معنی اسم دُرین

دُرين : (عربي ـ فارسي) (دُر + ين (پسوند نسبت)) ۱- از دُر، ساخته شده از دُر؛ ۲- (به مجاز) گران بها و قيمتي.

اسم درین در لغت نامه دهخدا

درین. [ دَ ] (ق مرکب ) مخفف در این. (آنندراج ).
درین. [ دَ ] (ع ص، اِ) علف ریزه ٔ خشک. (منتهی الارب ). حطام و ریزه های چراگاه هرگاه کهنه باشد و آن علف پوسیده است و شتران کمتر از آن استفاده می کنند. (از اقرب الموارد).
– ام درین ؛ زمین قحطزده و خشک. (از اقرب الموارد).
|| جامه ٔ کهنه. (منتهی الا رب ) (ازاقرب الموارد).
درین. [ دَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مسکون جبال بارز شهرستان جیرفت. واقع در ۶۳هزارگزی خاور مسکون و ۳۰هزارگزی خاور راه شوسه ٔ بم به سبزواران. مزارع باریکو، باغ لولیا، باغ حاجی، زین الدین، باغ نو، باغ سیب و باغ زیارت جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸).
درین. [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. واقع در ۳۷هزارگزی شمال باختری مشهد و کنار راه مشهد به قوچان، با ۳۰۳ تن سکنه. آب آن از قنات و راه اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).
درین. [دَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان عقدا بخش اردکان شهرستان یزد. واقع در ۲۴هزارگزی جنوب باختری اردکان و کنار راه فرعی درین به میبد. آب آن از قنات و راه آن ارابه رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۱۰).
درین. [ دُ ی ِ ] (اِخ ) تلفظ فرانسوی «دریایی » که قومی بودند. رجوع به دریایی در ردیف خود شود.

اسم درین در فرهنگ فارسی

درین
قومی که در قرون ۱۲ و ۱۱ ق م. بیونان حمله بردند و با آخنیان خویشاوند بودند ولی مدتی بعد در جنگلهای شمالی بالکان سکنی گزیدند و آنان را بیرون راندند و در جنوب تسالی و پلوپونز اقمت کردند و جنوب غربی آسیای صغیررا مستعمره خود قرار دادند.
تلفظ فرانسوی دریایی که قومی بودند .
درین سو
دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه .
درین قلعه
دهی است از دهستان باراندوز چای بخش حومه شهرستان رضائیه .
درین کبود
دهی است جزئ دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل .

اسم درین در اسامی پسرانه و دخترانه

درین
نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: مانند در و گوهر شئ گرانبها و ارزشمند مرکب از در به معنای مروارید و پسوند شباهت