معنی اسم رانیا

رانیا :    (عربی) ۱- بیننده؛ ۲- (اعلام) نام جایی در هندوستان.

اسم رانیا در لغت نامه دهخدا

رانی. (حامص ) راندن. سوق دادن. روانه کردن. اما همیشه بصورت جزء دوم کلمه ٔ مرکب با کلمات مناسب ترکیب شود مانند: حکمرانی، کشتیرانی، کامرانی، هوسرانی، شهوترانی و غیره ؛ که عمل حکمران و کشتیران و… باشد.
– اتوبوسرانی ؛ عمل اتوبوسران. راندن اتوبوس. هدایت کردن اتوبوس.
– || فن راندن اتوبوس. فنون و قواعد راندن اتوبوس.
– || مؤسسه ٔ حمل مسافر بوسیله ٔ اتوبوس. بنگاه مسافربری بااتوبوس.
– اتومبیل رانی ؛ عمل اتومبیل ران. کار راننده ٔ اتومبیل.
– || فن راندن اتومبیل. و رجوع به اتوبوس رانی و راندن اتومبیل و راندن اتوبوس در ذیل راندن، در همین لغت نامه شود.
|| انجام دادن. بکار بستن. عمل کردن :
– حکمرانی ؛ عمل حکمران. حکومت کردن. فرمانروایی. فرمان راندن.
– شهوترانی ؛ عمل شهوتران. هوسرانی. انجام دادن کار از روی شهوت و هوی و هوس. بوالهوسی.
– || زیاده روی کردن در امور جنسی. و رجوع به شهوت راندن در ذیل راندن و شهوت در همین لغت نامه شود.
– عشرت رانی ؛عمل عشرت ران. خوشگذرانی. عیش رانی. و رجوع به عیشرانی و عشرت در همین لغت نامه شود.
– عیش رانی ؛ عشرت رانی. با خوشی و عیش زندگی کردن. رجوع به عیش رانی و عیش راندن و عیش در همین لغت نامه شود.
– کامرانی ؛ عمل کامران. کامیابی. کامگاری. شادکامی :
چو بر بارگی کامرانیش داد
بهم پهلوی پهلوانیش داد.
سعدی.
بشادی پی کامرانی گرفت.
سعدی.
خوشی و خرمی و کامرانی
کسی خواهد که خواهانش تو باشی.
فخرالدین عراقی.
و رجوع به کام و ترکیبات آن شود.
– کشتیرانی ؛ عمل کشتیران.
|| حمل کالا بوسیله ٔ کشتی. حمل مسافر با کشتی.
– || فن راندن کشتی. و رجوع به کشتی راندن در ذیل راندن، و نیز ماده ٔ کشتی رانی در همین لغت نامه شود.
– ملکرانی ؛ حکومت. حکمرانی. فرمانروایی. سلطنت. فرمانفرمایی :
از آن بهره ورتر در آفاق کیست
که در ملکرانی بانصاف زیست.
سعدی.
و رجوع به ملک و ملکرانی شود.
– هوسرانی ؛ شهوترانی. بوالهوسی. کارها از روی هوی و هوس کردن. ورجوع به ترکیبات مزبور در ردیف هر یک شود.
|| (ص نسبی ) منسوب و متعلق به ران و فخذ. (ناظم الاطباء).
رانی. (ع ص ) ران. نعت فاعلی از ریشه ٔ «رنو» و اعلال شده ٔ آن «ران » می باشد. شخص پیوسته نگرنده بسوی چیزی. (ناظم الاطباء). و رجوع به ران [ نِن ْ ] شود.
رانی. (ص نسبی ) منسوب است به ران که نسبت اجدادی است. (از انساب سمعانی ).
رانی. (هندی، اِ) ملکه و زن راجه. (ناظم الاطباء). زن حاکم هندوان را خوانند. (رشیدی ).
رانی. [ ] (اِخ ) ابوسعید ولید فرزند کثیر رانی، او از ربیعةبن ابی عبدالرحمان الرأی و ضحاک بن عثمان و دیگران روایت دارد، و ابوسعید اشج و سلیمان بن ابی شیخ و دیگران از او روایت کرده اند. (ازاللباب فی تهذیب الانساب ).

