؤلف ). راوی. بازگوینده ٔ شعر از کسی (و تاء آخر کلمه برای مبالغه است ). (منتهی الارب ) (آنندراج ) : آورده اند که راویة جریر و راویة نصیب و راویة کثیر و راویة جمیل وراویة احوص در مدینه گرد آمدند و هر یک ادعا داشتندکه شاعر او شاعرتر از دیگرانست… (از موشح ص ۱۵۹).
راویة. [ ی َ ] (اِخ ) جایگاهی است در غوطه ٔ دمشق که قبر ام کلثوم و مدرک بن زیاد فزاری صحابی در آن است. و زیاد نخستین مسلمانی است که در این دیه بخاک سپرده شده است. (از معجم البلدان ).
راویة. [ ی َ ] (اِخ ) حمادبن ابی لیلی شاپوربن مبارک بنی عبیدة دیلمی کوفی غلام بنی بکر وابل، و معروف به راویة. رجوع به حمادبن میسرةبن المبارک در این لغت نامه و حبیب السیر چ سنگی تهران ج ۱ص ۲۵۲ و الاعلام زرکلی ج ۳ و عیون الاخبار ج ۲ ص ۲۱۱ شود.

اسم راویه در فرهنگ فارسی

راویه
نقل کننده سخن وخبرازکسی، توشه دان ومشک یادلو
( اسم ) ۱ – مشک بزرگی که در آن آب را حمل و نقل میکنند . ۲ – چارپایی که مشک آب را بر آن حمل کنند .
حماد بن ابی لیلی شاپور بن مبارک بنی عبیده دیلمی کوفی غلام بنی بکر وابل و معروف به راویه .
راویه کش
اشتر یا ستوریکه مشک و خیک آب را حمل کند . مشک کش : و مصر و قاهره را گویند پنجاه هزار شتر راویه کش است . که سقایان آب کشند و سقایان که آب بر پشت کشند خود جدا باشند …
راویه کشی
عمل راویه کش . بردن مشک و خیک آب . حمل راویه که مشک از ظرف آب باشد از چرم .

اسم راویه در فرهنگ معین

راویه
(یَ یا یِ) [ ع . راویة ] (اِ.) ۱ – مشک بزرگی که در آن آب را حمل و نقل کنند. ۲ – چارپایی که مشک آب را بر آن بار کنند.

اسم راویه در فرهنگ فارسی عمید

راویه
۱. نقل کنندۀ سخن و خبر از کسی، راوی.
۲. (اسم) توشه دان.
۳. (اسم) مشک یا دلو بزرگ آبکشی.

بعدی
قبلی

اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز