اسم پسر م

میکسا : کودکی که نشان از بزرگان دارد-در مراجع لاتین این واژه به معنای ماکسیمیوس کوچک آمده است که خود ماکسمیوس یه معنای بزرگترین است محمد پارسا: مرکب از محمد به معنای بسیار ستایش شده + پارسا به معنای زاهد ...

مرسا : استوار ، ثابت ، پابرجا  

مانیا : معرب از یونانی، دیوانگی، جنون  

منوچهر : در اوستا آن که از نژاد منوش است  

مهراد : بخشنده بزرگ  

مهرنرسه : نام پسر ورزاک از خاندان ساسانیان  

میشه : مشی  

مهدیار : یارحضرت مهدی  

مهرسام : پسر خونگرم و مهربان ، مرکب از مهربه معنای مهربانی یا خورشید و سام به معنای آتش است. 

مانلی : در گویش مازندران  بمان برایم،  نامی دخترانه شمال ایران ، نام پسری در شعری از نیما یوشیج  

منوش : از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر پشنگ و نوه دختری ایرج از پادشاه پیشدادی، نام یکی از ناموران قدیم که امروزه در اوستا اسمی از او نیست منوشان: از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از فرمانروایان دلاور ایرانی که از ...

مهراز : راز بزرگ  

مهریار : دوست و یار خورشید  

میعاد : محل قرارگاه، وعده گاه  

مهرنیا : از نسل خورشید ، زیبا و درخشان