اسم رانیا در فرهنگ فارسی

رانی
در ترکیب عمل راندن را رساند : ارابه رانی سخنرانی قایق رانی .
ابو سعید و لید فرزند کثیر رانی او از ربیعه بن ابی عبد الرحمان الرای و ضحاک بن عثمان و دیگران روایت دارد و ابو سعید اشج و سلیمان بن ابی شیخ و دیگران ازو روایت کرده اند .
اتومبیل رانی
۱ – عمل راندن اتومبیل ۲ – شغل رانند. اتومبیل .
باشگاه کرجی رانی
[rowing club] [ورزش] باشگاهی برای کرجی رانان به ویژه پاروزنانی که در رقابت های ورزشی شرکت می کنند
برون رانی
[exocytosis] [زیست شناسی] عبور مواد جامد یا مایع از غشای یاخته
بنادر و کشتی رانی
( اداره کل ) در بهمن ۱۳٠۶ ه. ش تاسیسات بندر پهلوی که به توسط روسیه ساخته شده بود تحویل دولت ایران گردید و دولت نیز نگاهداری و بهره برداری از آنرا به وزارت راه محول کرد . مقارن شروع ساختن راه آهن سراسری بندر شاه و بندر شاهپور در منتهی الیه شمالی و جنوبی راه آهن احداث گردید و در سال ۱۳۱۳ ساختن بندر نوشهر در ساحل بحر خزر آغاز شد و در بندر خرمشهر نیز تاسیسات بندری به وجود آمد . تا اواخر سال ۱۳۱۴ اداره امور بنادر پهلوی و شاه و شاهپور که دارای تاسیسات بندری و جزو تشکیلات وزارت راه بودند در مرکز وزارتخانه تمرکز نداشت . اداره بندر پهلوی مستقیما و ادارات بندر شاه و شاهپور به توسط راه آهنهای شمال و جنوب با وزارتخانه مذکور رابطه داشتند . در بهمن ۱۳۱۴ اداره کل بنادر تاسیس شد و امور کلیه بنادر در آن اداره متمرکز گردید و به تدریج تاسیاست بندری در بنادر ایران توسعه یافت . در سال ۱۳۲۸ بنگاه کل بنادر و کشتی رانی در وزارت راه تشکیل شد و کلیه امور بندری و کشتی رانی ایران در آن تمرکز یافت ولی در آغاز سال ۱۳۳۲ بنگاه مزبور مجددا به اداره کل بنادر تبدیل شد و امور آن به اداره کل گمرک و راه آهن دولتی ایران واگذار گردید و در تیر ماه ۱۳۳۸ طبق تصویب نامه هیئت وزیران اداره مذکور با بودجه و اعتبارات و کارکنان خود به وزارت گمرکات و انحصارات منتقل گردید و مجددا در سال ۱۳۴٠ که وزارت گمرکات منحل گردید جزو تشکیلات وزارت بازرگانی در آمد .
تیز رانی
سرعت در رفتار تندی کردن در رفتار
سپه رانی
لشکر کشی عمل سپه ران
شهوت رانی
شهوت پرستی .
غرض رانی
غرض ورزی .
ملک رانی
سلطنت پادشاهی : [ از آن بهرهور تر در آفاق کیست که در ملک رانی به انصاف زیست ? ] ( بوستان . کلیات . فروغی چا . ص ۲۲۷ )
کالسکه رانی
[carriage driving] [ورزش] رشته ای در ورزش سوارکاری که در آن سوارکاران در کالسکه های دو یا چهارچرخه، با یک یا چند اسب، در مواد مختلف به رقابت می پردازند
کرجی رانی
[rowing] [ورزش] ورزش قایقرانی با کرجی
کشتی رانی
۱ – عمل کشتی راندن ۲ – ( اسم ) اداره و شرکت حمل و نقل بوسیل. کشتی .
دریا نوردی
کلک رانی
[rafting] [ورزش] ورزش پیمودن رودخانه ها به ویژه رودخانه های خروشان با کلک متـ . کلک رانی در آب های خروشان whitewater rafting
اتوبوس رانی
۱ – راندن و بردن اتوبوس از جایی بجایی . ۲ – شغل آنکه اتوبوس میراند . یا شرکت اتوبوس رانی . ۱ – شرکت گروهی که اتوبوس رانی از جایی بجایی را بعهده دارند . ۲ – جای شرکت
بادبانی رانی
[sailing, yachting] [ورزش] ورزش یا سرگرمی قایق رانی با قایق بادبانی یا قایق تفریحی
بلم رانی
[canoeing] [ورزش] ورزش یا سرگرمی یا تفریح قایقرانی با بلم
توتین رانی
[kayaking] [ورزش] ورزش قایقرانی با توتین
جریده رانی
یکه روی تنها روی
خامه رانی
بشتاب نویسی بعجله نویسی

اسم رانیا در فرهنگ معین

ملکت رانی
( ~.) [ ع – فا. ] (حامص .) کشور – داری، سلطنت .
اتوبوس رانی
( ~.) [ فر – فا. ] ۱ – (اِ.) مؤسسه ای ک ه حمل و نقل مسافر به وسیلة مجموعه ای از اتوبوس ها در مسیر یا شبکه ای مشخص و معین را بر عهده دارد. ۲ – (حامص .) راندن و بردن اتوبوس از جایی به جای دیگر. ۳ – شغل آن که اتوبوس می راند.

اسم رانیا در فرهنگ فارسی عمید

حکم رانی
حکومت، فرمانروایی.
زبان رانی
سخن گویی، سخنرانی: این چه زبان واین چه زبان رانی است / گفته و ناگفته پشیمانی است (نظامی۱۳: ۶).
شهوت رانی
۱. شهوت پرستی.
۲. جماع کردن بسیار.
غرض رانی
به کار بردن غرض، غرض ورزی.
ملک رانی
سلطنت، پادشاهی.
کشتی رانی
شغل و عمل کشتی ران، کشتی راندن.

اسم رانیا در اسامی پسرانه و دخترانه

رانیا
نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی
معنی: قرب و نزدیکی، همچنین نام یک گل