اسامی اصیل ایرانی

نام اصیل ایرانی – نام اصیل فارسی – اسم فارسی اصیل – اسم فارسی از الف – نام های اصیل – اسم فارسی با ب – اسم اصیل از م – انتخاب نام اصیل – انتخاب اسم اصیل

مهراعظم

مهراعظم :    (مهر = مهرباني و محبت + اعظم = بزرگ)، 1- مهرباني و محبت بزرگ؛ 2- (به مجاز) بسيار مهربان.     اسم مهراعظم در لغت نامه دهخدا مهر. [ م َ ] (ع مص ) کابین کردن و کابین دادن زن ...

ادامه مطلب ...

مِهرابه

مِهرابه :    (مهراب + ه (پسوند نسبت))، منسوب به مهراب، ( مهراب. 1-     اسم مهرابه در لغت نامه دهخدا مهراب. [ م ِ ] (اِخ ) نام پادشاه کابل، جدمادری رستم، بدین توضیح که دختر وی رودابه از سیندخت، زن دستان ...

ادامه مطلب ...

مِهرا

مِهرا :    (مهر+ ا (پسوند نسبت))، منسوب به مِهر، ) مِهر.     اسم مهرا در لغت نامه دهخدا مهرا. [ م ُ هََ رْ را ] (از ع، ص ) مُهَرَّاء. نعت مفعولی از مصدر تهرئة به معنی نیک پختن گوشت و ...

ادامه مطلب ...

مهرآیین

مهرآيين :    داراي مهر و محبت و دوستي، داراي مهرباني، داراي آيين و روش دوستي و مهرباني.     اسم مهرآیین در لغت نامه دهخدا مهر. [ م َ ] (ع مص ) کابین کردن و کابین دادن زن را. (از منتهی الارب ...

ادامه مطلب ...

مهرآفرین

مهرآفرين :    آفريننده ی مهر و محبت و دوستي.     اسم مهرآفرین در لغت نامه دهخدا مهر. [ م َ ] (ع مص ) کابین کردن و کابین دادن زن را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کاوین کردن. (تاج المصادر ...

ادامه مطلب ...

مهرآفاق

مهرآفاق :    (مهر= مهرباني و محبت + آفاق = گيتي، جهان، زمانه، روزگار)، (به مجاز) مهربان و با محبت،     اسم مهرآفاق در لغت نامه دهخدا مهر. [ م َ ] (ع مص ) کابین کردن و کابین دادن زن را. (از ...

ادامه مطلب ...

مونا

مونا :    صاحب دساتير كلمه‌ي «مانا»، كه نام خداي عز و جل است به « مونا» تصحيح كـرده و آورده است كه « بايد دانست كه مونا بالوا و خدا را گويند» و دكتر معين در حاشيه برهان قاطع ...

ادامه مطلب ...

مَنیژه

مَنيژه :   آتشین؛سفید رو ؛پاکدامن. (اَعلام) (در شاهنامه) دختر افراسياب، كه عاشق بیژن پهلوان ایرانی شد و با کمک رستم همراه بیژن به ایران گریخت. داستان او با بيژن يكي از پر آوازه‌ترين و دلكش‌ترين داستانهاي شاهنامه مي‌باشد.     اسم منیژه در ...

ادامه مطلب ...

مانیا

مانيا :    1- (در پارسي باستان) خانه، سراي؛ 2- (در پهلوي) برابر با واژه‌ي مان به معني خانه و مسكن؛ 3- (در یونانی، mania) شیدایی، عشقِ شدید، شوقِ مفرط، شیفتگی؛ 4- (اَعلام) 1) نام زن زِنيس حاكم ولايت اِاُلي ...

ادامه مطلب ...

نوش‌آذر

نوش‌آذر :    (= آذرنوش) نام آتشكده‌ي دوم از هفت آتشكده پارسيان، (آذرمهر بُرزين يا آذربُرز بُرزين).     اسم نوش آذر در لغت نامه دهخدا نوش آذر. [ ذَ ] (اِخ ) نام آتشکده ای است. (از غیاث اللغات ). نام آتشکده ٔ ...

ادامه مطلب ...

پارمین

پارمین :    (پار + مين ) 1- تكه يا قطعه‌اي از بلور ؛ 2- (اَعلام) نام زنِ داريوش. اسم پارمین در اسامی پسرانه و دخترانه پارمین نوع: دخترانه ریشه اسم: فارسی معنی: نام همسر داریوش پادشاه هخامنشی

ادامه مطلب ...

باختر

باختر :    1- مغرب؛ 2- (در پهلوي) به معني ستاره است.   اسم باختر در لغت نامه دهخدا باختر. [ ت َ ] (اِ) شمال. در اوستا بمعنی شمال است و اصل آن اباختر یعنی ماورأتر ، آنطرف تر. (فرهنگ شاهنامه ٔ ...

ادامه مطلب ...

اَبریشم

اَبريشم :    (پهلوي) 1- رشته‌اي كه از تارهاي پيله براي دوختن و بافتن سازند، حرير؛ 2- (در گياهي) گلي به صورتِ رشته‌هاي باريك آويخته به رنگ زرد يا سرخ كه در تابستان‌ها مي‌رويَد؛ 3- درخت اين گل؛ 4- (در ...

ادامه مطلب ...

آذر

آذر :    (پهلوي) 1- (در قديم) آتش، نار؛ 2- ماه نهم از سال شمسي؛ 3- (در قديم) (گاه شماري) نام روز نهم از ماه شمسي در ايران قديم؛ 4- (در قديم) (به مجاز) آتشكده؛ 5- (اَعلام) فرشته نگهبان آتش ...

ادامه مطلب ...

اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است

طراح: پاناب / پشتیبانی و سئو gateweb.ir